رفتارهای خداوند در قبال نور و اصلی ترین راه بهره بردن انسان ها از نور الله
نکاتی در مورد آیات نور در قرآن
۳۹ آیه در قرآن داریم که بحث واژه نور و منیر درش مطرح هست: ۴۳ بار واژه نور در ۳۳ آیه. و شش بار هم واژه منیر در ۶ آیه. مجموعاً در ۳۹ آیه این واژهها مطرح هست. بحث نور در قبال و در ارتباط با افراد مختلفی مطرح هست در موقعیتهای مختلفی از رفتارهای خداوندی مطرح است. نسبت به نور رفتارهای مختلفی رو خدای متعال مطرح کرده که انسانها باید به اون بپردازند. بین نور و خدای متعال نسبتی وجود دارد. خدای متعال برای نور نظام قرار داده که در این نظام مصادیق و اشیا بسیار گرانقدری وجود دارد.
نور خبری از (الله) است
از اصلیترین آیات نور، آیه ۳۵ سوره نور هست و عالیترین ارتباط با خدای متعال در آن آیه مطرح است: ارتباط مبتدا و خبر بین الله و نور . الله نور آسمانها و زمین است. و همچنین بحث نورالله موضوعی که، نوع ارتباطی که نور به خدای متعال دارد. این نوع رابطه نور با خدای متعال قابل توجه ویژه هست. موضوعی که به خدای متعال اضافه میشود، مثل نور، میشود نورالله و به عنوان خبر از خداست. می شود: الله نور، الله نور السماوات والارض
این نکتهای است که باید ذیل آن بحث بشود
عدم جعل نور برای افراد از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
خدای متعال در بحث نور، نسبت به نور رفتارهای مختلفی دارد: یک رفتار: از پایین به بالا اگر بخواهیم بحث را مطرح کنیم رفتار خدای متعال اینطور هست: یک:اینطور که عدم جعل نور برای فردی و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور پس برای او نوری نیست. پس خدا نسبت به نور یک رفتاری دارد رفتارهایی دارد یکیش عدم جعل نور، برای او نور جعل نمیکند. خدا اشیا را خلق کرده؟ بله. رزق بهشون میده؟ بله. سلامتی بهشون داده؟ به موجودات؟ به انسانها؟ بله. یک مطلب وجود دارد: آیا براش نور جعل کرده یا نه؟ آیا این سوال برای ما پررنگ هست؟ خدایا ما را خلق کردی به ما سلامتی دادی به ما نعمات دادی آیا برای من نور جعل کردی؟ خدا یه رفتاری داره نسبت به انسانها نسبت به موجودات برای آن نور جعل میکند یا نمیکند؟ آیا خدا برای من نور جعل کردهای؟ آیا این سوال اصلاً برای ما پررنگ هست؟
عدم جعل نور توسط خداوند یعنی عدم بهره از نور
میفرماید اگر برای او خدا نور جعل نکند برای او از نور خبری نیست. فما له من نور. از نور برای او خبری نیست. این جمله خیلی زیباست خدای متعال نفرمود که فمن یجعل الله له نورا، کسی که خدا برای او نور جعل نکند پس فقیر میشود پس سلامتیش را از دست میدهد پس دیگه در زندگی دنیا پیشرفت نمیکند پس دیگه در علم پیشرفت نمیکند. نه! این رو نگفت. خود نور قیمت داشت. گفت وقتی براش نور جعل نکنیم، دیگه نور نداره. فاعل مطلق نور خداست، مالک مطلق نور خداست، تمام نور بیدالله است و آنچه که مهم است این است که اگر به شما نور ندهم شما دیگه از نور بهرهای ندارید.
نزول نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
رفتار دیگری که فعل دیگری که خدای متعال با نور داره در مورد نور داره بحث نزول نور هست. نازل کردن نور. انزلنا الیکم نورا مبینا .
ارسال رسولی برای آوردن نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
و رفتار دیگر اینکه: بستری آماده میکنه که رسولی بیاید. رسول الله بیاید و نور و کتاب مبین من الله به سوی انسانها بیاید. قدْ جَاءكُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَ كِتَابٌ مُّبِينٌ جاء نور. پس نور منزل، نور نازل شده و نور مجیر، نوری که آمده است از جانب خدای متعال.
