بصر از مهمترین ابزار های توجه به ذکرالله است که به وسیله رفتارهایی که از مهمترین آن ها اقامة صلاة است ارتقاء می یابد
رابطه متقابل سمع و کلام، بصر و قلب با اقامة صلاة
اقامه صلاه کلاس سه موضوع است: 1.سمع و به تبع آن کلام. 2.بصر. 3.قلب. هم این سه موضوع در رفتار درست اقامه نماز، انجام درست اقامه نماز، ابزار هستند و موثر هستند و دخیل هستند. هم اقامه نماز محقق شده برای ارتقای این سه موضوع هست. انجام اقامه نماز، فعل اقامه نماز برای اثر بر این سه موضوع هست.
سمع، قول و بصرِ ذکرالله در اقامة صلاة
هر کدام از این سه موضوع، در نماز بحث خودش را دارد. بحث ما الان بر موضوع بصر هست، بر موضوع اعین انسانهاست. بله چشم در نماز مهم هست. اعین انسانها در نماز مهم است. عین، یکی از ابزارهایی است که انسان باید درست به کار بگیرد برای انجام اقامه نماز در جهت ذکرالله. یعنی از یک جهت اینجور معنا کنیم که اقامه نماز چیست؟ اقامه نماز محفلی است برای اینکه سمع شما ذکرالله را بشنود. یعنی چه؟ یعنی شما در اقامه نماز سمع کنید ذکرالله را. قول کنید ذکرالله را و بصر کنید ذکرالله را. اینطور میشود اقامه نماز.
اقامه صلاة کلاس پرده برداشتن از گوش و چشم نسبت به ذکرالله است
چرا اقامه نماز؟ برای اینکه پرده از گوش برداشته بشود. اینجا چنین محفلی است. چرا اقامه نماز؟ برای اینکه پرده از چشم نسبت به ذکرالله برداشته بشود. یعنی از یک جهت اقامه نماز محفل، موقعیت، کلاس پرده برداری است از گوش و چشم . کلاس پرده برداری است از گوش و چشم نسبت به ذکرالله.
استفاده از سمع و بصر و فؤاد در جهت ذکرالله
در بحث سمع و بصر و فواد باید به یک موضوع توجه کنیم و آن استفاده از سمع و بصر و فواد در جهت ذکرالله است. لذکرالله… . از سمع باید برای ذکرالله بهره برد. از بصر باید برای ذکرالله بهره برد. و از فؤاد باید برای ذکرالله بهره برد. و در مرحله بعد برای سمع و بصر و فواد به ذکر الله اثر گرفت.
رابطه متقابل سمع و بصر و فؤاد با ذکرالله
سمع و بصر و فواد را در جهت ذکرالله به کار بگیر، تا ذکرالله سمع و بصر و فؤاد تو را بسازد. سمع و بصر و فواد خودت را در جهت ذکرالله به کار بگیر تا ذکرالله، تا به ذکرالله، سمع و بصر و فواد تراز خدا پیدا کنی.
ارتقاء تراز سمع و بصر و فؤاد تا سطح مواجهه با خداوند با انجام رفتارهایی در جهت ذکرالله امکان پذیر است
سمع شما آیا در تراز خدا هست؟ آیا در تراز مواجهه با خدا هست؟ آیا بصر این فرد در تراز مواجهه با خدا هست؟ آیا قلب این فرد در تراز مواجهه با خدا هست؟ با خدای متعال؟ نه. نیست. پس چه کنیم؟ باید این سمع و بصر را ارتقا بدهد. چگونه؟ راهش چه هست؟ باید بیاید در افعالی در انجام رفتارهایی که آن رفتارها در جهت ذکرالله هستند لذکرالله هستند. در آن افعال هر سه این موضوع را به درستی به کار بگیرد. تا اتصال به ذکرالله برقرار بشود و ذکرالله فاعل بشود در اصلاح سمع و بصر و فواد او، در ارتقاء سمع و بصر و فواد او.
