رعایت آداب کلام و آداب بصر در سلوک جاراللهی

مجیر، تنها کسی است که ملکوت کلّ شیء به دست اوست

مطابق آیه ۸۸ سوره مومنون که می‌فرماید: قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يُجِيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ مطرح هست که وهو یجیر یعنی او مجیر هست، او مجیر هست؟ بله ولی این مطلب بر پایه چیست بر پایه پاسخ به یک سوال. بر پایه داشتن یک معرفت آن معرفت چیست؟ شما این سوال را باید بتوانید جواب بدهید. من بیده ملکوت کل شئ به ید چه کسی است؟ کیست که به ید اوست ملکوت کل شی و او مجیر هست؟ به دنبال چی هستی؟ مجیر. اول باید این را جواب بدهیم. سوال را ببینید: کیست که به ید اوست ملکوت کل شی و او مجیر است؟ ان کنتم تعلمون اگر علم دارید، اگر می دانید این را جواب دهید. خوب پس دنبال هر مجیری نباشید. یک کسی ممکن است بگوید من مجیر شما هستم، ممکن است غلط اضافه کرده باشد، شما باید بگویید که کیست که به ید اوست چه کسی است که به ید اوست ملکوت کل شی؟ او مجیر است. مجیر را باید در پاسخ به این سوال دنبال کنیم.

نفرمود کیست خالق کل شی؟ کیست حشر دهنده انسان‌ها؟ کیست حسابگر؟ چه کسی است رب آسمان‌ها؟ چه کسی است مالک الارض؟ نه سوال مشخصاً اینجاست آنها را باید بدانید آنها مقدمات است به بحث جارالله که می‌رسیم به بحث مجیر بودن خدای متعال که می‌رسیم، ارتفاع رفته است بالا.

معرفت من بیده ملکوت کلّ شیء مهمترین معرفت قرار گرفتن در جاراللهی است

موضوع این نیست که بدانی خدا مالک ارض است و من فیها. موضوع این نیست که بدانی و معرفت داشته باشی که خدای متعال رب آسمان‌های هفتگانه هست، که این را هم باید بدانی. موضوع این نیست که بدانی که خدای متعال، رب عرش عظیم هست، که این را هم باید بدانی. این‌ها مقدمه است این معارف، مقدمه است، آنجایی که می‌خواهی از جارالله بودن حرف بزنی و از مجیر بودن خدای متعال و با استفاده از مجیر بودن خدای متعال به سوی جارالله بروی او مجیر باشد شما را، آنجا باید به این پاسخ داده باشی این باید معرفت شما باشد من بیده ملکوت کل شی؟ چه کسی است به ید او ملکوت کل شی این باید در وجود ما نشسته باشد. صبح و شب باید با این معرفت زندگی کنیم.

صحبت از رویت ملکوت نیست آن مقام دیگری است. صحبت از این نیست که مثل ابراهیم علیه السلام در مقامی قرار بگیریم که: نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ صحبت از آنجا نیست، صحبت از این معرفت است. معرفتی که در هر لحظه پاسخش باید برای شما روشن باشد. در جلسه قرآن هستی در منزل هستی در خواب هستی در بیداری هستی در نشست و برخاست هستی در محل کار هستی، در کاسبی هستی، در هر موقعیتی که هستیم به هر فعلی که مشغول هستیم به هر حالی که مشغول هستیم پاسخ شما به این سوال چیست؟ من بیده ملکوت کل شیء؟ پاسخ شما به این چه هست؟ اصلاً شما به این سوال فکر کرده‌ای؟ آیا به این فکر کردی که این سوال اصلاً یعنی چه؟

چگونگی همراهی با امام (ع) با معرفت بیده ملکوت کلّ شیء

در فضای اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستی فرض کنید چندین سال قبل توفیق داشتید در معیت امام حسین علیه السلام هستی، این سوال را باید جواب بدهی: من بیده ملکوت کل شئ؟ آن کسی که با این معرفت هست چگونه با امام ع همراه می‌شود؟

پاسخ به سه سوال اساسی، مبنای معرفتی حرکت به سمت جاراللهی است.