بردن نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
رفتار دیگری که خدای متعال دارد بعد از نزول نور و بعد از آمدن نور به سوی انسانها: ذهب الله بنور هست، ذهب الله بنور . یا جعل الله له نور، یا خدا نور را میبرد، آن نوری که برای آنها آمده، نور لهم، نوری که برای آنها نازل شده، نوری که برای آنها آمده را میبرد، یا نور را برای آنها جعل میکند.
نور سازی، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
رفتار دیگری که خدای متعال دارد: نورسازی است. جعل القمر نورا.
خروج از ظلمات به سوی نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
رفتار دیگری که خدای متعال دارد: خارج کردن برخی است از ظلمات الی النور.
جعل نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
و پس از این رفتار، رفتار جعل نور هست برای افرادی یا جعل اشیایی به عنوان نور.
ضرب مَثَل برای نور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
یا ضرب مثلی برای نور قدم بعدی است. ضرب مثل برای نور و پس از آن، قرار دادن افرادی علی نور.
هدایت بنور و هدایت لِنور، از جمله رفتارهای خداوند نسبت به نوراست
و سپس هدایت بِنور و هدایت لنور
برای سلوک در مسیر قرب الی الله باید از جنس نور الله شد
بحث نور در چه بحثی از توحید قرار دارد؟ این بحث را باید ذیل تعریفی که خدای متعال خودش را به نور میکند دنبال کرد.آنجایی که میفرماید الله نور السماوات والارض. ببینید حرکت در عالم برای انسانها و اشیا الی الله هست . باید انسانها الی الله حرکت کنند در این الی الله یک مفاهیمی وجود دارد مثل قرب، مثل نزدیک شدن، خیلی نزدیک شدن، بیشتر از پیش نزدیک شدن. در ارتفاعات این مفهوم نزدیک شدن، چی وجود داره؟
دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی پس مسیر اینجاست. شما با عنوان کلی قرب، باید الی الله حرکت کنید. جایگاه ما انسانها کجاست؟ فعلاً در آسمانها و زمین. تا کی در آسمانها و زمین بمانیم؟ الی الابد؟ همیشه؟ چگونه باید از حصار آسمانها و زمین، حصار اشیا، اشیا غیرالله عبور کرد الی الله؟ آیا راهی هست آیا همیشه اشیا، اشیا غیرالله بین ما و خدای متعال هستند؟ آیا اشیا غیرالله از جنس آسمانها و زمین، همیشه بین ما و خدای متعال هستند؟ همیشه فاصله هستند؟ آیا راهی به سوی قرب به سوی خدای متعال، آیا راهی برای قرب به سوی خدای متعال هست که این اشیا کنار زده بشوند؟ و پس زده بشوند؟ خدای متعال یک راه گذاشته یک جنس قرار داده از خودش در عالم که باید از آن جنس شد الی الله و از غیر الله عبور کرد. اون جنس عنوانش هست نور. نورالله. اشیاء برای عبور از جنسیت غیر الله از جنس آسمانها و زمین از جنس اشیا آسمانها و زمین، برای عبور از این جنسیت و سلوک در مسیر کلی قرب الی الله باید یک جنسیت جدیدی به خود بگیرند. اون جنسیت عنوانش هست نور. خوب جنسیتی که غیر الله هست؟ نه! جنسیتی که خدای متعال اون جنس را بسیار نزدیک به خودش مطرح میکند میفرماید: نورالله. جنسیتی که خدای متعال اون جنس را خبر از خودش معرفی میکند، توصیف خودش معرفی میکند میفرماید: الله نور. نور آسمانها و زمین. بله نورالله، جنسی از خداست در عالم که انسانها و اشیا الی الله برای قرب الی الله از جنسیت آسمانها و زمین از جنس غیرالله همجنس آسمانها و زمین عبور میکنند. برای عبور از این فضا الی الله یک جنسیتی لازم هست: نور. برای عبور از محدوده غیرالله جنس آسمانها و زمین، یک مجوز عبور لازم هست، آن مجوز عبور، نور هست.
باید یک برگه اجازه در دست شما باشد. آن برگه نور هست. عنوان آن هست نور. پس نور یعنی ابزار از جنس خدا برای خداجویی، برای قرب به خدا، برای عبور از غیر الله. برای چنان قربی که غیرالله وجود ندارد. برای چنان محضری که در آن محضر، غیراللهی نیست. در آن محضر هرچه هست از این جنس هست. از جنس نور. اشیا مختلف با جنسهای مختلف ولی انگیزههای خدایی نیستند. یک جنس شی آنجا وجود دارد: نور.