دو مجازات برای کسانی که از ذکر اعراض کرده اند
در آیات ۱۲۴ تا ۱۲۷ سوره طه میفرماید که: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي. قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمي وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً. قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسي . وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقي . دو موضوع اینجا مهم هست: سمع و بصر. اصل ماجرا چیست؟ اعراض از ذکر. کسانی که از ذکر اعراض میکنند. باید یک توجه درست به ذکر داشت. خوب کسانی هستند که این رفتار درست را نسبت به ذکر ندارند . رفتارشان چیست؟ اعراض از ذکر. نتیجه چه میشود؟ دو نتیجه دارد. دو جزا دارد، مجازات این افراد در دو جمله مطرح است: فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً . و جمله دوم این است: وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمي . جزای دوم در یوم القیامه هست، اینکه نابینا میشود. نابینا محشور میشود.
تحقق معیشة ضنکا برای کسانی که از ذکر اعراض کرده اند از زمان مرگ تا قبل از قیامت است
ظرف زمان جزای اول، یعنی جمله، فَان له معیشتا ضنکا در آیه مطرح نیست. به احتمال زیاد یوم القیامه نیست چون در این جمله که عطف به هم مطرح شده، یوم القیامه را مشخصا برای جمله دوم و جزای دوم مطرح کرده. دور از ذهن است که مطرح باشد که معیشتا ضنکا هم یوم القیامه باشد. خوب پس احتمالاً معیشتا ضنکا قبل از یوم القیامه هست. یا دنیاست یا زندگی پس از دنیا قبل از قیامت. آیا دنیاست؟ در عمل میبینیم که افراد زیادی در دنیا از ذکر اعراض کردهاند، معیشتا ضنکا نبودهاند عیش خوب داشتهاند و تا زمان مرگشان که از دنیا رفتهاند. در صورتی که این آیه حاکی از یک قاعده کلی است: هر کسی که از ذکر اعراض کند برای او معیشتا ضنکا قرار داده میشود. وقتی در دنیا تعدادی از این افراد را استثنای از این پیدا کنیم، پس این ان له معیشتا ضنکا ظرف زمانش دنیا نیست کجا باقی میماند؟ بعد از دنیا. یعنی بعد از مرگ تا قبل از قیامت. پس ظرف زمان معیشتا ضنکا میشود از زمان مرگ تا زمان قیامت. زمانی که فرد در قبر هست، زمانی که فرد در برزخ هست و احتمالاً دورههایی که مربوط به قبل از قیامت هست. مثل یوم الرجعه .
بصری که در دنیا ابزار توجه به ذکرالله نباشد در قیامت نابینا خواهد بود
بعد از حشر، این فرد مطرح میکند که: قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمي . چرا من را نابینا محشور کردی در حالی که من قبل از این بصیر بودم؟ این فرد بصیر بوده. کجا؟ در دنیا. در دنیا دارای عین بوده و چشمان او بصر میکرد است. اینجایش را درست میگوید. نکته ایرادش کجاست؟ بصر او، موجب توجه او، ابزار توجه او و رفتار درست او نسبت به ذکر نسبت به ذکرالله نبوده. مطابق آیه ۱۰۱ سوره کهف، اعین این افراد در غطائی از ذکرالله بوده در پردهای بوده نسبت به ذکرالله.