این سوال را خوب بشناسیم: یک: ملکوت کل شی چیست؟ دو: یدالله چیست؟ سه: رابطه یدالله با ملکوت کل شیء چیست؟ پاسخ به این سوال می‌شود مبنای معرفتی شما برای راهی که می‌خواهید بروید به سمت جارالله برای استفاده از مجیر بودن خدای متعال. اول باید این معرفت را داشته باشی بعد متوجه بشوی که از این معرفت چگونه باید برای بهره از مجیر بودن خدای متعال استفاده کنی؟

معرفت بیده ملکوت کلّ شیء و جاراللهی

در گذشته عرض شد که از معارف سلوکی الی جارالله و بهره از مجیر بودن خدای متعال، معرفت بیده ملکوت کل شی است.

اهمیت آداب کلام و آداب بصر در سلوک جاراللهی

در سلوک الی الله، در برنامه سلوک الی جارالله، خدای متعال توفیق داد رسیدیم به بحث آیات ابتدایی سوره حجرات.

در بحث جارالله دو مطلب مهم است، دو مطلب عملی که باید به آن خیلی توجه کنیم: یک مطلب: کلام هست و آداب مربوط به کلام. یک مطلب: بصر هست و آداب مربوط به بصر. نمی‌شود همسایه خدا بشوی و در کلام و در بصر، آدابش را نداشته باشی. باید توکل بر خدای متعال کنیم از خدای متعال توفیق بخواهیم و این راه را برویم. در بحث اصلاح کلام و ارتقاء آداب کلام، موضوعاتی هست که باید در موردش توجه داشته باشیم و بحث کنیم و بشناسیم و مراعات کنیم. در بحث آداب مربوط به بصر هم همچنین معارفی هست آدابی هست، باید بشناسیم و عمل کنیم. هر دوی این مطلب هم معارفی دارند، هم آدابی دارند تا واصل شدن به جار الله. بحث آداب مربوط به بصر را، انشاالله بعداً با هم صحبت خواهیم کرد. لیکن در مورد بحث آداب کلام مربوط به سلوک جاراللهی چند مطلب هست که باید به آن بپردازیم: یک مطلب موضوعاتی است که، تذکراتی است که در آیات ابتدایی سوره حجرات مطرح است، باید به آن توجه داشته باشیم. چند عنوان در بحث سوره حجرات مطرح است که مجموعه این عناوین را باید در ارتباط با هم ببینیم و وارد آن بشویم.

رعایت تقوی نسبت به ظرف کلامی مان که به یدَینِ الله و یدینِ الرسول (ص) ساخته می شود و عدم تقدّم نسبت به آن

نکاتی درباره آیات ابتدایی سوره حجرات در سلوک الی جارالله: خدای متعال می‌فرماید که اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا خطاب کی هست؟ هر کسی که فکر می‌کند مومن هست بسم الله بیایید اینجا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ

در فضای و نسبت به بین یدی الله و رسوله یک موضوعی را مقدم نکنید که قبل از این تا حدودی استدلال داشتیم مبنی بر اینکه آنچه که شما باید مقدم نکنید نسبت به بین یدالله چی هست؟ به احتمال زیاد برمی‌گردد به بحث موضوعاتی مربوط به کلام. یک ظرفی وجود دارد آن ظرف عنوانش هست بین یدی الله و رسوله. در آن ظرف یک چیزی را مقدم نکنید. خوب پس یک عنوان می‌شود لا تقدموا بین یدی الله و رسوله و نسبت به این موضوع و اتقوا الله . واتقوا الله اینجا مفعول می‌خواهد. واتقوا الله چه چیز را؟ واتقوا الله این موضوع را. این موضوعی که به شما عرض کردیم. یعنی موضوع تذکر کلی تقوا نیست، این موضوعی که اینجا ازش صحبت کردیم تقوای این را داشته باشید. ظرف کلام شما را باید یدین الله بسازد، ظرفی که برگرفته از یدین الله و رسوله هست. دو ید خدا و دو ید رسول الله باید برای شما ظرفی بسازد و شما باید در آن ظرف تکلم کنید با خدا. از آن ظرف پیشی نگیرید. از آن ظرف عقب جلو نشوید. یعنی امام علیه السلام باید برای شما یک ظرفی بسازد، شما در آن ظرف با خدا حرف بزنید وگرنه نمیشود. یدالله باید برای شما ظرفی بسازد، شما در آن ظرف با خدا حرف بزنی. آن ظرف ظرف نمایش حرف شما باشد با خدا. آن ظرف، طَبَق کلام شما باشد با خدا. باید در آن طَبَق بگذاری. در آیه بعد می‌فرماید که: لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ پس ای کسانی که ایمان آوردید یک قاعده کلی را بشنوید و بدانید و آن چیست؟ لا تقدموا بین یدی الله و رسوله این ضعف را بشناسید و بیایید در این ظرف و از این ظرف عقب جلو نشوید. این کلام شما است که برای جاراللهی و فضای جاراللهی تقدیم خدا می‌شود. این کلام شماست که رو به جلو خواهد رفت الی الله. بقیه کلام‌های شما رو به جلو نخواهند رفت. این کلام شماست که ارتفاع پیدا خواهد کرد و رفعت می‌یابد بقیه کلام شما رفعت نخواهد یافت. در کلام بیاییم در ظرف خدایی. و در ذیل این عنوان کلی خدای متعال می‌فرماید خب حالا یا ایها الذین آمنوا لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی صدایتان را نسبت به صدای رسول الله (ص) رفعت ندهید بالاتر نبرید.

انسان ها در برابر صوت ابلیس به لغزش می افتند، هرچند که این صوت برایشان ملموس نباشد

همه این موارد که عرض شد و عرض خواهیم کرد هم احکامی برایش مترتب است، هم معانی اولیه‌ای دارند هم معناهای ثانویه و ثالثه و غیره. هم معانی مصداقی دارند هم معانی مفهومی دارند. آیا صوت رسول الله صلوات الله علیه، مربوط به ۱۴۰۰ سال قبل است؟ آیا صوتی است که به ما ارتباط ندارد؟ اینجا جای بحث دارد. آنجایی که در مورد ابلیس خدای متعال می‌فرماید که: وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ شاید در ظاهر ما صوت ابلیس را دریافت نمی‌کنیم در ظاهر ارتباطی با صوت ابلیس متوجه نیستیم ولی در واقع این ارتباط هست و ابلیس به وسیله این صوت انسان‌ها را لغزنده می‌کند، ریشه انسان‌ها را سست می‌کند.

صوت رسول الله (ص) و اوصیای ایشان یک ماجرای تمام شده نیست

این را بدان صوت رسول الله یک ماجرای تمام شده نیست. به دو صورت، صوت رسول الله تمام نشده است: یک: صوت خود رسول الله (ص)، النبی (ص) دو: صوت اوصیا رسول الله که در مقام همان صوت رسول الله است. صوت اوصیا و اولیا بعد از رسول الله صلوات الله علیه که در جایگاه همین حکم هست، هر دویش وجود دارد.

حبط اعمال مثبت مومنان نتیجه رفع صوت و جهر قول در محضر رسول الله (ص) است

وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ یک کار را انجام ندهید: جهر نکنید برای او بالقول

