مفهوم یابی در نظام اسماء

برای فهم هر مفهومی ناگزیر از مفاهیم دیگر استفاده می کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم چگونه وارد بحث مفهوم یابی بشیم؟ ما وقتی در مورد مفاهیم صحبت می کنیم با حلقه ی بسته ای از واژگان و مفاهیم مواجه هستیم که در کنار هم قرار میگیرند و لازم هست که این مفاهیم رو با یکدیگر بیان کنیم به وسیله ی یکدیگر بیان کنیم وقتی مفهومی رو توضیح بدیم به وسیله ی یک یا چند مفهوم دیگر توضیح بدیم و بیان کنیم چاره ای نداریم

لزوم بررسی راه های دستیابی به تعریف یک مفهوم

چگونه باید این کار رو کرد؟ آیا باید مفاهیمی که محسوس تر هستند رو مد نظر قرار داد؟ یعنی مفاهیمی که ما احساس می کنیم این مفهوم دارای یک مصداق محسوسی هست و ما اون مصداق محسوس رو بهتر می فهمیم بر اساس اون مصداق محسوس اون مفهوم رو بفهمیم بعد مفاهیمی که با اون مفهوم ارتباط دارند به وسیله ی این مفهوم بیان شده توضیح بدیم آیا باید این طور رفت؟ یعنی یک عنوان بحث میشه استفاده از مفاهیم محسوس تر، آیا مصادیق مهم هستند؟ مصادیق چه جایگاهی دارند؟ خب ما انسانها در عالمی از واقعیت و پر از اشیا؟ زندگی می کنیم آیا مصادیق مهم هستند و در مقام فهم مصادیق اشاره ها مهم هستند؟

ورود از ضمایر و اسم اشاره برای فهم مفاهیم

عنوان گذاری بر اساس اشاره، مثلاً ذَلِک اَلکِتاب اون کتاب است، چی؟ اونی که داری می بینی، اون ماجرا اون شیء که شما داری می بینی اون اَلکِتاب هست شما با مفهوم اشاره ها آشنا هستید یا آشنا میشید بنابر تعلیم در حرکات، حرکات اشاره گونه، می فهمید که ذَلِک یعنی دور با عنوان مثال هَذا یعنی اینجا نزدیک، بعد بر اساس این مفاهیم کلی که از ضمایر و اسماء اشاره بدست میارید عنوان گذاری میشه برای شما برخی از اشیاء برخی از مصادیق، بعد مصادیق رو می شناسید عنوان شون رو پیدا میکنید اون مصادیقی که برای شما شناخته شده میشه عنوان گذاری میشه شما اون مفهوم و عنوان رو فهم می کنید بر اساس مصداقی که برای شما گفته میشه، یعنی در واقع میشه بحثی با عنوان ورود از ضمایر و اسماء اشاره به فهم مفاهیم و از اسماء و ضمایر ورود کنید به بحث هایی مثل مصادیق وارد بشید به بحث هایی مثل موضوعاتی که در درون اتفاق می افته در درون یک شخص به صورت حضوری علم حضوری احساس میشه اشاره ای بشه و اونها عنوان گذاری بشند،

