احسان بی نظیر خداوند برای کسی که در موقعیت جاراللهی است

یکی از توصیه های خداوند به مومنین در آیه 36 سور نساء در مورد الجار است

یک مفهومی هست به نام الجار، الجار یعنی کسی که در همسایگی است. در آیه ۳۶ سوره نساء خدای متعال می‌فرماید که: واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئاً خدای متعال خطاب به الذین آمنوا می‌فرماید که واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئاً عبادت خدا کنید و برای او هیچ چیزی را شریک قائل نشوید، مشرک هم نباشید. و بالوالدین احسانا و به والدین خود احسان کنید کار اینجا تمام می‌شود؟ نه. و به ذی‌القربی به کسانی که یک نسبت نزدیکی، یک نسبت قربی با شما دارند به آنها هم احسان کنید. والیتامی و همچنین به یتیم‌ها والمساکین و به مسکین‌ها تا می‌رسد به اینجا که می‌فرماید: و الجار ذی القربی و الجار الجنب و همسایه نزدیک و همسایه دور . در ادامه می‌فرماید که: والصاحب بالجنب و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم ان الله لایحب من کان مختالا فخورا خدای متعال می‌فرماید بروید به این‌ها احسان کنید.

رعایت حق و حقوق همسایگی بین انسان ها واجب است، حتی اگر همسایه را خود انتخاب نکرده باشی

عرض ما اینجاست: الجار، همسایه. خب در فرهنگ اسلامی توصیه بسیار هست که باید به همسایه ها توجه داشت به دغدغه‌های همسایه‌ها به مسائلشان به مشکلاتشان به مسائل اقتصادی شان به مسائل فرهنگی شان توجه کرد و احسان گونه توجه کرد، به دنبال حُسن بود به همسایه‌ها به همسایه نزدیک و به همسایه دور. این همسایه چه همسایه‌ای است؟ این الجار که برای مومنین مطرح است چگونه شده الجار؟ شما یک جایی مسکنی تهیه کردید یا از قبل یک سری‌ها آنجا بودند و شما شدی همسایه آنها، الان شدید همسایه هم. یا شما منزلی داشتید مسکنی داشتید یک جایی یه کسی دیگری آمده در محدوده همسایگی شما شده همسایه شما شما کسی را نیاوردی بکنی همسایه خودت. شما مجیر او نیستید خودش آمده شده همسایه شما به گردن شما حق دارد. ما که برایش دعوتنامه نفرستاده بودیم می‌خواست نیاید . یا من رفتم اینجا که رفتم اینجا منزل گرفتم با همسایه‌هاش کاری نداشتم خدای متعال می‌فرماید به صرف اینکه الجار هم می‌شوید الجار شما به گردن شما حق دارد. همانگونه که شما جار او هستید به گردن او حق دارید. حالا این را بیارید در این مقام که اگر شما یک جایی منزلی تهیه می‌کردید بعد یه کسی را شما می‌آوردید می‌نشاندید همسایگی خودتان می‌شد الجار ذی‌القربای شما قطعاً این حق تاکیدش بیشتر بود. یک آدم یک خانواده‌ای که مثلاً مشکل مالی دارند فقیر هستند آن را می‌آوردی می‌کردی همسایه خودت. شما آوردی شما دعوتش کردی شما زمینه سازی کرده‌ای بیاید توی محله شما بیاید کنار خانه شما همسایه شما بشود بعد شما اصلاً بهش توجه هم نمی‌کنی. این آقا اگر خودش هم آمده بود به گردن شما حق داشت حالا که شما دعوتش کرده‌اید. همسایه حق دارد به گردن شما به گردن مومنین چرا چون الجار است.