تسبیح در عالم برای راه یافتن به سرزمین نور است و مسبّحان راه یافتگان به جنس نور الله هستند
به خاطر این جنس، جنسیت که اونجا هست یعنی به خاطر تعریف این جنس، جنسیتی که برای خداجویی است، جنسیتی که وصف خداست، جنسیتی که وصل به خداست، جنسیتی که باب به سوی خداست، انسانها باید سلوک کنند به سوی این جنسیت به سوی این فضایی که وجود دارد. و برای این موضوع خدای متعال رفتارهایی رو در عالم تعریف کرده برای انسانها: رفتار تسبیح به خاطر این فضاست. چه کسانی به جنسیت نور راه دارند؟ کسانی که در همین عالم در این عمق عالم در ظلمات عالم هم خداجو هستند، مسبّح هستند. اینجا تسبیح میکند در جایی که غیرالله هست در جایی که ظلمات هست تسبیح میکند چرا؟ چون اصلاً عالم برای این است که اشیا به آن فضای نور و به آن جنس نور برسند. و در آن جنس فقط و فقط خداجویی معنا دارد.
آنجا فقط حال و هوا، خداست. جنس، خداست. حضور، خداست. بابی به سوی خداست. هدایت الی الله در اوج وجود دارد. نه هدایتی که پیرامونش ظلمات باشد. از نقطهای اول به نقطه دومی، از نقطه اولی به نقطه دومی که جلوتر هست ولی همچنان ظلماتی هست، نه! اینطور نیست.
سلوک اصلی در گام دوم توحید پس از ورود به موقعیت نور آغاز می شود
سلوک اصلی در واقع از نور آغاز میشه از موقعیت نور. قبل از نور جبران منفیهاست جبران کاستیهاست. خارج شدن از ظلمات هست. خارج شدن از موجهای تو در توی ظلمات هست. بعد از نور تازه گام دوم توحید آغاز میشود جایی که دیگر غیراللهی وجود نداره. هرچه هست خداست و سلوکی در آنچه که خداست. از خداست. جنس خداست. من الله هست. صفات خداست. اوصاف خداست.
با تسبیح باید به نور رسید و حضور خداوند را در عالم احساس کرد
رفتار یک انسان باید چه باشه در بحث نور؟ از جمله رفتارهای مهم: باید یک انسان اهل تسبیح بشه. تسبیح به یک معنا یعنی چه؟ یعنی برای کنار زدن غیرالله، برای جستجوی خدا، شما به دنبال این باشی که خدا برای شما نور قرار بده. خدایی که در همه عالم، هستی! پس چرا من حضور تو را حس نمیکنم!؟ خدایی که خالق آسمانها و زمین و اشیا آسمانها و زمین هستی! پس چرا من تو رو حس نمیکنم؟! چرا؟ چون خدا چگونه در آسمانها و زمین هست؟ نور. من چرا تو را حس نمیکنم؟ من با نور آشنا نیستم. من این جنس رو متوجه نیستم. من نوری ندارم. من با این جنس بیگانه هستم.
بهره از نور یعنی دیدن جلوه خداوند در زمین آسمان، یعنی هر شیئی برای انسان تابشی از جلوه خداوند باشد.
وقتی که مطرح میشه الله نور آسمانها و زمین هست، یعنی چه؟ یک معنا از نور که جزء معانی تبعی نور هم هست و درست هم هست، یعنی آنچه که از آن شی جلوه میکند، آنچه که از آن شی بروز میکند. یعنی آنچه که از آسمانها و زمین بروز میکند و جلوه دارد کیست؟ خدا. پس چرا من تو رو نمیبینم. یعنی آنچه که تو باید از آسمانها و زمین ببینی کیست؟ چیست؟ خدا. آنچه که در آسمانها و زمین میدرخشد چیست؟ خدا. اگر در آسمانها و زمین، من را ندیدی، اون دیگه اسمش ظلمته. یا مرا میبینی، میشود نور. چون نور، آنچه که از آن تلألؤ داره، آنچه که از اشیا، آنچه که از کل آسمانها و زمین درخشش داره، بروز داره، جلوه داره که عنوانش هست نور آسمانها و زمین، آن منم. من خدا. اگر من رو ندیدی چی میبینی؟ ظلمت. با چی مواجهی؟ ظلمت. اسم اون ظلمت هست. آیا ما در آسمانها و زمین، اشیا آسمانها و زمین، الله را میبینیم؟ آیا الله جلوه این اشیا برای ماست؟ اگر این بود شما الی الله هستید. شما در مسیر توحید هستی. اگر این نبود هر آنچه که برای شما جلوه دارد عنوانش هست: ظلمت! خدای متعال انسانی را میخواهد از ظلمت خارج کند از ظلمات خارج کنه الی النور، او در همین دنیاست، در همین آسمانها و زمین هست، جلوه خدا را در آسمانها و زمین نمیبیند. اشیا برای او خدا تابش نمیکند. اشیا برای او خدایی خدا را تابش نمیکنند جلوه نمیدهند این فرد در ظلمته!