بی توجهی خداوند در قیامت نسبت به کسی که در دنیا به او بی توجه بوده در قالب کور شدن آن آن شخص نمود پیدا می کند
پس دو جزا برای این اعراض ذکر مطرح است: معیشتا ضنکا، احتمالاً در دوره زمانی از قبر تا قیامت. و جزای دوم: اعمی بودن در یوم القیامه. خدای متعال کلام این فرد را در یوم القیامه بعد از حشر مطرح میکند که چرا اعمی محشور شده. در پاسخ میفرماید که: قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسي . آیات ما آمد به سوی تو پس تو بیتوجهی کردی و ما هم امروز به تو بیتوجهی میکنیم. تو به آیات ما بیتوجهی کردی، ما به تو بیتوجهی میکنیم. سوال: باشد شما به ما بیتوجهی کن. چرا ما را کور کردی؟ جمله را ببینید. تو به آیات ما بیتوجهی کردی . تو نسیان کردی آیات ما را، ما نسیان میکنیم تو را. آقا سوال من این بود: چرا مرا کور محشور کردی؟ میگوید به خاطر اینکه ما نسیان میکنیم تو را. کسی که، مورد نسیان باشد از جانب خدای متعال نابینا میشود کور میشود کور بودن کجاست؟ ندیدن کجاست؟ آن زمانی که مورد نسیان باشد از جانب خدای متعال. خوب اینجا بحث دارد. نمیبیند چرا؟ چون مورد بیتوجهی و مورد نسیان از جانب خدای متعال قرار گرفته.
اعراض کنندگان از ذکر بایک بیان دیگر اسراف کاران و ایمان نیاورندگان به ربّ هستند.
در ادامه میفرماید که: وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ . دو ویژگی برای این افراد مطرح میشود: کسانی که اسراف میکنند. و کسانی که لم یومن بآیات ربه، ایمان نمیآورد به آیات رب. در صدر این آیات که آیه ۱۲۴ باشد این افراد با چه عنوانی مطرح شدهاند؟ من اعرض عن ذکری. در آیه ۱۲۷ با چه عنوانی مطرح شدند؟ من اسرف ولم یومن به آیات ربه . اعراض کنندگان از ذکر با یک بیان دیگر چه کسانی هستند اسراف کاران و ایمان نیاورندگان به آیات رب.
بحث اعراض کنندگان از ذکر در ادامه بحث تبعیت از هدایت که در انتهای ماجرای آدم (ع) مطرح شده، آمده است
این بحث و من اعرض عن ذکری در ادامه چه بحثی مطرح هست؟ در ادامه ماجرای آدم علیه السلام تا به آنجایی میرسد که: فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُديً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقي . یک هدایتی از جانب خدای متعال میآید هر کسی که تبعیت از هدایت کند… . در ادامه این بحث و در مقابل این افراد، در مقابل تبعیت کنندگان از هدایت چه کسانی مطرح هستند؟ فمن اعرض عن ذکری. هر کسی از ذکر، اعراض کند. نه اینکه هر کسی به هر میزانی از هدایت تبعیت نکند، یک کسی که از هدایت تبعیت نکند در آن موردی که از هدایت تبعیت نکرده دچار ضلالت میشود دچار شقاوت میشود. و این ممکن است ادامه پیدا کند. ادامه پیدا کند تا به یک مرحلهای برسد که آن بشود اعراض از ذکر، اعراض عن ذکر الله. این فرد و این افراد معرض عن ذکر الله در واقع با سه بیان اینجا مطرح هستند: معرض عن ذکرالله. ناسی آیات الله. و مسرفین یعنی کسانی که اسرف و لم یومن به آیات الله.
سه گام مقدماتی اسراف، عدم ایمان به آیات و نسیان آیات، شخص را به مرحله اعراض از ذکرالله می کشاند
آن مطلب که الان در این بحث بیشتر مد نظر ما هست عنوانش هست: توجه به این نکته هست که این معرضین از ذکرالله در این بحث اعراض از ذکرالله، اعین خودشان را درست به کار نگرفتند به این خاطر نابینا محشور شدند. سه گام را طی کردند. اول چه بودند؟ اسرافکار و ایمان نیاورنده به آیات الله. به خاطر این رفتار اسرافکاری و عدم ایمان به آیات الله، آرام آرام تبدیل شدند به ناسی آیات الله. و سپس از ناسی آیت الله تبدیل شدند به معرضین از ذکر الله. این فرد چه مسیری را طی کرده؟ اسراف کار بوده اسراف دامنه خودش را دارد بحثهای خودش را دارد و اهل ایمان به آیت الله نبوده. با تجری در این رفتارها، آرام آرام به نقطهای میرسد که انگار برای او دیگر آیت الله وجود ندارد بیاعتنا هست به آیات الله. به آیات خدا هیچ توجهی ندارد. آیات خدا برای او به مقوله فراموش شده تبدیل شده. این فرد به چه جایی میرسد؟ به موقعیت اعراض کنندگان از ذکر الله.
