غَضِّ صوت در مسیر جار اللهی باید به مشی سبیلی که خداوند آن سبیل را قصد کرده است صورت گیرد

در برابر نعمت عظیم اتصال به سفره قرآن اهل شکر، حمد و تسبیح باشیم

وجود مبارک اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و امیرالمومنین صلوات الله علیه را شاکر هستیم و خدا را شکر می‌کنیم که به واسطه وجودهای مبارک و عنایات خدای متعال بر سر سفره قرآن هستیم. این مطلب را باید غنیمت بشماریم: بودن بر سفره قرآن و معارف قرآن و باب‌های لطف و محبتی که خدای متعال در این زمینه بارها و بارها داشته و مفتوح کرده و ما مجموعه دوستان بهره‌مند شدیم. چند سال است که از دریچه عنوانی و طریقی و سلوکی و روشی و تفکری با عنوان بالقرآن بر سر سفره قرآن هستیم. بابت این مطلب، بابت این ماجرا، خدای متعال را شاکر باشیم، بسیار بسیار شاکر باشیم و ذوق کنیم، احساس شعف در وجودمان باشد. خدا راهی باز کرده و مسیری گذاشته که به لطف او تا امروز سال‌هاست که متصل به قرآن هستیم. بهانه برای اتصال ایجاد کرده به قرآن. راه برای کسب معرفت ایجاد کرده و توفیق داده برای سلوک. تصور کنید چنین محبتی اگر نبود چه خلاء بزرگی در زندگی ما وجود داشت و البته ممکن بود ما آن موقع درک این خلاء راه نداشته باشیم. خوب لطف خداست باید شاکر نعمت باشیم و البته ذوق کنیم. خوشحال باشیم فرحناک باشیم بابت این لطف خدا. خدا ما را گرفته و کشانده و جمع کرده حول یک محوری و آن محور، متصل به قرآن است. حداقل بخشی از سعیمان، فکرمان، وجودمان به این واسطه درگیر در فضای قرآن شده، خوب این را باید شاکر باشیم. هم برای این موضوع مانند اهل تسبیح فکر کنیم و رفتار کنیم یعنی وقتی این موضوع را می‌بینیم و این موضوع را درک می‌کنیم بگوییم که: سبحان الله و هم مانند اهل حمد باشیم و بگوییم که: الحمدلله

متقین نسبت به چه چیزی تقوا دارند

وقتی در آیه دوم سوره بقره می‌فرماید که: ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُديً لِلْمُتَّقِينَ در ادامه می‌فرماید که: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ این دو سه آیه بعد که: الذین یومنون بالغیب… و یا الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ هست، این‌ها معنای متقون نیستند و تقوای متقون نیست بلکه متفقون این کارها را هم انجام می‌دهند. آنهایی که اهل تقوا هستند این کارها را هم انجام می‌دهند، این اوصاف را هم دارند. سوالی که هست این است وقتی گفته می‌شود متقین، با تبدیل اسم فاعل متقین ما خواهیم داشت که: الذین یتقون یک چیزی را. تقوای چه چیزی دارند؟ و به چه چیزی تقوا دارند؟ یعنی به وسیله چه چیزی متقی می‌شوند؟

قرآن عربی غیر ذی عوج زمینه ساز تقوی است

اگر اینجا بحث الکتاب را مرتبط بدانیم با قرآن، یکی از آیاتی که می‌تواند در این زمینه به ما کمک بکند، آیه ۲۷ و ۲۸ سوره زمر هست. می‌فرماید: وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ در آیه ۲۸ سوره زمر، تقوا چه زمانی ایجاد می‌شود؟ پس از توجه به قرآن عربی غیر ذی عوج. قرآن عربی غیر ذی عوج، ایجاد کننده تقوا است، زمینه ساز تقوا است. توجه به قرآن عربی غیر ذی عوج، این متقین را می‌سازد. اصلاً این قرآن، هذا القرآن، به شکل قرآن عربی غیر ذی عوج هست تا زمینه‌ای باشد افرادی متقی بشوند. خوب اگر این معنا را به سمت آیه دوم سوره بقره ببریم، وقتی گفته می‌شود: هدی للمتقین، شما سوال می‌پرسید متقین که هستند؟ چه چیزی زمینه‌ساز می‌شود که این افراد اهل تقوا بشوند؟ ابتدا یکی از موضوعات مهم برای آنها توجه به قرآن عربی غیر ذی‌ عوج است. یعنی از شرایط آن تقوا، از شرایط آن متقین شدن در آیه ۲ سوره بقره، توجه به قرآن عربی غیر ذی عوج است. حالا پس شما اول باید متقی بشوی، متقی شرایط خودش را دارد، یکی از زمینه سازی‌هایش، آن چیزی که زمینه ساز است که شما متقی بشوی، قرآن عربی غیر عوج است.