روش مفهوم یابی بر اساس نظام اسماء

یه عنوان بحث دیگر بحث اسماء هست و علم اسماء، ماجراش از کجا آغاز میشه؟ از دوران آدم علیه السلام وقتی آدم علیه السلام میخواد وارد ارض بشه و در ارض خلیفه قرار داده بشه باید با اسماء آشنا باشه در ماجرای آدم علیه السلام اسماء مصادیق مختلفی داره یعنی أَسْمَاء هَؤُلاء رو محصور در اسماء انوار به دور عرش نکنیم که اون هم هست و از عالیترین هاش هست أَسْمَاء هَؤُلاء اسماء همه ی اشیائی که آدم علیه السلام از این به بعد میخواد باهش مواجه بشه، پس یک نظام اسماء وجود داره اسم گذاری بر اساس فضاهای مرتفع تر اسم گذاری اشیاء و مقولاتی که شما در زمین و در دنیا با اون مواجه هستید بر اساس مقولات بالاتر، یعنی یه اسم گذاری که مثل یک نخ از عمق در عمق به یک شیئی وصل شده و در ارتفاعات به اشیاء مختلف وصل شده و بالا رفته، مثلاً شما میگید شمس شمس یک اسم هست، در عمق به چی وصل شده؟ به این شيء نورانی که زمین از اون نور میگیره و روز و شب در زمین شکل میگیره این جزء الأَسْمَاء كُلَّهَا هست، آیا این همین جا متوقف میشه؟ نه، این اسم گذاری یک منطقی داره منطقش در بالاتر هست یعنی مثل یک نخ تسبیح اسم گذاری شمس به شیئی در بالاترها وصل هست و ممکنه این تا ارتفاعاتی ادامه پیدا کنه و در نهایت ذیل اسماء خداوندی تعریف بشند یعنی اسمها انواع اسمها شبکه ای به صورت شبکه ای و نظام مند به اسماء خداوندی اتصال دارند،

مرحله اول تعلیم بر حضرت آدم (ع)، وجه شهودی همه اشیاء بود

به عنوان مثال در ماجرای آدم علیه السلام وقتی تعلیم اسماء به آدم انجام میشه و انباء اسماء توسط آدم علیه السلام به ملائکه انجام میشه خداوند می فرماید که قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ من نگفتم که من آگاه هستم من علم دارم به غیب آسمانها و زمین، اینجا إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یعنی علم، علم خداوند، علم خداوندی به غیب آسمانها و زمین، علم خداوندی به غیب آسمانها و زمین به کجا نشان داده شد؟ خداوند فرمود که إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ من عالم به غیب آسمانها و زمین هستم، خب عالم هستی ملائکه از کجا فهمیدند که شما عالم هستی؟ وقتی که تعلیم داده باشی، وقتی علمت رو بروز داده باشی، کجا تعلیم دادی؟ در چند آیه قبل می فرماید وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا تعلیم به آدم، تعلیم چه چیزی؟ تعلیم اسماء، تعلیم اسماء چه چیزی؟ همه ی اسماء، همه ی آن اسمائی که مصادیق شهودی داشت، چرا؟ چون می فرماید ثُمَّ عَرَضَهُمْ ، هُم چیه؟ هُم آن مصادیق شهودی هست، عَلَى الْمَلاَئِكَةِ، ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَة عَرَضَ أَسْمَاء نیست، عَرَضَهُمْ هر آن چیزی که مصادیق شهودی داشت، پس ببینید در گام اول همه ی اسماء همه ی اسماء هر آن چیزی که مصداق شهودی داره به آدم علیه السلام تعلیم داده شد

