تاکید خداوند بر توجه به قلب و سمع و بصر در آیات قرآن

انسان ها با سه مقوله سمع و بصر و قلب شناخته می شوند

یک نکته در مورد مباحث سلوک عرض کنیم. عرض شد وقتی صحبت از سلوک می‌شود، از یک معنا یعنی ارتقاء سمع و ملزمات سمع، بصر و ملزمات بصر، و قلب و ملزمات قلب، شما یک انسان را می‌خواهی بشناسی به سمع و کلام او نگاه کن، به بصر او نگاه کن و به قلب او نگاه کن.انسان را با این سه مقوله تعریف کن.از یک جهت انسان‌ها در واقع با این سه مقوله تعریف می‌شوند. در مورد برخی از کافرین می‌فرماید که:.

خداوند سمع و بصر قلب کافرین را در یک موقعیت پایین قرار داد

خَتَمَ اللَّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ وَ عَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ .این سه موضوعشان در موقعیت خاصی هست، خدای متعال این سه موضوع را در آنها، در یک حضیضی و موقعیت پایینی قرار داده.

توجه به سمع و بصر قلب افراد برای شناخت آنها

ارتقا انسان‌ها، به ارتقاء این سه مقوله در آنها است. چشم و گوش و قلب.سمع و بصر و فؤاد. بحث کلام از ملازمات بحث سمع است، وقتی بحث سمع گفته می‌شود یعنی سمع و کلام با هم. بحث بصر که گفته می‌شود یعنی عین و بصر و نظر و رویت با هم. بحث قلب که گفته می‌شود یعنی قلب و فواد و صدر با هم. یک انسان را می‌خواهی بشناسی: به صدر او نگاه کن، به فؤاد او نگاه کن، و به قلب او نگاه کن، همینطور به سمع او نگاه کن، به کلام او نگاه کن، به صوت او نگاه کن، به قول او نگاه کن. یک انسان را می‌خواهی بشناسی: به نظر او نگاه کن، به شیوه رویت‌های او نگاه کن، به عین او نگاه کن، به بصر او توجه کن، جایگاه انسان‌ها به این مقولات است، نه به مکانی که در آن هستند. آنچه که موقعیت انسان‌ها را رقم می‌زند و تعیین می‌کند، این مقوله در این فرد هست. مدام باید این سوال را از خودمان بپرسیم: قلب ما در چه موقعیتی است؟ .بصر ما در چه موقعیتی است؟ .سمع و کلام ما در چه موقعیتی است؟

ارتباط ایمان و عمل صالح با سمع و بصر و فؤاد

اگر بحث ایمان مطرح است، اگر بحث عمل صالح مطرح است، این موضوعات هم به تبع سمع و بصر و فؤاد هست، هم به منظور ارتقاء سمع و بصر و فؤاد هست. از یک جهت نشانه ارتفاع ایمان، نشانه ارتفاع اعمال، اعمال صالح، همین سمع و کلام و بصر و فواد هست. در آیات سوره حجرات می‌فرماید که: به کلام این فرد نگاه کنید، نوع کلامش را ببینید، از نوع کلامش پی ببرید در مقابل رسول الله صلوات الله علیه که تحبطَ اعمالهم . اصلاً عملی ندارد، اعمالش حبط شده.

اعمال انسان باید در سمع و بصر و قلب انسان اثر گذار باشند

شما عمل انجام می‌دهید، اعمال مختلف. این عمل یک فعلی است که از شما سر می‌زند. آنچه که در وجود شما اتفاق می‌افتد کجاست؟ .سمع، بصر، فؤاد. نقطه اتصال شما به خدای متعال و نقطه ارتقاء شما. باید اثر بگذارد در سمع شما، باید اثر بگذارد در بصر شما، اثر بگذارد در قلب شما، و الا عمل داشتن که هم می‌تواند قیمتی باشد هم می‌تواند نباشد. می‌فرماید: اعمالهم کسراب .عمل دارند ولی مثل سراب است .می‌فرماید: والذین کفروا اعمالهم کسراب .اعمالشان مثل و شبیه سراب هست .یا این افراد چگونه هستند؟ او کظلمات فی البحر .در ظلمات تو در تو و لایه به لایه‌ای هستند که: إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها .لذا آنچه که مهم هست، توجه به این مطلب سمع و بصر و فواد هست.می‌فرماید: قیامت فردی را محشور می‌کنیم به چه شکل؟ به شکل اعمی، نابینا، کسی که دیگر بصر ندارد. خوب نداشته باشد! مگر چه می‌شود؟ کلی اعمال خوب دارد با آن اعمال خوبش او را ببرند بهشت. می‌فرماید: نه! امتیاز این است. این بصر ندارد. نقطه پایین از ادنی درجات سقوط، همین آیات هفدهم و هجدهم سوره بقره هست: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ .این حرف سنگین است دیگر. می‌فرماید: فهم لا یرجعون . پس آنها دیگر برنمی‌گردند راه به رویشان بسته شد