تقوی نسبت به عدم وجود ریب در قرآن

دیگر چه؟ در همان آیه دوم سوره بقره مطرح است: تقوای لاریب فیه داشته باش. یعنی: قرآن را عربی غیر ذی عوج بدان. و در این مسیر تعلیم ببین. و در این مسیر کوشا باش. و همچنین یک معرفت نسبت به قرآن داشته باش: لاریب فیه در قرآن یا در الکتاب هیچ ریبی نیست.

هدایت گرفتن از قرآن در نتیجه اعتقاد به عربی بودن و غیر ذی عوج بودن این آن است

کسی که می‌رود سراغ قرآن ولی به قرآن عربی، به عربی بودن غیر ذی عوج توجهی ندارد و این موضوع را کنار می‌گذارد او اصلاً تقوای رفتن سراغ قرآن را رعایت نکرده است. پس انتظار نداشته باشد که توسط قرآن هدایت بشود

آداب کلام در محضر خداوند و رسول الله(ص) را رعایت کنیم

بله. افسار بزنیم به کلاممان. در بحث سلوک الی جارالله به کلاممان افسار بزنیم و مراقبت کنیم. تقوای کلام داشته باشیم. جنس کلاممان را مراعات کنیم. حال کلاممان را مراعات کنیم. لحن کلاممان را مراعات کنیم. مطلبی که می‌گوییم، خود آن مطلب را مراعات کنیم چه داریم می‌گوییم؟ این چه حرفی است که تو داری می‌زنی؟ کلام‌های منفی که جای خود. اصلاً حرف منفی که نباید بزنیم صحبت سر حرف‌های درست است، صحبت سر حرف‌های به ظاهر درست است. محل و ظرف کلاممان را دقت کنیم. حرف بزنیم که قرار است یک جایی بنشیند. کجا؟ در محضر رسول خدا ص. در محضر خدا. حرف بزنیم خارج از محضر حرف نزنیم حس شما چه باشد؟ بین یدی الله و رسوله

خارج از این نرو. لا تقدموا… از این فضا خارج نرو. در محضر حرف بزنیم جایی حرف بزنیم که ظرفی است از جانب خدای متعال. صدای کلاممان جنس کلاممان، درخواستمان، دعایمان، مسئلت کردن‌هایمان، آقا این حرفی که داری می‌زنی توجه داشته باش. شما الان این توجه را داشته باش که در محضر خدا است بین یدی الله و رسوله هست و از این خارج نشو و از این غفلت نکن و مراقب باش واتقوا الله

رعایت آداب کلام انسان را در سطحی از شنیدن کلام الله قرار خواهد داد

چرا در سلوک جاراللهی توجه به کلام مهم هست؟ چرا باید آداب کلام داشت؟ چرا تربیت شدن در نوع کلام و آداب کلام مهم هست؟ چون شما باید کلامت کلام شما اصلاح بشود، ظرف وجود شما آماده بشود تا در جاراللهی در معرض سطحی از کلام الله قرار بگیری.حرف بیخود نزن. تا حرف خودی را بشنوی حرف سخیف نزن حرف نامربوط نزن کلام بی‌ربط نداشته باش، ادب کلام داشته باش تا شرایط تو برای شنیدن کلام عالیتر فراهم بشود.

نبی مرسل، ملک مقرب و کسانی که قلبشان برای تقوی امتحان شده است حدیث صعب و مستصعب را می شنوند

مقصد کجاست؟ هدف در این بحث کلام کجاست؟ شنیدن کلامی که عنوانش هست صعب و مستصعب این مقصد، مقصد بسیار مرتفع و عالی است آیا همه موفق می‌شوند به اینجا برسند؟ نه. چه کسانی به این موقعیت می‌رسند؟ نبی مرسل، ملک مقرب، الذی امتحن الله قلبه . این‌ها به این موقعیت می‌رسند.

