بحث بهره از ضیاء الله، ابعاد مهدویت، و شِکوِه حضرت یعقوب به مشکات الی الله
نورالله یعنی درخشش اشیاء غیرالله در معرض ضیاءالله
یک بحث در مورد نورالله و ضیاءالله عرض شد که ضیاءالله پایه بحث نورلله هست. نیمه اول بحث، ضیاءالله است. ریشه مطلب، ضیاءالله است. وقتی ضیاء الله مطرح هست، دیگه شیئی مطرح نیست. شیء غیراللهی مطرح نیست.
نورالله چی هست؟ تابش اشیاء غیر الله در معرض ضیاء الله. درخشش اشیاء غیرالله در معرض ضیاءالله. پس وقتی بحث نورالله مطرح هست یعنی شیئی اشیاءیی غیر الله مطرح هستند. یعنی همچنان بحث غیرالله مطرح است. وقتی نورالله آشکار هست و مطرح هست یعنی غیرالله، شیء غیر الله وجود داره، در معرض ضیاءالله قرار داره و در معرض ضیاءالله میدرخشد. در معرض ضیاءالله، اون شی آشکار شده اون شی مبین شده اون شی بیان شده.
پس با این توضیح در سلوک الی الله، در یک مقامات بسیار مرتفع و بالا اونجایی که مرز عبور از همه غیرالله هست، آنجا در آن مقام میشود گفت که حجب النور نور حجاب است
سلوک بهره از نورالله در معرض ضیاءالله انجام می شود
پس طبق آیات قرآن به خصوص آیه ۳۵ سوره نور سلوک به سوی بهره از نورالله سلوک به سوی نور داشتن نورالله داشتن، از اینجاست که شما باید به نوعی در معرض ضیاءالله قرار بگیری. یک شی اگر در معرض ضیاء قرار نگیرد، نور ندارد. مسیری که در آیه ۳۵ سوره نور مطرح هست، این مسیر هست که شما انسان باید چنان سلوکی داشته باشه که در معرض ضیاءالله قرار بگیره.
از مسیر رسول الله (ص) باید از ضیاءالله بهره گرفت چرا که وجود مبارک ایشان، عالی ترین وجود از نظر در معرض ضیاءالله بودن است
ما گاهی از نور اشیاء، اشیاء عالی عالم بهرهمند میشیم و بهرهمندی از این نور باید مسیری باشه که پیش بریم و از ضیاءالله بهرهمند بشیم. نور مقام و موقعیت بسیار عالیست. نور اشیاء در عالم به میزان در معرض ضیاء الله بودنشان درجات داره که از جمله عالیترین اون درجات شاید عالیترین این درجه از نورالله مختص حضرت رسول الله صلوات الله علیه هست یعنی چه؟ یعنی در آنجا که غیر الله مطرح است عالیترین شیعی که بیشترین بهره را از ضیاءالله دارد بیشترین حالت را در اینکه ضیاءالله به آن بتابد را دارد وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه است. به این دلیل عالیترین ارتفاع نورالله عالیترین درجه نورالله در وجود مبارک ایشون هست. با نور الله شما متوجه اون شیء عالی میشید و به اون شی عالی میرسید و از مسیر اون شی از مسیر اون شخص بزرگوار در معرض ضیاءالله قرار میگیرید
بهره از نور حاصل از ضیاءالله و بهره از نور حاصل از نورالله، دو شکل بهره از نور است
بحث دیگر دو شکل بهره از نور هست دو شکل نور داشتن است یک: نور حاصل از ضیاءالله. دو: نور حاصل از نور، نور حاصل از نورالله. یه موقعی بهره از نور در مقامی است که به خاطر اثر از ضیاء الله بر این فرد هست یه موقع بهره از نور به خاطر اثر از نور هست.