عالی ترین صبح شدن ها توسط مصباح درون مشکاة صورت می گیرد
از جمله اصلیترین بابهای به سوی نور، الی النور، نور شدن، در نور قرار گرفتن، چه هست؟ عنوانش در آیه ۳۵ سوره نور هست: کوکب دریّ. خدای متعال میفرماید که: الله نور آسمانها و زمین هست. مثلی دارد این نور. نورالله مثلی دارد که شبیه مشکات است. در مشکات، مصباح است. این مصباح اینجا قیمت داره. مصباح یعنی اون ابزار صبح کنندهای که درون مشکات هست. مشکاتی که مشابه نور هست. مشابه سازی نور هست. کسی اگر درون این نور قرار بگیرد یعنی چی؟ یعنی درون مشکات برود، آنجا ابزاری هست، آن ابزار او را هدایت میکند. چه هدایتی؟ هدایت به چی؟ هدایتی که دیگر درون نور معنی داره. صبح شدنی که درون نور معنی داره. مِن غیرالله به الله. اصلیترین صبح آنجاست. ابزار صبح آنجاست همه صبحها انجام میشود، عالیترین صبح آنجاست. عالیترین صبح شدن آنجاست. کجا؟ فی المشکات. یعنی فی النور. نور کجاست؟ جایی که آن طرف، آن طرف نور، فقط الله است. الله. چرا افراد باید به درون نور بروند؟ به خاطر این موضوعی که درون نور مطرح است. چی مطرح است؟ المصباح .
مصباح، بهترین ابزار صبح کننده ای است که درون مشکاة قرار دارد
مشکات چی هست؟ مثال نور. مشکات مثل نور هست. چرا باید بریم در نور؟. توضیحش اینجاست. چون فیها مصباح. ابزار صبح شدن اونجاست. اگر میخواهی عالم را آسمانها و زمین را صبح کنی الی الله اون درون نور اتفاق میافته. ابزارش اینجاست. المصباح.
الزجاجة راه رسیدن به المصباح است
چگونه باید برویم سراغ المصباح؟ سراغ المصباحی که درون مشکات هست؟ از مدخل الزجاجه. آنچه که اثر از این مصباح درون مشکات به اشیا عالم میرسونه به انسانها و غیر انسانها میرسونه چی هست؟ الزجاجه.
کوکب دریّ که خود از شجره مبارکه زیتونة ایقاد می شود، راه رسیدن به الزجاجة است
راه به سوی زجاجه چه هست؟ کوکب دری. کوکب دریّ کجاست؟ من شجره مبارکه زیتونه. باید از این شجره ایقاد بشود. باید از این شجره برافروخته بشود. باید از این شجره برافراشته بشود.
زیت شجره مبارکه زیتونه نزدیک به ضیاء دادن است
شجرهای که ظرفیت دارد و نزدیک است که: یکاد زیتها یضی. زیت آن ضیاء بدهد.
ضیاء گرفتن از زیت شجره مبارکه زیتونه، افراد را مشمول ایقاد شدن کوکب دریّ خواهد کرد
اگر از این شجره و از زیت این شجره ضیاء گرفتیم مشمول آن آیه نمیشوی که ذهب الله بنورهم. خدا نور را از دسترس شما خارج نمیکند. اگر این شجره به شما زیت داد مشمول چه میشوید؟ اگر زیت این شجره به شما ضیا داد مشمول چه میشوید؟ مشمول ایقاد شدن کوکب دری از این شجره.
مسیر اصلی بهر برداری از نور الله ضیاء گرفتن از شجره مبارکة است
پس مسیر معلوم شد. از اونجاست که شما میتوانی به سمت آن کارکردی که نورالله دارد بروی. پس راه کجاست؟ اینکه ضیاء بگیری از این شجره مبارکه از جای دیگه ضیاء نگیری. ضیا بگیری از این شجره مبارکه.