احسان به والدین به صِرف والد بودنشان است نه خوب یا بد بودنشان

ببینید این حقوقی که مطرح هست برای این افراد و به گردن مومنین هست، نفرمود که: ای مومنین به الناس احسان

هرکس هر جای دنیا به هر مسلکی که هست هر فکری که هست شما باید احسان کنید نه. این‌ها با ویژگی‌هایی مطرح شده‌اند اولیشون کی هست؟ بالوالدین والد شما هستند. به صرف والد بودن شما. صفتشان چی هست؟ ویژگی‌شان چی هست؟ والد بودن. شما باید بهشان احسان کنید.آقا پدر من در حق من خوبی نکرده آن موضوع دیگری است والد شما هست یا نه بله باید بهش احسان کنید. نفرمود به پدران نیکتان احسان کنید. یعنی مصادیق والدین که می‌شود اب و ام به خاطر کدام ویژگی‌شان باید مورد احسان قرار بگیرد؟ به خاطر والد بودنشان اصلاً به صرف اینکه تو هستی آنها والد تو هستند. با هر نوع رابطه با هر نوع تعامل با هر نوع رابطه خوب یا بد که بین شما وجود دارد آنها والد شما هستند والد بودن از آنها هیچ زمانی ساقط نخواهد شد. نگفت به کسی که به پدر و مادری که تحت تکفل آنها هستی احسان کن.تا زمانی که والد بودن معنی دارد . والد بودن تا کی معنی دارد؟ همیشه معنی دارد هیچ وقت ساقط نمی‌شود باید احسان کنیم

احسان به الجار هم به صِرف جار بودنش است نه خوب یا بد بودنش

همینطور هست برای الجار به صرف الجار بودن نه همسایه من فلان است همسایه من فلان است نگفت الجار مومن الجار سالک الی الله الجار مخلص الی الله . نه این‌ را نگفت. گفت همین الجار شماست شما باید بهش احسان کنید

باید در یک پوششی از شما قرار بگیرد. در یک پوششی از حسن، حسن اخلاق شما را ببیند، حسن رفتار شما را ، حسن محبت شما را ببیند حسن کمک شما را ببیند،

خداوند متعال به حقوق همسایه بسیار توصیه کرده، پس وقتی بنده ای را به همسایگی خودش می آورد و مجیر او می شود تمام حقوق او را بر خود واجب می داند

این بحث را داشته باشیم یکم جلوتر برویم خدای متعال می‌فرماید که در مورد خودشان به رسول الله صلوات الله علیه در آیه ۸۸ سوره مومنون : قل من بیده ملکوت کل شی. بگو که ملکوت همه اشیا در دست کیست در ید کیست

و هو یجیر و او مجیر هست و او یک سری افراد را می‌آورد و آنها را جار خودش می‌کند. خدای متعال برخی افراد را می‌آورد و در جان خودش قرار می‌دهد. در واقع می‌شود الجار مربوط به خدا. در موقعیت جارالله قرار می‌گیرد

حالا در موقعیت جارالله نزدیک، یا جارالله یک ذره با فاصله. بله خدای متعال برخی افراد را در موقعیت جار خودش قرار می‌دهد جار نزدیک یا جار دور. همانگونه که خدای متعال توی مومن را دعوت کرده است که باید به جار خودت که هیچ نقشی نداشته‌ای که او جار تو بشود ولو اینکه هیچ نقشی نداشته باشی که او جار تو بشود باید به او احسان کنی خدای متعال با کسی که در جار اوست چه می‌کند؟ کسی که او خودش او را به جارالله آورده است کسی که خدای متعال خودش او را به جار خودش آورده است. خدایا تو خودت ما را همسایه خودت کردی. به مومنین فرمودی که به همسایه خودتان به کسی که در موقعیت جار تو هست جار شما هست احسان کنید اگر تو کسی را خودت به موقعیت جار خودت ببری چه می‌کنی؟ احسان نمی‌کنی؟ اینجاست که اصلاً احسان کردن بر چنین فردی رفع نیاز کردن از چنین فردی را خدای متعال بر خودش حکم می‌کند بر خودش واجب می‌کند و از شان خدا دور است از خدایی خدا دور است که به کسی که او را به جار خودش آورده احسان نکند