بحث نورالله بودن اهل بیت (ع) ذیل غیر الله بودن ایشان و بحث ضیاء الله بودن شان ذیل بحث عینیت اسماءالله با ذات مطرح می شود
عالیترین اشیاء عالم یعنی وجود مبارک اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و در راستاشون وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه از یک جهت نورالله هستند و از یک جهت ضیاءالله هستند. ولی اینو باید دقت کنیم در بحث ضیاءالله این بحثش متفاوته. بحث نورالله نیست در بحث ضیاءالله به یک شیئی نیست که در معرض ضیاءالله باشد و تابش داشته باشه این بحث زمانی است که نورالله هست. وقتی اشیاء آن عالیترین اشیاء وقتی وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه آنجایی که به عنوان خلق خدا آنجایی که به عنوان غیر الله مطرح است بحث نور مطرح است بحث نورالله مطرح است. در مورد اسماءالله آنجایی که بحث خلق اسماءالله مطرح است بحث نور مطرح است آنجایی که بحث عینیت اسماء الله با ذات مطرح هست بحث نور مطرح نیست بحث ضیاء مطرح است. پس وقتی این اشیاء بزرگ، اسماءالله وجود مبارک رسول الله وجود مبارک اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، کتاب الله اونجایی که در مقام غیر الله مطرح هستند چه هستند؟ نورالله. وقتی شما میگفتید اسماءالله غیر الله هست خلق الله هست میشه نورالله. درک مطلب ضیاءالله بحث سنگین و سختی است. یعنی درک فضایی که عنوانی از شی دیگری عنوانی از غیر الله وجود نداره.
وجود مقدّس رسول الله (ص) آنچنان در معرض تابش ضیاءالله بودند که نور الله از ایشان می تابید
لذا آنجایی که وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه وجود مبارک اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بحث خلق برای این بزرگواران مطرح شد، شیءای شدند که اون شیء رو با نورالله میشناسیم یعنی اینکه میفرماید « اول ما خلق الله نوری»، اولین خلقتی که انجام شد نور من بود، یعنی شیئی آفریده شد شیئی خلق شد که به معنای اتمّش نورالله را تابش میکند. به معنای اتمش در معرض تابش ضیاءالله هست و نورالله رو تابش میکند. یعنی اولین خلقت شیئی بود که نورالله را تابش کند. یعنی اولین خلقت من هستم من رسول الله ولی کدام من کدام درجه از من کدام وجه من ؟ آن وجهی از من که چنان در معرض ضیاءالله بود که هر آنچه از آن تابش میشد نورالله بود و شما آن را فقط نور مینامیدید.
اشیاء در معرض ضیاءالله مانند وجود مبارک رسول الله (ص) فقط در حدّ این که باب عبور ضیاء الله باشند به عنوان غیرالله مطرح هستند
اشیاء مختلف در معرض ضیاء قرار میگیرند و دارای نور میشوند، نور تابش میکنند. این شی باید چنان سلوکی کند، چنان حذفی از خودش داشته باشه که وقتی در معرض ضیاءالله قرار میگیره نوری که تابش میکند عنوانش باشه نورالله. یعنی میگیم شیء صیقلی. یعنی فقط یک باب عبور. باب عبور ضیاءالله. رسول الله صلوات الله علیه وقتی نورالله هست بله غیرالله هست که نورالله هست ولی در چه سطحی از غیر الله غیر اللهی که هیچ مقدار اثر و تغییر در ضیاءالله ندارد. هیچ تابش دیگری از او وجود نداره. هرچه هست تابشیست که خالص بر اثر ضیاءالله. اون شی باید لطیف بشه. اون شی باید شفاف بشه و مثالش مثل یک شیشه هست. مثالش مثل یک شیشه هست یک شیشه لطیف یک شیشه شفاف. در آیه قرآن میفرماید الزجاجه. هیچ کم و زیادی نداره ضیاء الله رو کم و زیاد نمیکنه ولی آنچه که بعد از این شیشه آنچه که بعد از این شیء شفاف وجود دارد ضیاء نیست نور است ولی نوری که انگار همان ضیاء است. پس اینکه در عالیترین مقام خلقت وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه نورالله هست ایشان چگونه شئ ای است که نورالله هست؟ شئ ای که در حد یک باب هست. در حد یک باب برای ضیاءالله در حد یک عبور دهنده بدون کم و کاست ضیاء الله هست. لذا به این جهت و در این سطح ایشان نورالله هست
اصلاح نگاه به مهدویت با سلوک الی الله و سلوک الی نورالله
وقتی از مهدویت صحبت میکنیم یکی از عالیترین درجات مهدویت همین جمله آیه ۳۵ سوره نور هست که میفرماید یهدی الله لنوره من یشاء بله میفرماید یهدی الله لنوره من یشاء . چقدر باید ما به مهدویت خودمحور نگاه کنیم چقدر باید به مهدویت غیر توحیدی نگاه کنیم تا کی باید به مهدویت برای غیر سلوک الی الله نگاه کنیم برای غیر توحید نگاه کنیم تا کی باید به مهدویت نگاه کنیم که انشاالله که ظهور بشود تا یک بهرهای از این دنیا ببریم. ما یه بهرهای از نعمات دنیا ببریم اوضاعمون بهتر شه امراض مون رفع بشه اموالمون بیشتر بشه آنقدر مالمون بیشتر بشه بتونیم دست بکنیم تو جیب همدیگه بینیازی افزایش پیدا بکنه فقر از بین بره تا کی باید به مهدویت فقط در این سطح نگاه کنیم؟ از عالیترین نخ تسبیحها در مهدویت سلوک الی الله هست
و از ارتفاعات این سلوک الی الله همین جمله یهدی الله لنوره من یشاء هست. این مقام میدونید کجاست؟ یعنی با مهدویت عبور از حجب نور الی ضیاءالله.