بر درِ خانه امام جواد (ع) بنشینیم تا از از شجره ضیاء گرفته و سببی شود که کوکب دریّ بابی به سوی نور الله بگشاید
مطابق برخی روایات ذیل آیه ۳۵ سوره نور مصداق جمله یکاد زیتها یضی، وجود مبارک امام جواد صلوات الله علیه هست. باید از این شجره ضیاء بگیریم برای اینکه، تا اینکه کوکب دریّ از این شجره برای ما افراشته بشه. مدخلی باشه به سوی نورالله. باید از این شجره ضیاء بگیریم تا این کوکب دری تا وجود مبارک کوکب دریّ بابی بشود به سوی نورالله. در روایات، مصداق اصلی کوکب دری: وجود مبارک حضرت زهرا سلام الله علیهاست.
پس بیاید یه کار بکنیم: در خانه امام جواد صلوات الله علیه را بزنیم تا برافراشته کند برای ما، تا به ما راه بده به سوی کوکب دری! اگر خدا توفیق بده به واسطه وجود مبارک امام جواد علیه السلام و توجهات به این وجود مبارک، کوکب دری این شجره مبارکه برای ما بدرخشد. یکاد زیتها یضئ نزدیک است که زیت این شجره، ضیاء بدهد. آیا میشه وجود مبارک امام جواد علیه السلام حول ما را ضیاء بدهد؟ وجود ما را ضیاء بدهد؟ ضیایی که مورد توجه کوکب دوری قرار بگیره؟ مثل گمشدگان در بیابانها. یه کسی در بیابانی گم میشه. چه میکند؟ آدمایی که تو بیابانها گم میشن، در کوهستانها گم میشن، یکی از کارهایی که اونجا میکنند اینه که آتیش روشن میکنند که حولشون اونجا روشن بشه چند تا اتفاق بیفته: یک: درندگان حمله نکنند دو: یک کسانی که دنبال اینها میگردن اون نور آتیش رو ببینند روشنایی آتش رو ببینند و به دنبال اونها برن برن سراغشون. در نظام خدا اینطور هست کسی اگر نار روشن کند، النار نار بیفروزد و با نار دورش رو ضیاء بده، از جنس نورالله به سراغ اونها نمیرود. باید با شیء دیگری به طریق دیگری حول اون فرد روشن بشه، ضیاء داده بشه تا از جنس نورالله برود سراغ او. چه کنیم که نور به سراغ ما بیاید؟ چه کنیم که از نورالله سراغ ما بیاید؟ چه کنیم که کوکب دری که مدخل به سوی نورالله هست، به سراغ ما بیاید؟ ما بهره از کوکب دری ببریم؟ چگونه ضیایی پیرامونمون ایجاد بشه؟ نباید با نار باشه. با چه باشه؟ ذیل جمله یکاد زیتها یضئ یه کسی باید این ضیاء رو حول ما ایجاد کنه. این روشنایی را حول ما ایجاد کنه. حول چه کسانی؟ حول کسانی که مثل اون افراد در بیابانهای تاریک گم شدند. یه کسی باید بیاد از سر جود و کرم، نه از سر محاسبه! یه کسی که جلوه جود خداست او باید با دست مبارکش حول این انسانها را روشن کنه. روشنایی که محصول این روشنایی توجه کوکب دری است. محصول این روشنایی و دستاورد این روشنایی کوکب دریّ است.
یکاد زیتُها یضیء جمع فاطمیت و زهرائیت است
جمع فاطمیت و زهرائیت در جمله یکاد زیتها یضی هست. از جهت فاطمیت یعنی جدا کردن از غیرالله جدا کردن از نار جدا کردن از جنسیت غیرالله. از جهت زهرائیت یعنی وصل کردن به جنس نور، جنسیت نور دادن. نقطه آغاز این ماجرا جمع این دو ماجرا از کجا انجام میشود؟ ذیل یکاد زیتها یضئ . وقتی فرمود ولو لم تمسسه نار . یعنی جدای از غیر الله، جدای از النار. اینجا یعنی جنس فاطمه س. وقتی فرمود از این مسیر برافروختن کوکب دری، یعنی اتصال به زهرائیت. شما جایی که بخواهی فاطمه زهرا را از جهت فاطمه بودن و زهرا بودن با هم بیابی کجاست؟ ذیل یکاد زیتها یضی. اینجا بیاب. یعنی برو این درو بزن. درب خانه امام جواد علیه السلام.