یک بحث در مورد صوت بود، بحث بعدی در مورد چی هست؟ قول. بحث در مورد صوت چه بود؟ لا ترفعوا. بحث در مورد قول چه هست؟ لاتجهروا. جهر نکنید اینجا معنایش چه هست؟ این نقطه آغاز حرکت است. این دوتا را باید داشته باشید. این دوتا نفی این دوتا نهی را داشته باشید. اگر نداشته باشید، اعمالی دارید می‌خواهید حرکت کنید به جلو، یک کم می‌روید جلو دوباره برمی‌گردید عقب، برمی‌گردید نقطه اول، برمی‌گردید نقطه صفر. اگر این توجه را نداشته باشید، ان تحبط اعمالکم ، اعمال شما حبط می‌شود و انتم لا تشعرون و شما متوجه این موضوع نیستید. اگر طرف توجه نکند اعمالش اینطور حبط می‌شود، می‌آید سر خط. اعمال. کدام اعمال؟ اعمال مثبتش. از چی داره صحبت می‌کنه؟ از عمل‌های مثبت. از عمل‌های مثبت چه کسانی؟ از عمل‌های مثبت الذین آمنوا. نه از اعمال منفی، نه از اعمال کسان دیگر، بلکه از اعمال مثبت الذین آمنوا. چرا عرض می‌کنیم مثبت؟ چون می‌فرماید حبط اعمال می‌شود. عمل منفی که حبط نمی‌شود. حبط برای اعمال مثبت است. جوری هم حبط می‌شود که خودشان متوجه نیستند.

غَضِّ صوت عند رسول الله (ص) ثمره موفقیت در امتحان قلب به تقوی است

آنقدر باید این توجه به کلام، توجه به لا ترفعوا اصواتکم توجه به لاتجهروا له بالقول بالا برود و این مومن در این زمینه رشد کند تا بشود چگونه؟ یغضون اصواتهم عند رسول الله . صحبتش کجاست؟ عند رسول الله. غض صوت کند عند رسول الله. اگر این کار را کرد او کسی است که خدای متعال قلب او را به تقوا امتحان کرده است، قلبش امتحان خدایی پس داده است، قلبش امتحان تقوا را پس داده است، تقوای قلب دارد. یک گروه اینطور می‌شوند، تقوای قلب دارند.

ندا قرار دادن رسول الله (ص) از ورای حجرات به دلیل بی عقلی افراد است

یک گروه دیگر که هستند؟ عقل هم ندارند. می‌شود اکثرهم لا یعقلون. ان الذین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لا یعقلون . عقل هم ندارد افراد بی‌عقلی هستند. آنهایی که تو را مورد ندا قرار می‌دهند از وراء…

و برخی افراد چطور هستند؟ او را ندا می‌دهند از کجا؟ از یک فضای محبوس از فضاهای بسته شده از فضاهایی که یک بستگی و جدایی به سوی او وجود دارد. می‌گوید ایستاده و حرکت نمی‌کند الی او، هرچند دارد او را ندا می‌دهد، اکثر کسانی که اینجور هستند و دارند او را ندا می‌دهند من وراء الحجرات چه کار بی‌عقلانه ای می‌کنند، راهی به سوی او باز نمی‌کنند در یک فضای محبوسی هستند هرچند دارند او را ندا می‌کنند، چه کار بی‌عقلانه‌ای است. حجرات هرچه که هست فاصله‌هایی است و ایجاد کننده فاصله‌هایی است بین تو توی رسول الله(ص) و آن افراد. باید از این حجرات عبور کنند. این حجرات، موجب محجور شدن آنهاست. من وراء فرسنگ ها تو را مورد ندا قرار میدهند و چقدر این‌ها کار بی عقلانه ای می کنند، عاقل نیستند. وقتی عاقل نیستند عبادتشان هم می‌لنگد. وقتی عاقل نیستند جای پایشان محکم نیست. وقتی عاقل نیستند عقاله نکردند. وقتی عاقل نیستند یک جوری جلو می‌آیند که یک دفعه اعمالشان حبط می‌شود بدون اینکه خودشان بفهمند. چرا؟ چون عاقل نیستند. چون جای پایشان محکم نیست. اینجا مسیر خیلی مهمی است.