اگر در موقعیت جارالله قرار بگیریم خداوند نسبت به این موقعیت ما علم دارد و احسان خواهد کرد

با این مفهوم از جار و جارالله چقدر خوبه که ما بشتابیم به سوی موقعیت الجار. با این مفهوم از جار و جارالله چقدر خوبه که ما بشتابیم به سوی موقعیت الجار. خدا به همسایه‌هاش توجه زیاد داره. ما ممکنه از همسایه‌مان غافل باشیم یک دلیلش ضعف علم ماست علم نداریم به همسایه ۱۰ خانه آن طرفترمان . خدا ضعف علم ندارد . اگر در موقعیت جارالله قرار بگیریم خدا ضعف علم ندارد بهانه‌ای وجود ندارد برای احسان نکردن. نسبت به خدای متعال در سلوک الی الله موقعیت‌های مختلفی را می‌ شود دید یعنی موقعیت‌های مختلفی وجود دارد مسیرهای مختلفی وجود دارد و موقعیت‌هایی و نسبت‌هایی.

همترازی موقعیت جارالله با نازعات

شاید از یک جهت موقعیت جارالله همترازی می‌کند با موقعیت نازعات از جهت شخصی و آن اتفاقی که برای شما صفات شما ویژگی‌های شما باید بیفتد می‌شود نازعات. شما نزع می‌شوید. از جهت موقعیتی که نسبت به خدای متعال قرار می‌گیرید می‌شود جارالله. آنهایی که در موقعیت جارالله هستند کیا هستند آنهایی که نزع شدند. یعنی در واقع نازعات خدایی آنها را نزع کرده‌اند و آنها دیگر در موقعیت مغروق بودن در ظلمات نیستند. یعنی چه؟ یعنی آنها دیگر در موقعیت نزدیک به النار نیستند

قرار گرفتن در موقعیت جاراللهی که اولین موقعیت بعد از النار است به دست نازعات انجام می شود

بحث جارالله شاید بشود گفت که اولین موقعیت الی الله بعد از النار است جایی که دیگر اصلاً نار وجود ندارد بله خدای متعال برخی افراد را وقتی می خواهد از النار جدا بکند و دیگر در موقعیت النار نباشند نازعات را قرار می‌دهد نازعات این‌ها را از النار از هرچه که موقعیت نار هست جدا می‌کنند و باید در یک موقعیتی قرار بگیرند آن موقعیت می‌شود الجار.

الجار در موقعیت جاراللهی خداوند ماندگار است و مجیر بودن خداوند متعال را می پذیرد

وقتی مطرح هست الجار یعنی کی یعنی کسی که در موقعیت همسایگی خدای متعال ماندگار هست خدای متعال یجیر هست در واقع می‌شود یجیرالله فلانا من النار. پس می‌شود جار فلان من النار الی الله. فلانی کی هست؟ فلانی فاعل فعل جار خدا کی هست؟ فاعل فعل یجیر. کسی که فاعل فعل جار هست در واقع مفعول فعل یجیر هست یعنی کسی است که مجیر بودن خدای متعال را می‌پذیرد و اثر می‌گیرد. اویی که اینجا بماند دائماً، اویی که این اثر را بپذیرد دائماً، اویی که خدا مجیر او بشود و این اثر بگیرد و پیوسته این اثر را بگیرد و در این اثرگیری بماند می‌شود الجار خدا. می‌شود الجارالله. می‌شود الجار الی الله من النار

فقط خداست که مجیر است و کسی مجیر خداوند نیست، انسان ها جار خداوند می شوند ولی خداوند جار کسی نمی شود

بحث مجاور برای خدا مطرح نیست به دلیل اینکه مجاور از باب مفاعله یک فعل دو طرفه است خدای متعال جار کسی نمی‌شود کسی نمی‌تواند مجیر خدا باشد پس مجاور خدا بودن معنی ندارد بحث جار برای خدای متعال یک فعل یک طرفه است. فقط دیگرانی می‌توانند جار خدا بشوند فقط خداست که مجیر دیگران است . کسی مجیر خدا نیست

