رسول الله (ص) و سیر الی الله تا رسیدن به موقعیتی غیر قابل وصف در سوره مبارکه نجم
(هوی) حالت و ویژگی مورد تایید خداوند در مورد نجم که باید مورد بررسی قرار بگیرد
ذیل بحث کلام الله چند کلامی در مورد سوره نجم صحبت کنیم. خداوند می فرماید که، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى . قسم به نجم وقتی که نجم هوی می شود. وقتی که یه اتفاقی برای نجم می افته. به نجم قسم می خوره نه به اون اتفاق. قسم به نجم هست، ولی خب یه اتفاقی هم برای نجم می افته. لذا به اون زمان تأکید می کنه. یه اتفاقی از نجم رو هم مطرح می کنه. خب این جای بحث داره. نجم چی هست؟ اینجا خداوند روی چه موضوعی از نجم تأکید داره؟ وقتی اون إِذَا هَوَى، اتفاق می افته یعنی چی؟ ما از اون إِذَا هَوَى، می تونیم این رو دنبال کنیم که یعنی چه تأکیدی روی نجم وجود داره؟ چه موضوعی رو در نجم، خداوند متعال می خواد دنبال کنه؟ پس ما با إِذَا هَوَى، می تونیم دنبال کنیم که چه ویژگی از نجم مهمه، و اینجا مورد تأکیده؟ درخشان بودن نجم، در آسمان بودن نجم، هدایتگر بودن نجم، چه چیزی از نجم باید مورد توجه قرار بگیره؟
زدوده شدن سه موضوع از رسول الله (ص) در ابتدای سوره نجم
در ادامه وارد بحث رسول الله ص میشیم. چرا؟ ارتباط این بحث در مورد رسول الله ص با این آیه یک، چی هست؟ اینجا بحثش رو داره، مَا ضَلَّ صَاحِبُكمْ وَ مَا غَوَى . پس رسو ل الله ص رو معرفی میکنه، از اینحا به بعد شد معرفی رسول الله ص. اول زدودن برخی موضوعات منفی. این کسی که کنار شماست یعنی رسول الله ص در ضلالت نیست این یک، اولین موضوعی که زدوده شد. موضوع دوم اغوی نشده. این زدودن موضوع سوم، وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَوَى ، نطق می کنه با شما نطقش بر اساس هوی نیست. نطقش از هوی نیست. اینجا هم یه نفیی صورت میگیره. پس سه تا نفی از رسول الله ص صورت گرفت. سه موضوع از رسول الله ص زدوده شد.
نُطق رسول الله (ص)، وحی است
خب نطقی که انجام میده چی هست؟ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى . این وحی هست که بهش وحی میشه. اینجا که می فرماید إِنْ هُوَ، هُوَ، به نطق بر می گرده. از هوی صحبت نمی کنه. این نطق از هوی نیست بلکه این نطق چیزی نیست الا وحیی که به او وحی میشه. یعنی نطقی که داره وحی هست. نطقی که داره هوی نیست.