اسراف، عدم ایمان به آیات و نسیان آیات، مسیر کسی که سرانجام اعین او در غطائی نسبت به ذکر الله قرار خواهد گرفت
در موقعیت اعراض کنندگان از ذکرالله حداقل یک اثر جدی دارد، یک تعریف جدی دارد این فرد. چه هست؟ چشم او، اعین او در غطاء و پوشش هست از ذکرالله. چشمش را نابود کرد. چرا این فرد، چرا اعین افراد در غطاء از ذکر الله هست؟ به خاطر اینکه این مسیر را طی کرده. چه مسیری؟ اسراف کار بوده است. اهل ایمان به آیت الله نبود. آنقدر این مسیر را جلو آمد تا جز ناسیان آیت الله شد. آیات الله در دایره فکری و ذهنی او فراموش شد. اگر سوال بشود که این فرد چطور شده که به این موقعیت رسیده که اعین او فی غطاء عن الذکر الله است؟ پاسخش اینجاست. این مسیر را طی کرده. اهل اسراف بوده و اهل عدم ایمان به آیات الله . بر این موضوع اصرار کرده، اصرار کرده شده: ناسی از آیات الله. ناسی نسبت به آیت الله. به کجا رسید؟ حالا این گونه شده که چشمان او در غطائی است از ذکرالله.
چهار دوره دنیا، برزخ، قیامت و آخرت در آیات 124 تا 127 سوره مبارکه طه
به این مطلب توجه داشته باشیم که در این آیات ۱۲۴ تا ۱۲۷ سوره طه در واقع چهار دوره کلان مربوط به زندگی انسانها مطرح هست از دنیا: دوره اول: دنیاست. آنجایی که این رفتارها را دارد. رفتارهای اسراف . رفتارهای عدم ایمان . رفتار های نسیان . رفتار اعراض از ذکرالله . اینها مربوط به دنیا هست. باید بگویم فی یوم الدنیا. ان له معیشتا ضنکا کجاست؟ از قبر الی قیامت. نحشره اعمی کجاست؟ فی یوم القیامه . آیا کار اینجا تمام میشود؟ نه در انتهای آیه ۱۲۷ میفرماید: . وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقي . یک آخرت هم هست بعد از یوم القیامه که آن عذاب نسبت به این دو عذاب معیشته ضنکا و حشر به صورت اعمی، هم شدیدتر هست و هم ابقی است.
سمع و بصر و فؤاد چگونه از درخورِ ذکرالله بودن فاصله می گیرند.
بله این فرد، سه گام منفی دارد که او را به یک موقعیت خطرناکی میرساند. اسراف و عدم ایمان، ناسی بودن از الذکر الله ناسی بودن نسبت به آیات الله. و اعراض از ذکرالله. در موقعیت اعراض از ذکر الله چند مطلب برای این فرد حادث میشود: یک: چشمان او در حجاب هست. دو: سمع او قادر نیست. دیگر استطاعت سمع ندارد . و قلب او هم همینطور در موقعیت مناسبی نسبت به ذکرالله نیست. همه این مسیر به منظور کجاست؟ به منظور سمع و بصر و قلب درخور ذکرالله. فرد وقتی اسراف کار میشود، این فرد وقتی اهل ایمان به آیات الله نیست چه میشود؟ سمع و بصر و فواد او، از اینکه در خور ذکرالله باشند فاصله میگیرد.