ابعاد فراوان مهدویت از خروج از ظلمات گرفته تا ظهور دین و اتمام نور و هدایت در موقعیت نور
یک بحث مهدویت یک مقام مهدویت خروج از ظلمات به سوی نور هست انسانها را از ظلمات خارج کنه
یه بحث از مهدویت نورانی شدن هست جعل نور . برای انسانها اتمام نور هست برای انسانها و برای اشیاء
اکمال دین هست و ظهور دین هست و در یک مقام یک مقام عالی هدایت است کسانی را که در موقعیت نور هستند
مهدویت برای سلوک الی الله است تا کمال انقطاع الی الله، تا بینا شدن بصر قلب به نظر ضیاءالله
اگه به برخی فرازهای ادعیه نگاه کنیم مثل مناجات شعبانیه یک جهت مهدویت میشود کمال انقطاع الی الله. یک جهت مهدویت میشود نورانی شدن قلوب به ضیاء الله. نورانی شدن بصر قلوب به ضیاءالله. این رو باید یکی رقم بزنه. وقتی گفته میشه مهدویت شما این توجه رو هم داشته باش حداقل این توجه رو هم در کنار بقیه توجهات داشته باش که وجود مبارک امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ظهور مبارک ایشان میخواهد فضایی فراهم کنه که ما سلوک الی الله رو بهتر سریعتر سهلتر حرکت کنیم بریم و بریم در ارتفاعات تا کجا تا کمال انقطاع الی الله تا کجا تا روشن شدن، بینا شدن بصر قلب به نظر الله به نظر ضیاءالله.
دعا برای ظهور نباید به خاطر رفع مشکلات و گرفتاریهایمان باشد
همش و مدام نگوییم يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا ما قحطی زده هستیم بیا به ما کمک کن نون نداریم آب نداریم مریضیمون زیاد شده بیا به ما کمک کنآقا بیا اینها رفع بشود (البته صلاحدید شماست) رفع بشود که راه خدا رو بریم. بیا آنچه که سهل کننده سلوک الی الله هست رو رقم بزن آیا ما اینطور هستیم؟ آیا ما این رو میخوایم؟ آیا اگر امام علیه السلام تشریف بیاورند ظهور بشود عالم از عدل و داد پر بشود مشکلات شما حل بشود شما مرد میدان سلوک الی الله هستید؟ مگه الان هستید؟ مگه الان به اندازه نعمتی که خدای متعال به ما داده تو نمازمون توجه داریم؟
مهدویت از دریچه مشکات یعنی شکوه به سوی خدا به خاطر حزن فراق و حزن عدم سلوک الی الله با توسل به اهل بیت (ع)
سر خط، یعنی اون سرفصل مهدویت یعنی مشکات. یعنی اشکو الی الله بمهدی باهل بیت ع برسول الله. چرا؟ به حزن فراق به حزن عدم سلوک الی الله. به بث به پراکنده بودن من اولیا الله. آیه ۳۵ سوره نور میفرماید آقا میدونید امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی چی؟ میدونید مهدویت درون وجود مبارک ۱۴ معصوم ع یعنی چی؟ یعنی آنهایی که این بزرگواران که شما را به نور رساندند حالا میخواهند در این موقعیت نور نور علی نور شما را سلوک بدهند الی ضیاءالله. آقا مهدویت رو اینجا هم ببین اصلاً تو باید اینطور ببینی ما باید اینطور ببینیم
مشتاق مهدویت، تمنّای حرکت در مسیر سلوک الی الله را دارد نه تمنای ماندن در حیات دنیایی
نگاه به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باید ذیل سلوک توحید باشه باید ذیل سلوک الی الله باشه. نباید بگیم آقا بیا تا ما اوضاعمون بهتر بشه و بهتر. نه! آقا بیا ما رو ببر مشتاق رفتن هستیم اونی که اهل ولایته مشتاق رفتنه. مشتاق رفتنه. آیه اش کدومه؟ تو همین سوره جمعه خدای متعال میفرماید که ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین . تمنای رفتن کنید بخواهید برید اگه راست میگید. اهل ولایت هستید تمنای رفتن داشته باشید نه تمنای ماندن. نه جزو کسانی باشید که احرص الناس علی حیاة الدنیا اینطور نباشید. ماندن براتون سخت باشه ما عموماً افراد عموماً کسانی هستند که رفتن براشون سخته
ماندن براشون سخت باشه. پس اینکه تعجیل در ظهور و فرج مبارک امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رو میخوایم ذیل این بحث باشه.