در تعلیم رسول الله توسط شدید القوی، می توان مفاد تعلیم را از صفت معلّم برداشت کرد
می فرماد، عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى . شَدِيدُ الْقُوَى او را تعلیم داد. پس این رسول الله ص، صاحب شما رو شَدِيدُ الْقُوَى تعلیم داد. معلم کیه؟ شَدِيدُ الْقُوَى. مفاد تعلیمات باید به صفت معلم ربط داشته باشه. مثلا یه موقع ممکنه بگه عَلَّمَهُ الحکیم. عَلَّمَهُ الحکیمُ. این مفاد تعلیم به حکمتها و اینها باید مربوط باشه. پس مفاد تعلیم به صفتی که از معلم گفته شده مربوط هست. در این جمله گفته نشده چه چیز را تعلیم داد؟ از کجا باید بفهمیم؟ از صفت معلم. سرنخش صفت معلم هست. از صفت معلم که یعنی شَدِيدُ الْقُوَى دنبال کنیم، تدبر کنیم در قرآن. جستجو کنیم در قرآن، در معارف قرآن. متوجه بشیم چه چیزی را تعلیم داد. اگر رابطه این جمله عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى را بگیریم مثلا صفت وحی، برداشت میشه که روش تعلیم وحی هست، ولی باز مفاد تعلیم رو جنس مفاد تعلیم رو باید در صفت معلم دنبال کنیم، شَدِيدُ الْقُوَى. خب شاید احتمال قوی اینجا اینه که ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ، این ذُو مِرَّةٍ صفت معلم هست. صفت شَدِيدُ الْقُوَى. یا بدل هست برای شَدِيدُ الْقُوَى. در واقع معلم رو معرفی می کنه. معلم رسول الله ص کیه؟ شَدِيدُ الْقُوَى ذُو مِرَّةٍ. در تفسیر میشه این رو برداشت کرد که معلمی که ذُو مِرَّةٍ هست به رسول الله ص تعلیم میکنه او هم از این ذُو مِرَّةٍ بهره مند میشه. شما وقتی معلم حکیم به یک متعلمی تعلیم میکنه اون متعلم از حکمت بهره مند میشه دیگه و ممکنه پس از تعلیم بشه حکیم. اگر مراحل تعلیم رو کافی طی بکنه تمام طی بکنه میشه حکیم. پس میشه شدید القوایی که ذو مره هست به او تعلیم داد. چه چیزی را تعلیم داد؟ در این آیات مطرح نیست ولی آنچیزی که تعلیم داد رو میشه از صفات معلم دریافت کرد. یه بحث دیگه می مونه این معلم کیه؟ مصداقش کیه؟ میشه بحث بشه که این معلم آیا جبرئیل هست؟ آیا خداوند متعال هست؟ و شاید آیا روح القدس هست؟ رسول الله ص رو تعلیم داد، معلمی که دارای این صفات هست.
(استوی) اثری است که رسول الله (ص) از معلم خود یعنی (شدید القوی) گرفت
پس او که تعلیم می گیره در واقع داره از این صفات تأثیر می گیره. الان چیزی باید به رسول الله ص تعلیم بشه که به شدید القوی بودن معلم مربوطه. به ذو مره بودن معلم مربوطه. نتیجه این تعلیم چی میشه؟ اینکه رسول الله ص فَاسْتَوَى، استوی شد. استوی چی؟ استوا بر چی؟ یعنی چی شکل گرفت؟ چه اتفاقی افتاد؟ اینها اینجا باید بحث بشه. این استوی بخاطر اون تعلیمه. خب این تعلیم انجام شد بواسطه اون معلم با اون ویژگیها. استوی شد رسول الله ص. استوی علی چی؟ این استوایی که اتفاق افتاده چیه؟
ویژگی های رسول الله (ص) برای رسیدن به اُفُق اعلی
پس او استوا شد در ادامه مطرح هست که وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلىَ . این هو یعنی رسول اللهی که در ضلالت نیست، در اغوا نیست، مَا يَنطِقُ عَنِ الهَوَى است، رسول اللهی که تعلیم شد بواسطه آن معلم با آن صفات و ویژگیها و استوی شد این رسول الله بِالْأُفُقِ الْأَعْلىَ. در واقع داره می گه هر کسی به افق اعلی نمی رسه. اویی که این مسیر را پیش آمد حالا او به افق اعلی است.
( دَنا ) بیانگر مسیر صحیح رسول الله (ص) پس از ( اُفُق اعلی )
خب این مسیر ادامه پیدا کرد. ثُمَّ، سپس ثُمَّ دَنَا فَتَدَلىَ . سپس نسبت به افق اعلی از موقعیت افق اعلی دوباره دنا نزدیکتر شد. پس یه اتفاقی افتاد، فَتَدَلىَ. پس یه اتفاقی افتاد، تَدَلىَ. بعد از افق اعلی بعد از موقعیت افق اعلی رسول الله ص یک مسیری رو طی کرد. اون مسیری که طی کرد در واژه دنا هست. رسول الله ص یک مسیری رو برای نزدیک شدن دوباره طی کرد. دنا، مسیری که طی کرد مسیر صحیحی بود لذا می فرماید دنا. می تونست یه مسیری را طی کنه دور بشه. می تونست یه مسیری را طی کنه معکوس باشه، سقوط باشه. مسیرش صحیح بود. پس از افق اعلی مسیری رو طی کرد که صحیح بود لذا خداوند می فرماید ثم دنا. رسول الله ص دوباره سپس یه مسیری رو طی کرد و نزدیکتر شد. از اینجا به بعد دوباره باید مسیر طی می شد. مسیر اینجا تمام نشده.