بهره سمع و بصر و فؤاد از نورالله به عنوان معیار محسوب می شود

از یک نگاه، بسیاری از مقولات دینی، رفتارها، ایمانیات، اعمال، برای این است که شما را شنوا کند. چرا خدای متعال، این مقولات را این اعمال و رفتارها را قرار داده و توصیه کرده؟ برای اینکه خدا مسمع هست، می‌خواهد به شما بشنواند، می‌خواهد بشنوید، می‌خواهد سمع کنید، بله پس این سه مقوله، معیار است و بهره این سه مقوله از وجود خدای متعال، معیار هست. بهره این سه مقوله، یعنی سمع و بصر و فؤاد از نورالله، معیار هست.

سمع و بصر و فؤاد باید به وسیله نور، حیّ یا اصلاح شوند

سمع و بصر و فواد بسیاری از انسان‌ها، مثل سمع و بصر و فواد مردگان است، اموات. یا مثل سمع و بصر و فواد خفتگان است، کسانی که در خواب هستند. کسی که موت هست را نمی‌توانی به او بشنوانی. اکثر انسان‌ها اینطور هستند و باید این موضوع را اصلاح کنند. یعنی باید چه کنند؟ باید سمع و بصر و فواد کسانی که حی هستند، کسانی که حیات دارند کسانی که در حالت بیداری هستند را پیدا کنند. به واسطه یک هوشیاری، باید سمع و بصر و فوادشان را اصلاح کنند. یک روایت هست از وجود مبارک امیرالمومنین علیه السلام: فاستصبحوا بنور یقظه فی الابصار والاسماع والافئده (خطبه 222 نهج البلاغه) . با نور یقظه، بصرها و سمع ها و فؤادهای خودتان را بازسازی کنید، روشن کنید، اصلاح کنید.

کلبِ اصحاب کهف با خوبان همراهی کرد و اثر گرفت

در سوره کهف خدای متعال می‌فرماید که: وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ . .یک کلبی همراه اصحاب کهف بود که در موقعیتی از این طرح قرار گرفت، ابتدائاً با این افراد همراهی کرد، در موقعیتی از کهف قرار گرفت، اثر گرفت. این که از چه چیزی اثر گرفت را در بحث الوصید دنبال کنید. به لحاظ موقعیت، موقعیت فِي فَجْوَةٍ . نبود. به لحاظ موقعیت، در یک موقعیت آستانه، در یک موقعیت ورودی قرار داشت ولیکن اثر گرفت از وصید.۳۰۹ سال با اصحاب کهف در موقعیت کهف همراهی کرد البته در ظاهر آیات مطرح نیست که این کلب هم در حالت رقود بود یا حالتی شبیه به حالات اصحاب کهف را داشت. ولیکن این اثرش مهم است. این اثر همراهی با کسانی که چنین مسیری را طی می‌کنند. حتی کلب هم که بود و همراهی کرد به چنین ترازی رسید. این قسمت از آیه را که می‌بینی، اینجوری نتیجه بگیر: هرچه که هستی باش، همراهی کن. همراهی کن تا نزدیکی‌ها برسی. تا نزدیکی‌ها برسی. تا به آستانه برسی.