غفلت و عدم ایمان به آیات الله از آثار مخرّب اسراف است
اسراف موجب چیست؟ یکی از آثار اسراف، غفلت است. اسراف به معنای چه؟ یکی از معانی اسراف، زیادهروی است، هدر دادن است، تلف کردن است. اسراف در چه موضوعاتی؟ در موضوعات مختلف در اموال در اوقات در نفس. اسراف در چشم اسراف در گوش اسراف در کلام. اسراف در وقتی که میگذرانیم. از آثار این اسراف چه میشود؟ غفلت. غفلت موجب چه میشود؟ عدم توجه به آیات خدا. ایمان نیاوردن به آیات خدا. شاکله یک فرد وقتی شد مسرف، از او توقع ایمان به آیات الله نداشته باش.
اسراف تا اعراض، آغاز تا سرانجام رفتار منفی در قبال ذکرالله است
بله پس در آیات ۱۲۴ تا ۱۲۷ سوره طه، این نقطه آغاز تا انتهای یک آدم منفی شدن در قبال ذکرالله مطرح است. آغازش کجاست؟ اسراف. انجامش کجاست؟ معرض از ذکر الله. که در موقعیت معرض از ذکر الله، این فرد، چشمان درستی ندارد، چشمان ذکر بین ندارد، سمع ذکر شنو ندارد. از دست داد. داشتههایش را از دست داد. ظرفیتش را از دست داد. خدای متعال برای او چه چیزی قرار داده بود؟ در سوره انسان میفرماید: فجعلناه سمیعا بصیرا . ما انسان را خلق کردیم، او را سمیع و بصیر قرار دادیم برای او ظرفیت سمع قرار دادیم، ظرفیت بصر قرار دادیم. این فرد مطرح در این چند آیه سوره طه، ظرفیت را از دست میدهد از این ظرفیت درست استفاده نمیکند سمع و بصرش را به موقعیتی میرساند که دیگر این سمع و بصر ذکر شنو نیستند ذکر بین نیستند. سمع و بصر این فرد، سمع و بصر انسان باید بشود: ذکرالله شنو. باید بشود ذکرالله بین. نمیشنوی. نمیبینی. چرا؟ چون این مسیر منفی را رفتی. آغاز مسیر منفی کجاست؟ اسراف.
سمع و بصرت را درخور قرآن و اهل بیت (ع) کن تا ذکرالله را بشنوی و ببینی
آقا عمرت را داری تلف میکنی، ذهنت را داری تلف میکنی اموالت را داری تلف میکنی، زیادهروی میکنی. چرا اینگونه هستی؟ چرا نمیتوانی با وجود مبارک اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ارتباط بهتری داشته باشی؟ چرا نمیتوانی به محضر برسی؟ چرا ممکن است ظهور مولایمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بشود، نتوانی درست ارتباط بگیری؟ چرا چون سمع و بصر درخور نداری. آنجایی که اهل بیت علیهم السلام فرمودند: نحن ذکرالله. خوب اگر ذکرالله هستند سمع و بصر درخور میخواهند. چرا نمیتوانی با قرآن ارتباط بگیری؟ ارتباط درخور؟ چون سمع و بصر درخور ذکرالله نداری. قرآن میفرماید: قرآن، ذکرالله است. یک مطلب ساده: نگاه کن عمرت رو داری چگونه میگذرانی؟ نگاه کن عمرت رو داری صرف چه چیزهایی میکنی؟ آنقدر زندگی این فرد را اوقات این فرد را موضوعات الکی پر کرده، این فرد اصلاً فرصت نمیکند که اگر آیات اللهی هست به آن توجه بکند که ایمان بیاورد. …
از مصادیق عدم اسراف، رعایت حق قدر موضوع است
در این آیات ۱۲۴ تا ۱۲۷ سوره طه یکی از اصلیترین رفتارهای منفی که آثار سوء منفی زیادی در ادامه دارد که از جمله آثارش نسیان آیات خداست از جمله آثارش اعراض از ذکر خداست، مطلب اسراف هست. آقا اهل اسراف نباش.. مثلاً یکی از موضوعاتی که احتمالاً مقابل بحث اسراف وجود دارد بحث تقدیر است. بحث قدر کردن موضوعات است. بحث حق موضوع هست. آن هم حق قدر موضوع. اسراف یعنی آقا ترمزت را بکش.