حرکت در سبیل قصد شده از سوی خداوند متعال ضروری است

ما چه می‌کنیم؟ ما می‌خواهیم این راه را برویم. مقصد روشن است این راه را برویم. چقدر توفیق پیدا می‌کنیم؟

ممکن است درصدی، مقداری. بهتر از نرفتن است. این راهی است که باید رفت. راه این طرف است. سبیل قصد شده از جانب خدای متعال، این طرف است.

مسیر، مقصد و هدف در بحث کلام غَضِّ صوت است

در مسیر الی جارالله یکی از موضوعاتی که باید به آن توجه داشت بحث کلام است. با هدف رسیدن به موقعیت غضصوت، غض صوت عند رسول الله. در کلاممان باید مسیری را حرکت کنیم که آن مسیر، هدفش و مقصدش، رسیدن به غض صوت است.

توجه به قلب در مسیر غَضِّ صوت

خب غض صوت همینطوری حاصل نمیشود. یک اتفاقاتی باید در انسان بیفتد. یک اتفاقاتی باید در اعمال انسان در رفتارهای انسان و به خصوص در قلب انسان بیفتد. قلب شما باید اهل تقوا بشود. قلب شما باید طوری بشود، قلب انسان باید طوری بشود که نگه داشته بشود، کج نرود. قلب انسان باید پر بشود از موضوعات خدایی.

توجه به شعائرالله در مسیر جار الله برای تنظیم و تقوای قلب

خب اینجا چند تا مطلب هست. برای اینکه قلب را در مسیر جارالله تنظیم کنیم باید به چند نکته توجه داشته باشیم: یکی: تعظیم شعائر خداست، بزرگ شمردن شعائر الله. این تعظیم کجا اتفاق می‌افتد؟ باید در قلب اتفاق بیفتد. در وجود شما در نظر شما و در امیال درونی قلب شما، در میل شما، شعائرالله خیلی عظمت دارد. شعائرالله را بزرگ بشماریم. این عظمت دادن به شعائرالله از تقوای قلوب هست. ومن یعظِّم شعائر الله فانها من تقوی القلوب این بخشی از تقوای قلب است. این نشانه تقوای قلب است. کسی که تعظیم می‌کند شعائر الله را، به خاطر این است که تقوای قلب دارد. شما اول تقوای قلبت را اثبات بکن، بعد خدا قلب شما را امتحان می‌کند. خدا چه قلبی را امتحان می‌کند؟ قلوبی که مدعی تقوای قلب هستند. این را امتحان می‌کند. شما ببین در قلب شما و به واسطه این قلبی که داری، آیا شعائرالله برای شما عظمت دارد؟ بله اینکه در این مسیر به سوی جارالله باید قلبمان را مراقبت کنیم. مراقبت کنیم برای تقوا. تقوای قلب.

ماجراها را ذیل اسماءالله ذکر کنیم و ذکر کثیر داشته باشیم تا قلب مان را تنظیم کنیم