اسم گذاری ها در عالم در ماجرای حضرت آدم (ع) بر اساس منطق غیب بود

این تعلیم از چه سر چشمه ای هست؟ از سر چشمه ی غیب، از سر چشمه علم غیب چون خداوند می فرمایدإِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ این به آدم علیه السلام تعلیم داده شد سپس عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَة ، آیا میشه گفت همه ی آن چیزی که مصداق شهودی داشت در معرض ملائکه قرار گرفت یا میشه گفت بخشیش، اینجا لزوماً نمیرسونه همه، در بحث تعلیم آدم علیه السلام بحث کل اسماء هست کل اسماء، در بحث درخواست از ملائکه برای بیان اسماء لزوماً بحث بیان کل اسماء نیست ممکنه اینجا بحث اسماء مربوط به اون انوار عرشی باشه ممکنه بحث اسماء مربوط به اهل بیت علیهم السلام باشه اسماء مربوط به انبیاء و رُسُل باشه، اینجا الان ضرورت به این نداره که ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَة رو ما به کل مصادیق مربوط به اسماء تعمیم بدیم البته نفی هم نمیکنه لذا بخشی از روایات که مطرح می کنند عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا در اونجا هم اسماء اهل بیت علیهم السلام هم اسماء رسولان مطرح هست در برخی روایات دیگر اسماء کوه ها و درختها و نباتات و اشیاء مختلف مطرح هست این رو باید ذیل عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا گذاشت اونجا رو هم که مطرح می کنند اسماء اهل بیت علیهم السلام و بحث مباحثه ای که بین ملائکه و آدم علیه السلام و خداوند در گرفته و روایاتی که بحث اهل بیت علیهم السلام و انوار عرشی اینها رو مطرح می کنند رو میشه ذیل ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ بخشی از آن چیز که در شهود هست بلکه عالی ترین عالی ترین آن چیزهایی که در شهود هست از ملائکه خواسته شد اگه راست میگید اسماء اینها رو بگید پس قبل از اینکه ملائکه به این صحنه ی بیان اسماء آن چیزی که با آن مواجه هستند برسند خداوند به آدم علیه السلام اسماء کل آن چیزی که قابل عرضه هست به ملائک رو آموخت تعلیم داد بعد همه یا بخشی از آن چیزی که قابل عرضه به ملائکه هست رو به ملائکه عرضه کرد که اگر بگیم بخشی یعنی عالی ترین هاش رو، به ملائکه عرضه کرد و از ملائکه خواست که خب انباء کنید من رو به اسماء اینها، اسم بگید خب ملائکه باید چه اسمی بگند، نمی تونند، اگر از خودشون اسم بگند پرت و پلا گفتند اسمها عالمانه نیست اسمها صادق نیست صادقانه نیست و بر اساس غیب آسمانها و زمین نیست پس خداوند بر اساس دانش غیب آسمانها و زمین آن چیزی که عنوانش هست غیب آسمانها و زمین علم الأَسْمَاء كُلَّهَا رو به آدم علیه السلام یاد داد بله پس خداوند بر اساس علم غیب آسمانها و زمین یعنی آن چیزی که غیب آسمانها و زمین به آن اطلاق میشه به آدم علیه السلام تعلیم داد، چه چیز را؟ الأَسْمَاء كُلَّهَا را ، همه ی اسماء رو، هر آن چیزی که اطلاق اسماء بهش میشه آن رو به آدم علیه السلام یاد داد پس معلم آدم علیه السلام باید عالم به غیب آسمانها و زمین باشه تا علم اسماء رو یاد بده علم اسماء یک منطق بر مبنای غیب آسمانها و زمین میخواد خب آیا علم الاسماء یک علم غیب هست و در آسمانها و زمین کاربردی نداره؟ کاربرد داره، چرا؟ چون خداوند می فرماید که ثُمَّ عَرَضَهُمْ یه اشیائی رو عرضه کردیم به ملائکه فَقَالَ أَنبِئُونِي و گفتیم که چی؟ بگید اسماء اینها چیه، پس اسماء در دوران آدم علیه السلام با تعلیم خداوند عالم به غیب آسمانها و زمین از غیب آسمانها و زمین خطی پیدا کرد نفوذ پیدا کرد اطلاق شد قرار داده شد بر اشیاء بر اشیائی که در آسمانها و زمین قابل عرضه هستند اگر این مسیر از غیب فتح باب نمیشد بر اشیائی که در آسمانها و زمین عرضه میشوند نمیشد اسم گذاری کرد اون اسم گذاری ها دارای منطق خدایی نبود اسم گذاری های من درآوردی بود اسم گذاری بر اشیاء در محدوده ی آسمانها و زمین باید بر اساس منطق غیب آسمانها و زمین باشه، باید بر اساس دانش و علم غیب آسمانها و زمین باشه و این تنها از خداوند علیم و حکیم بر میاد لذا ملائکه می فرماید قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ خداوند علیم و حکیم می تونه اسم گذاری که بر اشیاء محدوده ی آسمانها و زمین بر اشیائی که بر ملائکه عرضه شد، پس خداوند این اسم گذاری رو که در غیب وجود داشته اون رو به آدم علیه السلام تعلیم میکنه اسماء هر آن چیزی که در دوران آدم علیه السلام بود در محدوده ی آسمانها و زمین و هر آن چیزی که در دوران آدم علیه السلام نبود در محدوده ی آسمانها و زمین و بعداً خلق شد به آدم علیه السلام تعلیم داده شد، امتیاز آدم علیه السلام اینجا عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا هست اسماء همه اش، همه ی اسماء، ممکنه یکی مطرح کنه که ملائکه از قبل با بخشی از اسماء آشنا بودند ممکن هم هست آشنا باشند اصلاً رد گذشته بحث غیب آسمانها و زمین برای ملائکه مطرح بوده ملائکه می دونستند آسمانها و زمین غیبی داره، چرا؟ چون خداوند در آیه ی 33 می فرماید أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ کی؟ در این بحث چند آیه قبل که این گفته نشده، پس در گذشته گفته شد در گذشته یک مباحثه ای بوده یک موضوعاتی بوده بین ملائکه و خداوند و اونها آگاه بودند و خداوند به اونها گفته بوده که من به غیب آسمانها و زمین آگاه هستم من عالم به غیب آسمانها و زمین هستم خب پس آن چیز که از این بحث ما الان برداشت می کنیم اینکه خداوند به آدم علیه السلام کل اسماء رو تعلیم داد بر اساس علم غیب پس علم اسماء در واقع اسماء بر اساس علم غیب هست علم غیب آسمانها و زمین،