خداوند به رسول الله (ص) می فرماید: مجیر کسی که طالب جار تو یعنی مستجیر است باش

در بحث جار یک مطلب داریم به نام استجاره یعنی چه؟ یعنی طلب جار کردن، طلب اینکه او مجیر ما باشد

شما طلب می‌کنید جار را یعنی چه؟ یعنی مستجیر هستید او که استجابت می‌کند چه می‌شود مجیر. لذا در آیه ششم سوره توبه می‌فرماید: و ان احد من المشرکین استجارک فاجره پاسخ این است استجاره چه هست؟ اَجِره. این اَجِر باب چیه؟ باب افعال. یعنی چی؟ یعنی مجیر او باش. کسی که از تو طلب کرد جار را کسی که مستجیر بود در قبال تو، تو مجیر باش. نفرمود که کسی که مستجیر در قبال تو شد تو جار او باش. کسی که طلب جار کرد از تو او را بیاور در جار خودت

اثر موقعیت جار رسول الله بودن، سمع کلام الله از ایشان است

بله در آیه ۶ سوره توبه این مطلب مطرح هست. کسی که طالب کرد جار تو بشود لذا می‌فرماید مستجیر او باش مجیر او باش. او بیاید در موقعیت جار تو. او را در موقعیت جار خودت قرار بده. البته در اینجا نسبت به مشرکین مطرح است و می‌فرماید: حتی یسمع کلام الله تا اینکه کلام الله را سمع کند. یعنی در جار رسول الله قرار گرفتن، یک خاصیت دارد یک اثر دارد اگر در جار رسول الله نبود شاید حتی این بحث یسمع کلام الله برای او اتفاق نیفتد

می‌گوید تا اینکه کلام الله را بشنود. بله در این موقعیت جار رسول الله صلوات الله علیه در آیه ۶ سوره توبه مطرح است که مقصد این است هدف اینه که این افراد کلام الله را سمع کنند . موقعیت، موقعیت سمع کلام الله است.

لزوم بررسی و دسته بندی موقعیت های الی الله و کشف نسبت های آن ها، مثل موقعیت الجار، موقعیت مأوا؛ موقعیت کهف

بحثی در مورد برخی از موقعیت‌های الی الله. موقعیت الجار . موقعیت مأوا . موقعیت کهف. و برخی موقعیت‌های دیگر که مطرح است. اولاً باید ما آن موقعیت‌های مختلف عناوینی که حاکی از موقعیت‌ها هستند را بتوانیم نسبتشان را با هم پیدا کنیم و دسته‌بندی کنیم. آیا باید موقعیت بیت را کنار موقعیت جار قرار داد؟ یا در همین دسته‌بندی قرار داد؟ آیا باید موقعیت بیت را کنار موقعیت کهف قرار داد؟ آیا باید جنت را در کنار این موقعیت‌ها قرار داد؟ یا با زوایای دید مختلف و عناوین مختلف این موقعیت‌ها دسته‌بندی‌های مختلف پیدا می‌کنند روی هم منطبق هستند ولی از جهات مختلف این دسته‌بندی‌ها صورت گرفته این عناوین ذکر شده.

بی انتها بودن موقعیت های الی الله

وقتی موقعیت‌هایی یا مقام ها و صفاتی مثل الجار مطرح هست شاید بشود اینطور نگاه کرد که این گونه نیست که جار یک موقعیتی است و تمام می‌شود. نقطه آغاز دارند نقطه انتها ندارند. یعنی در واقع وقتی می‌گوییم مقام جاراللهی از یک جایی آغاز می‌شود اما تمام نمی‌شود. حداقل تا بسیاری از فضاهای آینده ادامه دارد. وقتی گفته می‌شود موقعیت الکهف نقطه آغاز دارد نقطه اتمام ندارد. شاید این فضاها به شکلی تو در توی یکدیگر هستند و رو به جلو.