مراقبت کنیم قلب از مدار خارج نشود. اهل ذکر باشیم: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ اهل ذکر باشیم و با ذکر، قلبمان را بیشتر و بیشتر متوجه مسیر خدا کنیم. ذکر کنیم یعنی چه کنیم؟ یعنی هم برخی از اسماء مربوط به خدای متعال را در کلاممان بیاوریم، به این واسطه ذکر کنیم. به عنوان مثال گفتن: سبحان الله… سبحان الله… به خودی خود ذکر نیست، به این واسطه ذکر کنید. به یک معنا چه کار کنید؟ یاد کنید. توجه کنید. یاد کنید توجه مبتنی بر یک یاد. مبتنی بر یک یادآوری. یادآوری سبحان بودن خدای متعال. یادآوری یک خاطره یادآوری یک اثر یادآوری یک سلوک یادآوری یک موضوع از خدای متعال. چقدر در زندگیمان اینطوری داریم؟ به وفور. برخی‌هایشان پررنگ‌تر است. یاد کنیم با بیان اسماء الله این ماجراها این خاطرات این دستاوردها این آثار در عالم، توسط خدای متعال را یاد کنیم و به آن توجه کنیم. در کلام بیاوریم سبحان الله… سبحان الله… یاد کنیم اثر تسبیح خدا را در سلوک نازعاتی در بیان این اذکار، مداومت داشته باشیم کثرت داشته باشیم. به چه منظور؟ برای اینکه ذکرمان کثیر باشد یادمان و توجهمان کثیر باشد. یک بار بگوییم سبحان الله… ، یک میزان حس بگیریم و یاد کنیم سلوک نازعاتی را. یک بار دیگر بگوییم سبحان الله…، بیشتر توجه کنیم و یادآوری کنیم یک بار دیگر بگوییم سبحان الله…، بیشتر توجه کنیم بارها و بارها بیان کنیم سبحان الله…، بیشتر یاد کنیم. وقتی می‌خواهید بیان کنید اسماء الله را به عنوان ذکر یعنی چه؟ یعنی می‌خواهید بیان کنید اسماء الله را برای اینکه یاد کنید یک ماجرایی را ذیل آن اسماءالله. البته بحثش بیشتر از این است، این را ما کاربردی عرض می‌کنیم برای خودمان چون این اثر دارد در ما. با این دو بحث شعائر الله که ان شاءالله در مورد شعائر الله بیشتر صحبت خواهیم کرد و بحث ذکر با این توصیف مختصری که عرض شد قلبمان را تنظیم کنیم قلبمان را ببریم در مکانیکی تنظیم قلب

یدالله باب جارالله است و غَضِّ صوت و غَضِّ بصر دو مجوز ورود به این باب

وارد شدن در موقعیت جارالله یک باب دارد. آن باب چیست؟ یدالله یک بابی برای ورود به جارالله است. آن باب به دو مجوز از شما نگاه می‌کند و با دو برگه‌ای که دست شما هست اذن ورود می‌دهد و ممکن هم هست ندهد، ولی شما باید دو تا مدرک داشته باشید: یک: مدرک غض صوت دو: مدرک غض بصر. پس با این دو مدرک، با این دو مجوز، با اخذ این دو گواهینامه باید برویم سراغ جارالله و در محضر باب جارالله. از مسیر این باب از مسیر یداللهی که به اوست ملکوت کل شئ، فرد وارد فضای جارالله بشود.

موقعیت جار اللهی پیوند خوردن با نور و جداشدن از نار و ظلمت است

وقتی انسان وارد جار می‌شود، آنجا مقابل نار هست. یعنی جایی که اصلاً نار نیست. چه هست؟ جار هست. در جار چه هست؟ نور هست و اصلاً ظلمت نیست. نور مقابل ظلمت است. نور با جار به هم پیوند دارند، ظلمت با نار به هم پیوند دارند. و در موقعیت جار یعنی: جدا شده کامل از نار، از نظر موقعیت، به نسبت نار. از نظر نور و ظلمات یعنی: نور فقط.

موقعیت جار اللهی از نظر افرادی درون آن موقعیت اتصال با شجره مبارکه است

از نظر افراد و آن نظام افرادی که آنجا وجود دارد: شجره مبارکه، وارد شدن در حلقه و اتصال به شجره مبارکه.

موقعیت جار اللهی از نظر موقعیت خداوند سمع کلام الله و بصر به نورالله است

و از نظر موقعیت به خدای متعال: نزدیکی به بحث سمع کلام الله در درجاتی و بصر به نورالله در درجاتی.

در جارالله شما می‌روی به موقعیتی برسی که بشنوی از خدا و کلام الله را، ولو خیلی ضعیف، ولو خیلی آهسته، ولو یک حسیس.

اهداف حرکت به سمت جاراللهی

می‌روی به سمت جارالله که بصر شما بصیرت پیدا بکند به نورالله، بینا بشود به نورالله، این مسیر ادامه دارد درک کلام خدا سمع کلام خدا دریافت کلام خدا و بصر به خدا، به نورالله، به ضیاالله و الی آخر.