ولایت انسان را از ماندن در دنیا خسته و دلسرد میکند
اگر اهل ولایت هستی یعنی خسته شدهای از این ماندن یعنی آرزوی رفتن. ولایت انسان را خسته از دنیا میکند دلسرد از دنیا میکنه. اهل ولایت تمنای رفتن دارند عالیترینش کجاست؟ وجود مبارک امیرالمومنین علیه السلام. ولایت عظمی در وجود مبارک ایشون هست عالیترین ولی الله ایشون هست چی میفرماید اشتیاق من به مرگ از اشتیاق یک طفل برای شیر خوردن از پستان مادرش بیشتره.
مشکات یعنی ابزاری برای شِکوِه
یه عنوان در نورالله هست مشکات. این یک مقام از نورالله هست یک درجه از درجات نورالله هست یک درجه از آثار سلوک نوراللهی است. در یک درجه از سلوک نورانی سلوکی که دیگه در اون سلوک ظلمت وجود ندارد نار وجود ندارد، یک مقام از این سلوک در درجه مشکات است. یعنی میشود ابزاری نورالله میشود وسیله اثری چه اثر اثری از شِکوه الی الله شِکوه از دور بودن شکوه از غیر الله. شکوه از عدم ضیاء الله شکوه از فراق . شکوه از بَثّ اولیا الله. شکوه از پراکنده بودن از اولیا الله. شکوه از دیدن شیئی بدون نورالله. شکوه از ندیدن نورالله .حزن از غیر الله حزن از آنجایی که نور نیست وقتی انسان به این مقام رسید این معرفت از نور را رسید دیگر نمیخواهد شیء دیگری را ببیند دیگه نمیخواهد شی دیگهای رو ببینه دیگه نمیخواد تا شیء دیگری رو ببینه
چشمان حضرت یعقوب (ع) در حزن و فراق یوسف (ع) سفید شد چرا که جز یوسف(ع) نمی خواست چیز دیگری را ببیند
وقتی یعقوب علیه السلام به این معرفت و به این موقعیت رسید و ابیضت عیناه دیگه چشماش چیز دیگهای رو نمیخواد ببینه و نمیبینه دیگه از غیر الله رو برمیگردونه. تولّی عنهم آنچه که براش میمونه و آنچه که براش مهم هست اوست. اویی که یوسف است اویی که همه تاسف یک فرد باید برای او باشه و چه شد چشم او چشمان او به حالتی رسید که دیگه شی دیگهای رو نمیبینه و ابیضت عیناه من الحزن یه قدم قبلتر از این کجاست اون موقعی که ماجرا برای انسان اول سخت باشه: عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُرَی خیلی برای من سخت است که خلق را ببینم، تو را نبینم تا اینکه چشم فرو میبندد بر همه غیر او و تا اینکه نوراللهی میآید ابزاری میآید و او را الی الله خارج میکنه از این حزن از این دوری از این فراق.