( تدلّی ) رفتار خداوند است نسبت به رسول الله ( ص) است که منجر به قاب قوسین شد، أَو ادنی
طی شدن این مسیر اینطور نیست که رسول الله ص یک مسیری رو طی کنه. بواسطه اون علم یک مسیری رو طی کنه بلکه باید چیزی انداخته بشه رسول الله ص به اون متصل بشه و مسیر طی کنه. لذا می فرماید ...تَدَلّی . بعد از افق اعلی دورانی مسیری رو طی کرد بعد از اینکه این دوران گذشت، شاید مثلا در یک فاصله کوتاهی یا شاید به دلیل این طی شدنی که رسول الله ص از مسیر داشت خداوند او را یاری کرد ادامه مسیر رو طی کرد، میشه تدلی. با یاری خداوند. نه اینکه قبلا یاری خداوند نبوده به این معنا که از اینجا به بعد مسیر اصلا امکان نداشت. لذا می فرماید تدلی. تدلی که اتفاق افتاد چیه، اونجا کجاست؟ فَكاَنَ قَابَ قَوْسَينِ ، اونجا قاب قوسین هست و یه ذره اونورتر أَوْ أَدْنىَ. چه بسا نزدیکتر. رسول الله ص دنبال چی بود؟ دنا. بعد از افق اعلی دنبال چی بود؟ دنبال چه رفتاری بود؟ چه رفتاری انجام می داد؟ دنا. نزدیکتر شدن. این مسیر رو خیلی طی کرد، تا یه جایی میشد حرکت کنه. از یه جایی به بعد با یه رفتار خداوند باقی مسیر طی شد. با یه رفتار خداوند و رفتار در قبال رسول الله ص. رفتار در قبال رسول الله ص هستش تدلی. باقی مسیر طی شد که اون دنا تمام بشه. اون رفتار دنا به اتمام برسه، شد كاَنَ قَابَ قَوْسَينْ، اون دنا آنقدر جلو اومد... أَوْ أَدْنىَ . شد قَابَ قَوْسَينْ. فاصله شد قَابَ قَوْسَينْ. اون فضا شد قَابَ قَوْسَينْ. أَوْ أَدْنىَ. بلکه نزدیکتر. جنس قاب قوسین چیه؟ جنس قاب قوسین محصول دنا است. چرا؟ چون در ادامه می فرماد أَوْ أَدْنىَ. أَوْ أَدْنىَ به قاب قوسین برگشته. قاب قوسین جنسش محصول دنا است. محصول رفتار دنایی که رسول الله ص آغاز کرد پس از موقعیت افق اعلی آغاز کرد و با کمک خداوند و در یک مقطعی با کمک خداوند در رفتار تدلی محصول اون دنا شد قاب قوسین، أَوْ أَدْنىَ.
مسیر حرکت رسول الله (ص) در سیر الی الله
پس موقعیت پس از این حرکت شده، قاب قوسین أَوْ أَدْنىَ. بلکه نزدیکتر. بلکه نزدیکتر. یعنی مسیر دنا با رسیدن به موقعیت قاب قوسین ادامه پیدا کرد. مسیر دنا در قاب قوسین متوقف نشد ادامه پیدا کرد تا کجا؟ نگفته. داره میگه سیر الی الله رسول الله ص تا قاب قوسین بود یعنی تا افق اعلی اومد بعد از افق اعلی مسیر دنا رو طی کرد. از این مسیر دنا با تدلی تونست به موقعیت قاب قوسین برسه و دوباره بعد از قاب قوسین مسیر دنا رو ادامه داد تا کجا؟ دیگه آیه مطرح نمی کنه. آن میزان از نزدیکی رسول الله ص به خداوند متعال که قابل وصفه و قابل بیانه قاب قوسین هست. باقیش قابل وصف نیست. قابل بیان نیست. نزدیکتر از موقعیت قابل وصف به خداوند قرار گرفت. این مسیر نزدیکی رو خداوند وصف کرد. این مسیر نزدیک شدن رو خداوند در یک موقعیتش وصف کرد گفت این مسیر نزدیکی که اتفاق افتاد یه جایی که خداوند دلو انداخت و رسول الله ص این دلو رو گرفت و دوباره بالا اومد و نزدیکتر شد و نزدیکتر شد، رسید به موقعیت قاب قوسین. اونجایی که می خوام مطرحش کنم بعد از تدلی شد قاب قوسین. بعد از قاب قوسین هم نزدیکی ادامه پیدا کرد. بعد از این نزدیکی، بعد از این مسیر دنا، این مسیر، مسیر دناست، مسیر نزدیکی است.