مسیر سلوک جاراللهی از خواسته حضرت موسی (ع) تا ( اَو ادنی ) که برای رسول الله (ص) پیش آمد

این مسیر را در یک مقطعش وقتی می‌بینید، موسی علیه السلام در این مسیر هست، آن زمانی به کوه طور رسید: و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک این ادامه دارد تا کجا؟ تا آنجایی که بشر می‌تواند به آن دست پیدا بکند. از عالی‌ترین‌هایش یعنی عالی‌ترینش کجاست؟ معراج رسول الله صلوات الله علیه که در سوره نجم مطرح است: رفت… رفت… رفت… جلو… جلو… نزدیک‌تر… نزدیک‌تر… قاب قوسین او ادنی . این مسیر را پیش آمد رسول الله صلوات الله علیه تا رسید به کجا؟ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّي فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْني فَأَوْحي إِلي عَبْدِهِ ما أَوْحي ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأي به یک محضری رسید آنچه که باید می‌شنید را شنید آنچه که باید می‌دید را دید و فؤاد او آنچه را که دید را تکذیب نکرد. پس مقصد اینجاست. همه باید این مسیر را حرکت کنند. آیا به نهایت این مقصد می‌رسند؟ نه. اکثراً با فاصله از این مقصد قرار می‌گیرند ولی راه اینجاست. راه، عبور از همه ماسوی الله است الی الله. عبور از همه خلق الله هست، آنچه که خدا خلق کرده است، آنچه که مخلوق است، عبور از ما خلق الله است، عبور از آنچه که خدا خلق کرده است الی الله.

غَضِّ صوت باید بر مدار قَصد السبیل باشد

در بحث غض صوت، این مطلب مهم است که: من درآوردی نباشد. در مدار قصد السبیل باشد، قصد السبیلی که خدای متعال آن را ایجاد کرده، آن را مشخص کرده، شما باید در این سبیل مشی کنی. اینطور نباشد که از مردم روی بگردانی و کناره‌ بگیری و حرفی و حدیثی نباشد و غارنشین بشوی و این موضوعات. نه. اینطور نباشد که با مردم در حرف زدن زیاده‌روی منفی هم بکنی.

در مسیر غَضِّ صوت رعایت تعادل در صحبت بامردم و جستجوی مشیی که خداوند قصد کرده از مقدمات است

لا تمش فی الارض مرحا برخوردهای منفی هم بکنی فخر فروشی بکنی. البته این لا تمش فی الارض مرحا، دایره اش بزرگتر است، ما الان بحث کلامش را عرض می‌کنیم. باید غض صوت داشته باشی، باید بروی سراغ غض صوت. اول یک تعادل را پیدا کن، هم باید با مردم نشست و برخاست بکنی و کناره‌گیری نکنی، هم باید با مردم یک جوری صحبت کنی که مرحا نباشد. در این فی مابین باید راه درست را که خدای متعال مشخص می‌کند پیدا کنیم و در آن قرار بگیری و در آن راه مشی کنی تا برسی به غص صوت. غض صوت از اول نیست. لاتمش فی الارض مرحا ، یکی از موضوعاتش این است. با یک کلام متکبرانه با دیگران حرف نزن، با بچه‌ات حرف نزن، با دوستت حرف نزن، با همکارت حرف نزن، با خانوادت حرف نزن، با فامیلت حرف نزن، با یک کلمه از سر غرور و تکبر نباشد، از سر فخر فروشی نباشد، لا تمش فی الارض مرحا در آیه ۳۶ و ۳۷ سوره اسرا هم این بحث مطرح است:

مراقبت از سمع و بصر و فؤاد از مقدمات غَضِّ صوت است

لا تمش فی الارض مرحا ذیل چه بحثی هست؟ در آیه ۳۶ این بحث هست: وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ دنبال چیزی که به آن علم نداری نرو خودت را صرف چیزی که به آن علم نداری نکن

چرا؟ چون: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً چون خدای متعال در مورد سمع تو و بصر تو و فؤاد تو، تو را مورد پرسش قرار می‌دهد این‌ها را می‌پرسد، می‌گوید با این‌ها چه کردی؟ این بحث را داشته باش، پس: وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً پس مراقب سمع و بصر و فؤاد خودت باش

این مراقبت را داشته باش، در مسیر درست قرار بگیر، مسیری که قصد السبیل است، مسیری که خدای متعال آن مسیر را هدف قرار دادهاینجا رو بیا تا برسی به غض صوت . غض صوت مهم است. مقدمه بر غض صوت، مراقبت از کلام هست، مراقبت از سمع، مراقبت از سمع و بصر و فؤاد هست.