دو دلیل برای مثبت بودن اعمال کسانی که ناعاقلانه رسول (ص) را از وراء حجرات مورد خطاب قرار می دهند

مخاطب این آیات چه کسانی‌ هستند؟ الذین آمنوا.. الذین آمنوا ای که عمل دارند، اعمال دارند، اعمال خوب دارند، خوب الذین آمنو اعمالشان چه اعمالی می‌تواند باشد؟ اعمال غیر دینی نیست که. الذین آمنو اعمال دینی انجام می‌دهند. به دو دلیل عرض می‌کنیم که این اعمال، اعمال مثبت و اعمال دینی است از جمله نماز خواندن، از جمله روزه گرفتن، از جمله نیکی کردن‌های مختلف، از جمله زکات دادن، از جمله حج رفتن، انواع این عمل‌ها می‌تواند باشد، چرا؟ یک: مخاطب این اعمال الذین آمنوا هست یعنی اعمال مربوط به الذین آمنوا هست. دوم اینکه: بحث حبط عمل برای این اعمال مطرح هست اعمال معمولی، اعمال خنثی، اعمال غیر دینی، اعمال منفی که بحث حبط عمل برایشان مطرح نیست یا اصلاً عملی نیست که ما بخواهیم بگوییم عمل شما الذین آمنوا، اعمال شما الذین آمنوا پس اینطور نیست. پس جوری باید جلو بروید که این عمل‌ها حبط نشود.

عدم تقدّم کلام، قول و صوت نسبت به ظرف بین یَدَیِ الله و رسول (ص)

وقتی می‌فرماید در آیه اول سوره حجرات لا تقدمو بین یدی الله و رسوله یکی از موضوعاتش در همین صلوات شعبانیه هست: المتقدم لهم مارق. کسی که از آنها تقدم بجوید… خوب این به صورت کلی است تقدم از آنها نباید پیدا کند در آیه اول سوره حجرات می‌فرماید لا تقدمو بین یدی لله و رسوله. در این ظرف بین یدی الله و رسوله تقدم نگیرید. به چه چیزی تقدم نگیرید؟ به کلامتان. به قولتان به صوتتان. یعنی چه کارها نکنید؟ یعنی لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی . یعنی لا تجهروا له بالقول . یعنی غض صوت داشته باشید. شما باید غض صوت داشته باشید.

مسیر قصد السبیل بر عهده خداوند است که به جار الله ختم می شود ولی گروهی نسبت به آن جائر می شوند

خدای متعال در سوره لقمان از زبان حکیم در نصایحی که لقمان به فرزندشان دارد می‌فرماید که: يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلي ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ ای پسر اینطور نباش. وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ. در مشی خودت میانه روی داشته باش. قصد داشته باش. در مشی خودت قصد داشته باش. لقمان علیه السلام به فرزندشان می‌فرماید: وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ در مشی خودت اهل قصد باش. این را بگذاریم کجا؟ در کنار آیه ۹ سوره نحل: وَ عَلَي اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ مشی بر این سبیل را شما باید چگونه داشته باشید؟ بر اساس این قصد. این مشی تو که هست که در سبیل خداست باید چه باشد؟ بر اساس این قصد باشد. بر اساس کدام قصد؟ آن قصدی که بر عهده خداست. لذا اینطور نیست که حتی اگر شما بحث قصد را میانه روی، متعادل بودن معنا کنید، تعادل را از خودت معنا کنی، اشتباهی که در جامعه می‌کنند. اشتباهی که برخی افراد می‌کنند می‌گویند آقا آدم باید متعادل باشد آدم باید میانه رو باشد، نه این قصد را از کجا معنا می‌کنی؟ این میانه‌روی را از کجا معنا می‌کنی؟ می‌فرماید: وعلی الله قصد السبیل بعد در ادامه می‌فرماید واغضض من صوتک و اهل غض صوت باش. یعنی چه؟ قصد سبیل را دیدی؟ در آیه ۹ سوره نحل می‌فرماید: وعلی الله قصد السبیل و منها جائر قصد سبیل، آن چیزی است که خدای متعال روشن می‌کند بر عهده خدا است و از سبیل‌ها، سبیل‌هایی هستند که به سوی جارالله نیستند، به سوی انحراف هستند، در مسیر قصد نیستند. اگر کسی به این قصد السبیل توجه نکند چه می‌شود؟ می‌رود در مسیر جائر بودن، جائر بودن یعنی چه؟ یعنی جور بودن. جور بودن یعنی چه؟ یعنی انحراف. یعنی مسیر خلاف جارالله. توجه کنید مسیر جارالله کجاست؟ مسیری که قصد السبیلش را خدای متعال روشن کرده. پس می‌رود در مسیر خلاف جارالله. در آیه ۱۹ سوره لقمان خدای متعال از زبان لقمان می‌فرماید که: واقصد فی مشیک. این واقصد فی مشیک مطابق آیه ۹ سوره نحل می‌شود بر اساس کدام قصد؟ آن قصدی که خدای متعال روشن کرده است. علی الله قصد السبیل بر اساس آن قصد. در ادامه آیه ۱۹ سوره لقمان می‌فرماید واغض من صوتک. غض صوت داشته باش. نداشته باشد چه می‌شود؟ می‌رود در راه سبیل جائر. می‌رود در راه جور. می‌رود در راه انحراف. در راهی که به سوی جارالله نیست.