پرهیز از اسراف یعنی صیام نسبت به اکثر موضوعات جهت ایجاد فرصت برای پرداختن به آیات الله و در نهایت اهل ذکر الله شدن
یکی از موقعیتهایی که گذاشته شده که انسانها عدم اسراف را تمرین کنند ماه مبارک رمضان هست، صیام هست. چرا صوم؟ به خاطر اینکه یاد بگیری اسراف کار نباشی. فقط نخورم؟ نه. صیام اکل. صیام خوردن یا نخوردن. صیام چشم. صیام گوش. صیام زبان. صیام دست. صیام پا. صیام زمان، وقت. چرا؟ چون تو نباید مسرف باشی. با صیام تمرین کن که از اسرافکاران بیرون بیایی. با صیام از اسرافکاری بیرون بیایی که چه بشود؟ که فرصت کنی به آیات الله بپردازی و اهل ایمان به آیت الله بشوی. که در نهایت چه بشود؟ که در نهایت اهل ذکرالله بشوی. چشم و گوش و قلب درخور ذکرالله داشته باشی. بعد به واسطه ذکرالله، چشم و گوش و قلب تو در خور الله بشود. پس اینجوری ما باید توجه کنیم به این مطلب.
سلوک ارتقاء سمع و بصر و فؤاد در ماه مبارک رمضان با پرهیز از اسراف
در پیشاپیش ماه مبارک رمضان هستیم به یک مطلب باید توجه کنیم: . هدف چیست؟ ارتقاء سمع و بصر و فؤاد. در این سلوکی که خدای متعال عنایت کرده و بهش توجه داریم، این مطلب هدف ماست. آنچه که این سلوک را مختل میکند، یکی از این موارد، عنوانش هست: اسراف. اهل اسراف باشی، سمع و بصر و فؤاد در خور نخواهی یافت. ماه مبارک رمضان هست که شما را از اسرافکاران خارج کند. شما از این دید به ماه مبارک رمضان نگاه کنید. با این دید وارد بشوید بروید به پیشواز این ماه بزرگ. و با این دید خیز برداریم به سوی لیله القدر،
اهل اسراف، اهل القدر نیستند و به موقعیت لیلة القدر راه ندارند
لیلة القدر، لیلهای است که همه چیز در آنجا به قدر است. همه چیز در آنجا به اندازه است. لیلهای که، لیله اهل قدر است. آن زمان، آن شب، آن موقعیت، زمان مربوط به چه کسی است؟ مربوط به القدر. پس چه کسانی در آن زمان، راه دارند؟ عرض میشود اصلاً به چه چیزی باید راه داشته باشند؟ به چه موقعیتی؟ به موقعیت القدر. پس چه کسانی به آنجا راه دارند؟ اهل القدر. اهل اسراف، اهل القدر نیستند. چه کسانی در محضر صاحب لیله القدر قرار میگیرند؟ کسانی که سمع و بصر و فؤاد درخور دارند. خوب باید این سمع و بصر و فؤاد را بسازند. وقتی این سمع و بصر و فواد را تلف میکنند، چه ساختنی؟ ماه مبارک رمضان بهترین فرصت هست برای دور شدن از اسراف. اسراف در نفس، اسراف در اوقات، اسراف از چشم و گوش و زبان و ذهن. اسراف در اموال و در خوردن. یکی از موضوعات شاخص در ماه مبارک رمضان در بحث صوم ماه مبارک رمضان، پرهیز از خوردن هست از یک زمانی تا یک زمانی. شما با این نیت نخور: خدایا من نمیخورم، تمرینی باشد برای دوری از اسراف، برای اینکه مسرف نباشم. نه اینکه از سحر تا افطار نخوردم از افطار آنقدر اسراف میکنم آنقدر اسراف میکنم تا روی اسرافکاران سفید بشود. نه اصلاً به من میخواهی یاد بدهی در ماه رمضان که اهل اسراف نباشم. پس از یک جهت، ماه مبارک رمضان تمرین این هست که اسراف کار نباشی. خوب این فرصت را مغتنم بشماریم در پیشاپیش ماه مبارک رمضان و در ماه مبارک رمضان، خدا توفیق بدهد که اهل قدر بشویم.
