حُبّ نسبت به خداوند، به رشد در مسیر لا الهَ الّا الله منجر خواهد شد و این همان دینی است که هیچ اکراهی در آن نیست
سلوک عاشقانه در دین، نشانه مسیر صحیح دیندار تا اتصال به سرزمین الوهیت خداوند است
فضای آیه 256 سوره بقره که مطرح هست لَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىّ یک فضای عشق و عاشقی، یک فضای حب است، یک فضای محبت نسبت به خدای متعال است، کدام خدا؟ خدایی که در آیه 255 مطرح هست، با چه عنوانی؟ الله، با چه توضیحی؟ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّوم ، این خدا رو ببینید، الله، اله شماست، فضا کجاست؟ الهیت الله، بجز الله، الهی نیست. این رو ببینید تمام آسمانها و زمین و همه آنچه که در آسمانها و زمین هست، در ید این اله آسمانها و زمین هست، در ید اله واحد هستلَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خب این رو ببینید باید نسبت به این الله، باید نسبت به این اله واحد، عاشقانه رفتار کنید. همه وجود شما در سلوک به سمت این اله واحد باید پر از عشق و محبت باشه. خدای متعال برای این سلوک مسیری قرار داده یا به یک عبارت دیگر و صحیح و قرآنی الدِّينِ قرار داده. یکی از معانیالدِّينِ رو شما در آیه 256 بگیرید سلوک الی اله واحد. در این مسیر سلوک الی اله واحد، هیچ عنوانی، هیچ شیئی و به هیچ نحوی موضوع کراهتداری قرار داده نشده. اگر یک جایی داری با کراهت سلوک میکنی، بدان سلوک نمیکنی. این یک نشانه هست. اگر یک جایی با اشتیاق نیستی، اگر یک جایی پر از محبت خدای متعال نیستی، پر از محبت اله واحد نیستی، بدان دین سلوک الی اله واحد رو دنبال نمیکنی، اینجا داره پایت میلنگد، لذا اینجاست که میفرماید "هل الدین الا الحب" آیا دین غیر از حب هست؟ حب اله واحد، پر از اشتیاق، لذا برای قدم برداشتن برای سلوک الی خدای متعال، سلوک الی اله واحد، از بین همه اشیاء آسمانها و زمین مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْض این رو باید متوجه باشیم و بدانیم قائده این است که در اثنای این سلوک، آنچیزی که ما را در این سلوک حرکت میده که عنوانش هستالدِّينِ و خدای متعال اینالدِّينِ رو قرار داده، بدانیم اینالدِّينِ درش هیچگونه شیء کراهتداری وجود ندارد. درالدِّينِ یعنی در آنچه که ما را سلوک میدهد الی اله واحد، از جانب خدای متعال هیچگونه شیء کراهتداری، دستورالعمل کراهتداری قرار داده نشده. شما ممکنه مطرح کنی آقا من که از این موضوع دینی، دستورالعمل دینی، کراهت برداشت میکنم، شما ایراد دارید، چرا؟ چون پایه حرکت شما، محبت اله واحد نیست و اگر این نبود بدان شما وارد الدِّينِی که شما را به سوی اله واحد ببره، نشدی، پایت اینجا دارد میلنگد. خدای متعال این دین رو، اینالدِّينِ آیه 256 سوره بقره رو قرار داد برای اتصال به سرزمین لا اله الا الله، اتصال به اله واحد.
هدف سلوک عاشقانه در دین، رشد به سمت لا اِلهَ اِلّا الله است
این اتصال و رسیدن به موقعیت معرفتی و سلوکی لا اله الا الله، عنوانش هست الرُّشْد . هر چه که خلاف این هست عنوانش هست الْغَىِّ . هر آنچه که در دین از جانب خدای متعال قرار داده شده، به خاطرالرُّشْد هست. اینکه شما رشد کنی، رشید بشوی. رشید بشوی یعنی چی؟ یعنی عبدِ و فقط عبدِ اله واحد بشوی. بله فضای لَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِِ اینطور هست، پای محبت خداست، خدا محبوب هست، خدا حبیب هست، خدا معشوق هست، همه اشتیاق بر اساس حب، به سوی خداست. لذا دیگه غر زدن وجود نداره، نق زدن برای خدای متعال وجود نداره. از محصولاتلَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِ این هست، رضایت نسبت به خدای متعال، راضیه شدن نفس شما، در هیچ موضوعی، در هیچ شیئی، در هیچ حادثهای کراهتی نسبت به خدا و سلوک الی الله، سلوک الی اله واحد، وجود نداره، مشتاقانه حرکت میشود به سوی اله واحد. این محبتی هم که نسبت به خدای متعال وجود داره یا این عدم کراهتی که شما باید از تمام اجزاء دین دریافت کنید، این کور کورانه نیست، این بر اساس معرفت توحید هست، بر اساس این معرفت هست که اللهلَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّوم آقا این جمله رو شنیدی، معرفت پیدا کردی، با این معرفت باید وجود شما مملو از حب خدا بشه.