آنچه از اسماء بر ملائکه عرضه شد چه بود؟

محدوده ی علم اسماء چیست؟ هر آن چیزی که در آسمانها و زمین هست، ملائکه چه مقدار با این اسماء آشنا هستند با اسماء اشیاء چه مقدار آشنا هستند؟ حداقل میشه گفت که با بخشیش آشنا نیستند چون می فرماید ثُمَّ عَرَضَهُمْ این هُم میتونه همه ی اشیاء باشه حداقل بخشی از اشیاء هست بالاخره یه هُمی هست یه هولائی هست که قابل عرضه هست به ملائکه ملائکه می تونند با اون مواجه بشند و اسماء اونها رو نمی دونند و امتیاز آدم علیه السلام این هست که اسماء همه ی آنها رو میدونه هر آن چیزی که قابل عرضه هست رو اسماء اش رو میدونه بر اساس بخشی از روایات هم این اسماء از نباتات و گیاهان و درختان و کوه ها هست در بر میگیره تا اسماء انبیاء و رسل اسماء اهل بیت علیهم السلام اسماء عالی ترین اشیاء در آسمانها و زمین، این اسماء بر اساس دانش غیب هست غیب آسمانها و زمین، ولی کاربرد در آسمانها و زمین داره چرا؟ چون به ملائکه گفته میشه که فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء اگر این اسماء کاربرد در آسمانها و زمین نداشته باشه به ملائکه گفته نمیشه که انباء کنید به من اسماء اینها رو، این اسماء باید در همین آسمانها و زمین به کار بیاد و به اشیاء نسبت داده بشه لذا نسبتش چگونه گفته میشه أَسْمَاء هَؤُلاء شما به جای هَؤُلاء بگذارید اسماء همه ی مصادیق مربوط به کُلَّها ، همه ی مصادیق مربوط به عَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا پس میشه اسماء اشیاء، اسماء اون اشیاء، اسماء به اونها اضافه می شه به اونها تعلق میگیره، بله پس یکی از موضوعاتی که از بحث آدم علیه السلام برمیاد بحث منطق اسم گذاری بر اشیاء آسمانها و زمین بر اساس منطق و علم غیب آسمانها و زمین هست که این توسط خداوند انجام شده، اولین کاری که اولین علمی که به خلیفه ی خداوندی در بشر تعلیم داده شد علم الأَسْمَاء كُلَّهَا هست علم همه ی اسماء هست یعنی آقا اسم گذاری از خودت نکن یعنی خلیفه ی خداوندی توسط خداوند عالم به همه ی اسماء هست و این اسماء بر اساس علم غیب آسمانها و زمین هست یه اسم من درآوردی نیست.