تولّی ( روی برگرداندن) حضرت یعقوب (ع) از غیر الله و تاسّف از دوری حضرت یوسف (ع) و حزن از ندیدن ایشان
در بحث یوسف علیه السلام در اون مراحل انتهای کار قبل از رویت یوسف در دمادم رویت یوسف احوال یعقوب علیه السلام در چه مرحلهای است؟ با نگاه بحث نورالله که ببینیم در مرحله بهره از مشکات است. اونجایی که میفرماید انما اشکو بثی و حزنی الی الله تولای از همه غیرالله تولای از کسانی که نمیخواهند راه خدا را بروند و همه توجه به سوی یوسف و همه حزن و تاسف به خاطر دوری از یوسف به خاطر فاصله از یوسف میشود و قالَ یااسفی علی یوسف و اندوه از ندیدن یوسف و دیدن غیر یوسف که نتیجهاش میشود و ابیضت عیناه من الحزن البته با یک صفت نیکو و آن صفت چی هست؟ و هو کظیم با صفت کظم. تاسف از دور بودن از یوسف و حزن از ندیدن یوسف. لذا میفرماید انما اشکو بثّی و حزنی الی الله این تاسف دور بودن از یوسف میشود بثّی و این حزن ندیدن یوسف میشود حزنی.
آثار شکوه حضرت یعقوب (ع) به مشکات الی الله
شکوه این ماجرا به مشکات الی الله وقتی در این موقعیت بود درکی از یوسف پیدا کرد علمی از یوسف پیدا کرد که دیگران ندارند اعلم من الله ما لا تعلمون خدای متعال برای او راهی باز کرد به او علمی داد. بر اساس اون علم فرزندان رو برای تحسس از یوسف و برادرش راهی کرد یا بنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف و اخیه ولا تیئسوا من روح الله پس دو گام تحسس از یوسف و اخیه و گام دوم، بهره از روح الله، بهره از روح الله. مترصد روح الله بودن و اثر از روح الله گرفتن و بهره از روح الله بردن.
عدم توجه فرزندان یعقوب (ع) به توصیه های ایشان در تحسّس حضرت یوسف(ع) و بهره از رَوحُ الله
متاسفانه برادران یوسف این فرزندان یعقوب علی رغم این تاکید یعقوب علیه السلام و راهی که یعقوب علیه السلام پیش پای آنها گذاشت وقتی به محضر یوسف رسیدند توجهی به این تذکر و این راهکار نداشتند بلکه از یوسف بلکه از این فردی که به محضر او رسیدهاند و عزیز مصر است و آنها همچنان او را به عنوان یوسف نمیشناسند به جای اینکه به اون تذکر یعقوب علیه السلام بپردازند و تحسس یوسف کنند ولی به فکر خودشون هستند: يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا به فکر خودشون هستند. تا اینکه یوسف علیه السلام خودش رو معرفی میکنه و یوسف رو میشناسند و بعد یوسف علیه السلام اونها رو راهی میکنه به سوی یعقوب اذهبوا بقمیصی هذا با این پیراهنی که به آنها میده پیراهنی از خودش. و میفرماید وقتی که به او رسیدید فالقوه علی وجه ابی یات بصیرا این پیراهن را بر صورت او قرار بدید و او بصیر خواهد شد.
بحث ریح یوسف (ع) ذیل بحث رَوح الله ذیل بحث روحاَمِن امرِنا هست و روحاً مِن امرنا به عنوان نور جعل شده است
به محض اینکه از یوسف جدا میشن و حرکت میکنند یعقوب میفرماید که انی لاجد ریح یوسف آنچه که همراه اینهاست با عنوان قمیص یوسف پیراهن یوسف و برای یعقوب علیه السلام آورده میشه از دور ریح یوسف رو به یعقوب میرساند. این بحث ریح یوسف ذیل بحث روح الله است بحث روح الله ذیل بحث روحا من امرنا هست. خدای متعال در آیه ۵۲ سوره شورا میفرماید که روح من امرنا را من به شکل نور جعل کردم و جعلناه نورا. چرا این پیراهن یوسف او را اسیر میکند چون ریح یوسف در این پیراهن است. چرا این ریح یوسف او را بصیر میکند چون ریح یوسف نور دارد نور است چون ذیل بحث روح الله است ذیل بحث روحا من امرنااست و خدا فرمود روحا من امرنا را نور. به عنوان نور جعل کردیم روحا من امرنا نور است. پس وقتی این ریح که نور است به یعقوب ع میرسه، یعقوب علیه السلام بصیر میشه.