توصیه خداوند به رسول الله (ص) در مراقبت از سمع و کلام و بصر
در آیات ۱۲۴ تا ۱۲۷ سوره طه مطرح شد که بحث سمع و بصر مهم هست. سمع و بصر در چه موقعیتی؟ موقعیتی که باید نسبت به ذکرالله، رفتار نشان بدهد و به کار گرفته بشود. آن افرادی که در این آیات مطرح هستند، به موقعیت اعراض عن ذکرالله میرسند و در واقع یعنی: اعین آنها فی غطاء عن ذکر الله است، سمع آنها استطاعت سمع کردن ذکرالله را ندارد. مراقبت از سمع و بصر مهم است. سمع و البته کلام که در ذیل سمع مطرح هست و بصر و اعین. ببینید در ادامه این آیات، خدای متعال در آیه ۱۳۰ و آیه ۱۳۱ خطاب به سید ما رسول الله صلوات الله علیه میفرماید که: فَاصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضي . این آیه چه هست؟ فاصبر علی ما یقولون. مایقولون چه هست؟ سمع. صبر کن بر آن چیزی که آنها می گویند تو میشنوی. و سبح . و این قولها را داشته باش: و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس… و الی آخر. آیه ۱۳۰ چه هست؟ سمع و کلامِ ذیل سمع. آیه ۱۳۱ میفرماید که: . وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلي ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقي . مراقب چشمانت باش. الان آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ را بخواهیم با این لفظ معنا کنیم چه مطرح میشود؟ مراقب سمع و کلامت باش . و مراقب چشمت باش. سمع رسول الله چه هست؟ صبر علی ما یقولون. ارتفاعش بالاست. قول رسول الله در کنار آن سمع چه هست؟ تسبیح به حمد قبل طلوع الشمس وقبل غروبها من آناء اللیل و اطراف النهار. یعنی یک قول تسبیح پیوسته در موقعیتهای مختلف از شبانه روز. چشم رسول الله چه هست؟ عدم توجه به دنیا. خوب این را خدای متعال به رسول الله میفرماید: مراقب سمع و کلامت باش و در این ارتفاع نگهش دار. مراقب چشم و عین و بصر خودت باش و در این ارتفاع نگهش دار.
اهل رسول الله (ص) جهت ارتقاء سمع و کلام و بصر به صلاة دعوت می شوند
سایر افراد چه؟ سایر کسانی که میخواهند اینجا در این مسیر به رسول الله اتصال داشته باشند همراه او باشند چه کار بکنند؟ چه راهی را بروند؟ میفرماید: وامر اهلک با الصلاة . آنهایی که میخواهند اهل تو باشند آنها را امر کن به نماز. به آنها بگو بیایید به سراغ نماز. شما هم میخواهید گوش شما و کلام شما و چشم شما مراقبت بشود و ارتفاع پیدا بکند؟ بله میخواهیم. بیایید سراغ نماز. بیایید در نماز وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها . اهل رسول الله صلوات الله علیه دعوت میشوند و امر میشوند به صلاه. بابت چه موضوعی؟ بابت ارتقاء سمع و کلام و ارتقاء بصر.