بلعم باعورا مثل کلب شد و در زمین باقی ماند، کلب اصحاب کهف مثل اصحاب کهف در مأوای کهف قرار گرفت

بحث کلب، شش بار در قرآن آمده. چهار بار بحث همین کلب اصحاب کهف هست. یعنی خدای متعال، شش بار این واژه را در قرآن تکرار کرده. چهار بار این کلب اصحاب کهف است. یک بار، در بحث بلعم باعورا است، آن فردی که در سوره اعراف مطرح است. یک بار هم در سوره مائده است. مورد بعدی هم بحث مکلبین هست که در آیه ۴ سوره مائده مطرح است. بحث سوره مائده در امتداد مباحث مربوط به حلال‌ها و حرام‌های مقدمات بحث ولایت است. عجیب است ماجرا. خدای متعال از یک حیوانی که به دهان می‌گیرد سخن به میان می‌آورد، حیوانی که رفتارش چطور هست؟ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ .چنین حیوانی را و چنین موجودی را می‌فرماید که اگر با اهلش همراه بشود به ارتفاع می‌رسد. اگر با اهلش همراه بشود، رشد می‌کند. یک چنین موجودی در موقعیت کلب، با خوبان همراه بشود رشد می‌کند. در سوره اعراف می‌فرماید: یک چنان فردی که خدای متعال به او آیات داده بود، در روایت هست ظاهرا از جمله آیاتی که خدای متعال به این فرد داد، مستجاب الدعوه بودن بود. یک فردی با موقعیت بالا، دارای یک سری امتیازها، چه کرد؟ . فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ . .متوجه نبود، گمراه شده بود، در چاله افتاده بود داشت از شیطان تبعیت می‌کرد، خدا او را در موقعیت خوبی قرار داده بود، به او یک سری امتیازها داده بود، او از آن موقعیت گریز کرد و از شیطان تبعیت کرد. می‌توانست با آن امتیازها رفعت پیدا کند ولیکن خواست که در زمین باقی بماند:. وَلكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَي الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ ..مثلش، مثل کلب است. یک فردی از چنین موقعیتی سقوط می‌کند می‌آید پایین. یک موجودی به اسم کلب، همراهی می‌کند می‌رود بالا. یک کسی کلب می‌شود از مقامی که می‌توانست رفعت پیدا کند از یک موقعیت مرتفع کلب می‌شود اخلد الی الارض. یک کلبی، یک موجودی به عنوان کلب همراهی می‌کند الی کهف. در ماوای کهف قرار می‌گیرد. این کلبی که اخلد الی الارض هست چطور هست؟ رفتارش چه هست؟ . إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ..فقط یک تکه زبان است. زبان دراز کرده. آن کلبی که همراهی کرد الی کهف چه شد؟ .باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيدِ .سرباز شد. متحول شد در اثر ولایت. دعا کنیم. خدایا توفیق همراهی بده. توفیق بده که همراه باشیم.

اهمیت توجه و دقّت به همراهی و معیت با افراد

در همین سوره کهف خدای متعال می‌فرماید که: وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ ..همراهی کن، این البته مقامش مرتفع هست، ما این رو داریم به عنوان یک الگو می‌گیریم برای خودمان، می‌گوید: همراهی کن، در معیت که هستی؟ کجا هستی؟ به معیت چه کسانی می‌روی؟

توصیه خداوند به رسول الله (ص) در مراقبت از چشم و قلب و سمع و زبان در هنگام همراهی با دیگران

در آیه بیست و هشتم سوره کهف می‌فرماید که: وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ . نفست را صبر بده در معیت این افراد در معیت کسانی که يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ . مراقب سه موضوع باش: مراقب چشمت، مراقب قلبت، مراقب سمع و زبانت، وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ.چشم از این‌ها برندار، چشمت را فقط نگه دار روی آنها. تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا به خاطر اراده و خواستن زینت حیات دنیا از آنها چشم برندار. چشمت فقط روی آنها باشد. وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا . .از کسی که ما قلبش را غافل کردیم از ذکر خودمان، پیروی نکن، اطاعت نکن، توجه کن به قلب .وَ اتَّبَعَ هَواهُ .و از هوایش تبعیت کرده. وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً و اینطور بوده که امر او افراط بوده.وَ اتَّبَعَ هَواهُ .از هوای خودش پیروی کرده.این را بگذارید کجا؟ این را بگذارید کنار آن بحث: وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحي آن چیزی که دارد به او می‌شنواند، هوای اوست.پس مراقب سه موضوع باش: چشمت.قلبت .سمعت.…..