صوت الحمیر نقطه مقابل غَضَّ صوت است

واغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر. نکره‌ترین اصوات قطعاً صوت حمیر هست، این را بگذارید مقابل اکثرهم لا یعقلون، عقل ندارند مثل حمار و بلکه یک حمار خیلی زیاد و بلکه کثیرا حمار، صوت دارند. در اینجا خدای متعال فرمود که غض صوت داشته باش. خدای متعال از زبان لقمان فرموده که غض صوت داشته باشید. چرا؟ چون اگر غض صوت نداشته باشید نقطه مقابل منفی اش نقطه مقابل خیلی منفی اش چه هست؟ صوت الحمیر. می‌گوید مثل صوت حمیر هست صوت مربوط به چه هست؟ مربوط به کلام.

تورات ذیل کلام الله است و برخی از اهل کتاب که باید حاملان کتاب باشند عنوان الحمار را به خود اختصاص می دهند

در بحث خدای متعال در بحث کلام الله موضوعاتی که مربوط به کلام خدا داریم چه چیزهایی است؟ می‌فرماید قرآن، وحی، کتاب. اینجا ما رو سوق می‌دهد به سمت آن آیه که می‌فرماید: مثل الذین حملو التورات ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا حمل تورات می‌کنند تورات چه هست؟ ذیل کلام الله. ذیل بحث کتاب الله، حمل تورات می‌کنند. کسانی که در واقع باید حمل تورات می‌کردند. ثم لم یحملوها سپس حملش نمی‌کنند این‌ها مثلشان مثل حمار است. ممکن است صوتی هم از این‌ها سر بزند، ولی صوتشان کالحمار است، کصوت الحمیر. اینجا عنوان این افراد باید چه باشد؟ حاملان کتاب. پس این عنوان را داشته باشیم که باید روی این صحبت بکنیم. بحث حرکت الی جارالله در مقام…

توجه به قول و توجه به صوت در مسیر جارالله

بله در بحث به سوی الی جارالله یکی از موضوعاتی که مهم هست توجه به صوت هست توجه به کلام هست توجه به قول هست. دو مرحله شما باید داشته باشید: توجه به صوت. توجه به قول.

دو گام مهم عدم رفع صوت و رعایت غًضّ صوت

در توجه به صوت، دو موضوع را باید مراعات کنید: گام اول: لا ترفعوا فوق صوت النبی. گام دوم: غض صوت. غض صوت هرچه که هست مربوط به امتحان تقوای قلب است. بله این مسیر را باید رفت.

اهمیت دو بازوی سمع و بصر جهت آماده سازی قلب و فؤاد در مسیر جارالله

این مسیر به سوی موقعیتی است به نام جارالله و در آن موقعیت، دو مطلب بسیار پررنگ است و شما باید آمادگی تعامل در این دو بازو را داشته باشید و با این دو بازو قلب شما و فؤاد شما آماده آنجا می‌شود آن دو بازو چیست؟ سمع و بصر.