وحی به رسول الله (ص)، در شکل عالی ترین نوع تکلّم خداوند
بعد از این مسیر دنا به خداوند متعال که انتهای این مسیر دنا قابل توضیح و قابل وصف نیست یه اتفاقی افتاد، فَأَوْحَى إِلىَ عَبْدِهِ مَا أَوْحَى . آنچه که باید وحی می شد، خداوند آنچه را که باید وحی میشد را به رسول الله ص به عبدش وحی کرد. این وحی چیه؟ این وحی رو باید در آیه 51 سوره شوری دید. این وحی تکلم خداست. عالی ترین تکلم خداست. عالی ترین تکلم خدا بدون هیچ حجابی. مِن ورای حجاب نیست. بدون هیچ گونه حجابی. فكاَنَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنىَ . این مسیر دنا اینقدر پیش رفت که دیگه هیچ حجابی نیست. در آیه 51 سوره شوری مقامات تکلم سه مقام مورد تکلم قرار گرفتن خداوند متعال مطرح میشه از بالا به پایین. ابتدا وحی سپس مِن ورای حجاب سپس وحی بوسیله رسول مثلا جبرئیل. این وحیی که به رسول الله ص بعد از مسیر دنا اتفاق افتاد این عالی ترین تکلم خداوند متعال هست. بدون هیچ واسطه یعنی بدون هیچ رسولی، بدون هیچ جبرئیلی، بدون هیچ ملکی، بدون وجود هیچگونه حجاب. هیچ حجابی نیست و هیچ واسطه ای نیست. لذا هرآنچه که باید به رسول الله ص وحی میشد، آنجا در آن موقعیت توسط خداوند متعال به او وحی شد. یعنی هرآنچه که باید، اون أَوْحَى رو بگذارید، تکلم میشد، هر آنچه که باید تکلم میشد، هر آنچه که تکلم بود، ما أَوْحَى، هر آنچه که تکلم خدا بود در آن موقعیت به رسول الله ص تکلم شد. اون موقعیت دیگه چی داشت؟
مقام رؤیت رسول الله(ص)، در نزدیک ترین موقعیت غیر قابل وصف نسبت به خداوند
در آن موقعیت مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى. در اون موقعیت رسول الله ص می دید. چی؟ حجابی نیست. چی رو می دید؟ چیزی رو رؤیت می کرد غیر از همه عالم. چیزی رو رؤیت می کرد غیر از رسولان ارسال وحی. چیزی رو رؤیت می کرد غیر از همه عالم. چیزی رو در موقعیت أَوْ أَدْنىَ. در نزدیکترین موقعیت که اصلا نمیشه وصف کرد. واژهای برای اونجا نمیشه گفت، در اون موقعیت داشت رؤیت می کرد. آنچیزی را که رؤیت می کرد قلب او آن را تکذیب نکرد. محکم روی آن چیزی که رؤیت می کرد استوار بود. قبلا توسط شدید القوایی آموزش دیده بود. پایه هاش محکم شده تا در این موقعیت استوار بایسته. مانند موسی ع یک دفعه نشه خرَّ موسی صعقا . او در موقعیت أَدْنىَ، ادنی بعد از قاب قوسین، در موقعیت ادنی کلام الله را دریافت می کند و می بیند.