در دین هیچ کراهتی نیست؛ چون خداوند مسیر رشد را تبیین کرده است
لذا بخاطر این مطلب هست که در ادامه جملهلَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِ میفرماید که قَد تَّبَيّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ چرا اکراهی در دین نیست؟ چرا خدای متعال هیچ شیء کراهتداری در دین قرار نداده؟ چرا تو باید این رو بفهمی؟ چرا میفرماید اِفهم، بفهم که هیچ شیء کراهتداری در دین نیست؟ چون قبل از این خدای متعال مسیر رشد رو تبیین کرده، دین بخاطر الرُّشْد است. وقتی این تبیین الرُّشْد رو خوب متوجه بشوید، اون موقع میفهمی که هیچ شیء، هیچ موضوع، دستورالعمل کراهتداری در دین وجود نداره و خدای متعال قرار نداده چنین چیزی رو.
در صیام اِکراهی نیست، چرا که در مسیر رشد قرار گرفته است
شما ممکنه بفرمایید، فلانی ممکنه بگه که روزه سخت است، صوم کردن سخت است، من نسبت به اون کراهت دارم، چرا؟ چون خوب تبیین نشده. این فرد تبیین توحید ندارد، بخاطر عدم تبیین توحید، محبت خدا ندارد، لذا ممکنه نسبت به دستورالعمل صیام، کراهت برداشت کنه. در همون آیات دستورالعملهای صیام که در سوره بقره مطرح هست، خدای متعال میفرماید که لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون در اون بستر صیام، شما باید به یک توحید برسی، شما باید به این معرفت توحید توجه داشته باشید إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ این معرفت توحید رو داشته باشید تا لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون بستری باشه، زمینهای باشه برای رشد، به این توحید توجه داشته باشید. در صیام به جستجوی توحید باشید، جستجوی توحیدش کجا مطرح هست؟ در صیام توحید مطرح هست، توحید مطرح هست، کجاست؟ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان این عنوان توحید صیام هست، صیام ذیل این بحث توحید مطرح هست. لذا شما هم به جستجوی این توحید باشید. لذا میفرمایدِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي طالب این سلوک توحید باشید. اگر اینطور باشید برای شما رشد هست. اگر اینگونه طالب باشید برای شما کراهتی وجود نداره.
تمام اعمال دینی می بایست در راستای معرفت توحیدی انجام شود، تا احساس کراهت پیش نیاید
وقتی هدف در درستورالعملهای دینی از توحید خالی میشه، کراهت هم بوجود میآید. توحید حاکم بر درستورالعملهای دینی رو باید شناخت، باید معرفت پیدا کرد. عرض شد در گذشته همه رفتارهای دینیمون برچسب توحید بزنیم، توحید در اون رفتار دینی رو بشناسیم، چرا؟ چرا صیام؟ چرا، بخاطر توحیدش، توحیدش رو بشناسیم، چرا صلات؟ چرا جهاد؟ چرا انفاق؟ چراهایی که قراره پاسخش توحید باشه، توحید مربوط، توحید حاکم بر این فضاها و دستورالعملها، اینها رو بشناسیم، معرفت توحیدمون رو بالا ببریم تا کراهتمون از بین بره، تا این جمله لَا إِكْرَاهَ فىِ الدِّينِ به معنای واقعی در ما تحقق پیدا کنه و ما این معرفت رو داشته باشیم. عموم افراد این معرفت رو ندارند، موضوعات دین براشون کراهت داره.