مورد امتحان قرار گرفتن قلب از جهت سمع کلام الله مختص کسی است که غَضِّ صوت عند رسولالله (ص) داشته باشد

در بحث بصر بحث‌های خودش وجود دارد که باید به آن پرداخته شود در بحث کلام بحث صوت هست و بحث قول.

مربوط به صوت چه هست؟ بحث لا ترفعو فوق صوت النبی و بحث غض صوت. کسی که غض صوت پیدا کرد از جهت کلام الله، قلب او، قلب او که جایگاه سمع او است، قلب او که این سمع و آن بصر از فضای این قلب نشئت می‌گیرد و برای این قلب هست، از جهت سمع مورد امتحان قرار گرفته است. در واقع می‌شود امتحن الله قلبه. قلبش مورد امتحان قرار گرفته است. مورد امتحان قرار گرفته است که چه بشود؟ قرار است که یک حرف‌هایی بشنود. قرار است یک کلام‌هایی بشنود.

همراهی با اهل بیت (ع) از نظر کلام صعب و مستصعب است و تنها کسانی که غَضِّ صوت داشته و و قلبشان به تقوی امتحان شده ورود پیدا می کنند

اینجا توجه کنید به آن حدیث صعب و مستصعب که می‌فرماید حدیث ما صعب و مستصعب است حدیث ما سنگین است. حدیث مربوط به چه هست؟ مربوط به کلام. آن کلامی که می‌خواهیم بگوییم از یک جایی کلام ما خیلی سنگین است الا برای نبی مرسل یا ملک مقرب یا کسی که خدا قلب او را مورد امتحان قرار داده است. بله اینجا می‌شود: غض صوت داشته باش. آنهایی که غض صوت داشته باشند کسانی هستند که قلبشان را خدای متعال امتحان کرده و امتحان قلبشان را پس داده‌اند. اگر شما می‌خواهید با امر اهل بیت علیهم السلام همراه بشوید و مواجه بشوید و در معرضش قرار بگیرید بدانید که آن صعب و مستصعب است و آن امر و آن کلام و آن مطلب و آن موضوع، آن حدیث، آن گفته، صعب و مستصعب است و کسی نمی‌تواند این را همراهی کند. راه سختی در پیش است. مسیر کجاست؟ جارالله. راه چیست؟ رعایت این همه موضوعات. خدایا چگونه باید این همه راه را بیاییم؟ می‌فرماید یک چیزی را توجه داشته باش: به ید من است ملکوت کل شی. تو همراهی کن نسبت به مولا (ع) نسبت به رسول الله(ص) نسبت به فضای اهل بیت علیهم السلام نسبت به بین یدی الله و رسوله یک سری موضوعات کلامی را رعایت کن بقیه‌اش با من.

با سمع و بصر، قلب برای حامل کتاب الله شدن آماده شده و معرفت نسبت به کلام الله در سلوک جاراللهی بالا خواهد رفت

در بحث سلوک الی جارالله، یکی از موضوعاتی که در جارالله وجود دارد بحث مواجهه با معرفت و معرفت از کلام الله در سطحی بالاتر است. بحث معرفتی بالاتر نسبت به کتاب الله. نسبت به کلام خدا نسبت به قرآن نسبت به قول الله. آنقدر که این فرد آرام آرام باید حرکت کند به سمت حامل کتاب الله شدن. قلبش باید آماده این ماجرا شود. باید با دو موضوع و البته با موضوعات دیگر ولی باید با دو موضوع مثل سمع و بصر قلبش را آماده کند.

نکره نبودن صوت و عدم تشابه به صوت حمیر از معانی غَضّ صوت است

نکته دیگر اینکه غزه صوت به معنای لزوماً خیلی آهسته کردن صدا نیست که این هم در آن وجود دارد. یکی از موضوعات مقابل غض صوت، نکره بودن صدا است نکره بودن صوت است چرا چون خدای متعال در آن آیه می‌فرماید که: واغضض من صوتک ان انکر الاصوات… صوت نکره نه لزوماً به معنای صوت بلند که این هم در یک مقامی معنا دارد در آداب کلام ولی یک معنا این هست صوت بلند صوت این فرد باید تشابه به صوت حمیر نداشته باشد. صوت کسی که صوت موجودی که حمار است. صوت موجودی که حمار بودنش خیلی زیاد است.