قرَّةُ العَین بودن صبلاة یعنی، صلاة در جهت ذکرالله و بصر کردن ذکرالله برای انسان، عَین (چشم) او را روشنی و نور می بخشد
در بحث نماز در روایت از قول رسول الله صلوات الله علیه میفرماید که: . جُعِلَت قُرَّةُ عَينِي فِي الصَّلاة. قرة العین من در نماز قرار داده شده. یعنی چه؟ یعنی به واسطه نماز، من قرة العین مییابم. قرة العین به چه معناست؟ چند معنا درش مطرح است: یک معنا: بحث روشنایی چشم است، بحث نور چشم است. وقتی میفرماید جعل قرة عینی، یعنی: جعل کردن نور برای چشم که این چشم به وسیله این نور ببیند در این نور ببیند. میفرمایید این مطلب را کجا قرار داده؟ کجا این اتفاق میافتد؟ میفرماید: فی الصلاة. در نماز. نماز موجب این است که چشمان تو نور بیابد تا ببیند. نماز به چه منظوری این کار را انجام میدهد؟ در چه جهتی؟ شما اینجا بفرمایید که: لِذکر الله. در جهت ذکر الله. عین شما نور پیدا بکند که چه بشود؟ از غطاء، غطاء عن ذکر الله خارج بشود. از ندیدن ذکرالله از پوشش از ذکرالله خارج بشود. عین شما، عین فرد، درک کند ذکرالله را، بصر کند ذکر الله را. نفوذ کند به سمت ذکرالله. وقتی غطاء از او برداشته شود میشود: . فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ . فبصرک الیوم حدید، نفوذ میکند، میبیند، به آن محدوده وارد میشود بصر او به آن محدوده وارد میشود. پس باید یک غطاء چشم برداشته بشود، میفرماید چشم روشن میشود. به چه واسطهای این کار انجام میشود؟ به وسیله صلاه . این موضوع در صلاه هست. این یک معنا از قرة العین. [معنا شناسی: قُرَّةُ العَین]
چشم انسان به واسطه نماز نسبت به ذکرالله قرار یافته و متمرکز شده و از پراکندگی و انحراف خارج می شود
یک معنای دیگر: از خود ریشه کلمه قرَّه به معنای قرر هست: . یعنی آنچه که موجب قرار چشم است. آنچه که چشم را از عدم قرار خارج میکند. آنچه که چشم را در یک موضع درست و محل درستش قرار میدهد و از پراکندگی، انحراف خارج میکند. آنچه که چشم را از دور زدنهای الکی و بیخود رها میکند. أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ . چشمی که قرار دارد. پس یک معنا از قرة العین میشود: . قرار یافتن، مقر یافتن عین. مقصد این مقر یافتن کجاست؟ ذکرالله. چشمی که الی ذکرالله نیست، چشمی نیست که مقر یافته باشد، قرار یافته باشد. [معنا شناسی: قُرَّةُ العَین] اینجا بحثش زیاد است . یعنی این فضا با چه چیزی اتفاق میافتد؟ با نماز.
قُرَّةُ العَین یعنی روشنی چشم و تمرکز و قرار یافتن آن به ذکرالله که به واسطه نماز انجام می شود
نماز موجب چه هست؟ موجب قرة عین. با نماز چه میشود؟ چشم فرد روشن میشود به ذکر الله و قرار مییابد به ذکر الله. چشم فرد از آوارگی خارج میشود. از پراکندگی خارج میشود. بسیاری از چشمان بسیاری از افراد، چشمان در به در است مگر اینکه به ذکرالله برسد. مزاح کنیم: . چشم کسانی که به ذکرالله نرسیده، غافل از ذکرالله هست، در پرده هست از ذکرالله، این افراد در واقع دارای چشمان بیقرار هستند و عادت کردهاند به این موضوع، یعنی "سندروم چشم بیقرار" دارد. وقتی گفته میشود قرة عین دو مطلب هست. این دو مطلب: روشنایی چشم، و تمرکز چشم بر آن موقعیت، اینها پشت سر هم هستند. چشم اول باید به آن موضوع روشن بشود یعنی ببیند، بعد باید روی آن موضوع قرار پیدا کند، منحرف نشود از آنجا. پس این دو موضوع، دو معنای در کنار هم است.