حضور در نور الله به دلیل بصر قلب یا بصیر شدن قلب است
یکی از موضوعاتی که در بحث نور مطرح هست: بصر هست. بصر نسبت به چه چیزی؟ اینجا بصر نسبت به الله مطرح است. بله بصر مهمه و در ارتفاع بصر ها، بصر قلب. و بصر قلب باید ایجاد بشه، قلب انسان بصیر بشود. به چه چیزی بصیر میشود؟ به نورالله. به حضور در نورالله. بعد این قلب آماده اتصال بشود. آماده اتصال به الله. مطابق فرازهایی از مناجات شعبانیه: و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه . چرا در نور؟ چرا الی النور؟ چرا با نور باشیم؟ چرا نور بشویم؟ چرا فی النور برویم؟ به خاطر اینکه قلب باید بصیر بشود. و حضور بعد از آن برای قلوب بصیر هست. برای قلبی است که بصر دارد. همراهی با خوبان در ارتفاعات برای قلبی است که بصر داشته باشد.
فراز های مرتبط از مناجات شعبانیه با فاطمیت و زهرائیت
شاید بشه این فراز از دعای و مناجات شعبانیه رو به دو اسم مبارک فاطمه س و زهرا س منتسب کرد: فراز الهی هب لی کمال الانقطاع الیک رو ارتباط داد به معنای فاطمه س. و فراز: و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک. این رو ارتباط داد به زهرائیت. با فاطمه یک جدایی محض از عالم، کمال جدا شدن از همه اشیای غیرالله اتفاق میافته. با زهرا آماده میشوی، بصر قلب پیدا میکنی که او را ببینی که الله را ببینی که وصل به الله بشوی که قلب خداببین پیدا بکنی.
ضیائی که به واسطه امام جواد (ع) جاری شود جنس فاطمی و زهرائی خواهد داشت
چگونه به درب خانه مبارک امام جواد صلوات الله علیه برویم؟ بله عرض شد که به درب این خانه برویم برای اینکه امام جواد امام جود، ضیا بدهد ما را. روشن کنه حول ما را. چه روشنایی؟ چه ضیایی؟ ضیایی که وصل کننده هست به کوکب دری. ضیایی که از جنس کوکب دری است. شکلی از روشنایی پیرامون ما. پیرامون کسانی که در عالم در ظلمت آسمانها و زمین گرفتار هستند. شکلی از روشنایی که از جنس کوکب دری است و توجه کوکب دری را جلب میکند. اگر این ضیاء به واسطه وجود مبارک امام جواد صلوات الله علیه پیرامون ما قرار داده بشه، جنس این ضیاء فاطمی است. چرا؟ چون لم تمسسه نار . غیراللهی وجود ندارد. منقطع از غیر الله است. و زهراییست چون مورد توجه زهراست، مورد توجه کوکب دری است و از جنس کوکب دری است.
با تسبیح بر درِ خانه امام جواد (ع) بنشینیم تا ضیائی از شجره مبارکه به ما برسانند
چگونه برویم سراغ این درب خانه؟ اولاً اینکه توجه داشته باشیم اویی که صاحب این خانه هست کیست؟ جواد!
امام بزرگواری که جواد هست. پس او جود دارد، زیاد هم اهل جود است، حساب و کتاب نمیکند، به سابقه شما نگاه نمیکند، از شما حساب پس نمیکشد. خب پس اول بگویید و توجه داشته باشید که او اینطور هست. با این توجه به سوی او متوجه بشویم. به سوی این خانه متوجه بشیم و چه بکنیم؟ چگونه اعلان حضور کنیم؟ اعلان حضورمون بیان تسبیح باشه. سبحان الله! آنی که در این خانه هست، اویی که در این خانه هست خودش عالیترین تسبیحها را داره و ما اعلان تسبیح کنیم بیان تسبیح داشته باشیم. با تسبیح اعلام کنیم آقا ما درب خانه شما ضیا میخواهیم. آیا شود جودی، از سر جود، ضیایی برای ما ایجاد بشه؟ معارف تسبیح رو هم کم و بیش، همه میدانیم. بله با تکیه به آن معارف و با نیت حضور در این درب خانه، اهل تسبیح باشیم.