حاملین کتاب الله، سمع و بصرشان را از کلام غیر الله و نور غیر خدایی تنزیه می کنند

در بحث حمل کتاب، حمل کتاب موضوعی است مربوط به قلب. قلب باید آماده حمل کتاب باشد. برای این موضوع دو مطلب باید در این فرد اصلاح بشود و درست بشود: یکی: سمع هست. یکی: بصر. سمع فرد باید سمع خدایی باشد. چه کسانی اینطور هستند؟ اصحاب کهف. وضربنا علی آذانهم بر آذان آنها خدای متعال ضرب می‌کند دیگر هیچ کلامی به جز کلام الله سمع نمی‌کنند. هرچه می‌شنوند فقط کلام الله است. هیچ کلامی به جز کلام خدا و هیچ کلامی به جز کلام ولی خدا نمی‌شنوند و هیچ کلامی ندارند با هیچ کسی به جز ولی خدا. برای اینکه سمع این فرد آماده بشود باید کلام این فرد آماده باشد، یعنی این فرد باید اول کلام خودش را آماده کند مناسب کند تا سمعش سمع خدایی بشود. ساده‌اش این است: نمی‌شود هر حرفی بزنی بعد منتظر باشی حرف خوب بشنوی. نمی‌شود هر قولی داشته باشی بعد منتظر باشی قول الله بشنوی . باید کلامت را اصلاح کنی. باید لحنت را صوتت را نوع قولت را جهر قولت را همه این‌ها را باید اصلاح کنی تا سمع تو اصلاح بشود. همین موضوع در بحث بصر هم هست. نمی‌شود از خودت چیزهای منفی بنمایانی بعد دنبال این باشی که چیز مثبت ببینی. لذا در سوره نور وقتی می‌خواهد از بصر تو صحبت کند وقتی از غض بصر صحبت کند، هم حذف چیزهای دیگر را مطرح می‌کند و هم قبل از آن موضوع مثلاً از حجاب صحبت می‌کند، از نوع پوشش صحبت می‌کند از اینکه تو چگونه باش صحبت می‌کند. نمی‌شود مثلاً در بحث رعایت دیدن محرم و نامحرم شما بگویی که من خودم پوششم را درست نمی‌کنم، پوشش غیر شرعی و غیر اسلامی خواهم داشت، هر آن قسمت از بدنم که نباید دیده بشود، در معرض دید می‌گذارم ولی خودم کسی را نگاه نمی‌کنم. نمی‌شود آن نگاه نکردن تو دیگر خاصیت ندارد تو اول باید خودت را درست کنی. درست؟ باید فرد خودش را اصلاح کند موقعیت بصرش را اصلاح کند و آنچه که بصر می‌کند را هم اصلاح کند تنزیه کند تا برود به سمت آن چیزی که باید بصر کند و آن نورالله است و آن بصر به نورالله است. باید فرد کلام خودش را تنزیه کند، آنچه که می‌شنود را تنزیه کند کلام خودش را تنزیه کند اصلاح کند آداب یاد بگیرد تا برود آنچه که باید بشنود را بشنود. این دو فضا را باید داشته باشد تا قلبش آماده شود قلبش آماده شود برای حمل کتاب خدا. بشود حامل کتاب الله. وقتی حامل کتاب الله نباشد رابطه‌اش با کتاب الله مثبت نیست منفی است در آیه ۶ سوره جمعه مثال خوبی از این ماجرا نمی‌زند یعنی اگر حامل کتاب الله نباشد، او حمل کننده خواهد بود مثل حمار. او کالحمارخواهد بود که اسفار را حمل میکند. اگر آداب کلامش را تنظیم نکند و درست نکند صوت او کلحمیر خواهد بود.