سعی در مداومت در راه توحید دو وجه دارد یکی نهادینه شدن صفات در انسان و دیگری پیوستگی ارتباط با خداوند

سعی بر مداومت در موضوعاتی چون کسب معارف و ذکر معارف باید به گونه ای باشد که تبدیل به صفت شود

مداومت در راه توحید. در بحث توحید باید ما سعی کنیم که موضوعات مختلف برای ما صفت بشوند، برای صفت شدن باید ثبات قدم داشته باشیم، باید اهل تکرار باشیم، اهل مداومت باشیم. مداومت کسب معارف، مداومت ذکر معارف، مداومت ذکر لسانی، ذکر سمعی، ذکر بصری، ذکر قلبی.

توفیق در تکرار ذکر خود نتیجه ای بسیار مهم است

خب این مداومت آثار مختلفی دارد. خود مداومت داشتن یک توفیق است و باید بخواهیم از خدای متعال که ما را اهل مداومت کند. خود مداومت داشتن یک نتیجه است، کسی که یک بار توفیق مناجات داشته با خدای متعال، بار دوم همان مناجات را انجام بدهد توفیق پیدا کرده. کسی که امروز نماز خوانده، فردا نماز بخواند توفیق پیدا کرده، فردا هم نماز می‌خوانم. هر قدم تکرار یک توفیق است. برنامه تکرار داشته باشیم، اصرار بر تکرار داشته باشیم، در بحث تکرار توکل داشته باشیم، درخواست داشته باشیم خدای متعال توفیق بدهد بر تکرار.

پایداری صفات و نهادینه شدن آنها در وجود انسان یک جهت تکرار ذکر و پیوستگی رابطه با خداوند جهت دیگر آن است

تکرار دو سو دارد، یک سو در وجود ماست برای اینکه بر ما صفتی حاکم بشود، آن موضوع اثرش بر ما بیشتر بشود، آن موضوعی که داریم تکرار می‌کنیم، به ظاهر داریم تکرار می‌کنیم، اثرش بر ما بیشتر بشود، در ما صفت پایدارتری بشود، باید این صفات در وجود ما بنشیند. پس یه جهت تکرار برای این است، پایداری صفات در وجود انسان، نهادینه شدن صفات در وجود انسان. وقتی در مسیر توحید هستید و می‌خواهید در مسیر توحید رشد کنید و می‌خواهید در مسیر توحید رشد کنید، باید این صفات توحیدی را در وجود خودت نهادینه کنی، 1- برنامه، برنامه تکرار است. یک جهت تکرار، بر مدار رابطه با خداست، بر مدار معرفتی که به خدای متعال داری.

حبّ نخ تسبیح تکرار در رابطه با خداوند است که هر بار این رابطه را لذت بخش تر و محبّ را مشتاق تر می کند

یکی از این اصلی‌ترین مدارها و آن حبل و نخ تسبیح رابطه با خدا در بحث تکرار، موضوع محبت است، موضوع حب است. وقتی رابطه رابطه حب است، رابطه رابطه میل هست، اشتیاق هست، آن فرد مشتاق تکرار است، تکرار، لذت بخش است. به هیچ وجه حس تکرار بی‌فایده ندارد. وقتی کسی عاشق دیگری است به او بگویند که تو در تمام عمرت می‌توانی بیایی این چند کلمه حرف را هر روز یک بار به این فرد معشوق خودت بگویی و بروی، دوباره بیایی و همین‌ها را بگویی، هیچ وقت در این تکرار ارزش آن موضوع برای او کم نمی‌شود که هیچ این تکرار را برای خودش توفیق می‌داند. ما انسان‌ها خیلی درگیر این مطلب هستیم، درگیر تکرار، تکرار بر مدار حب. تکرار در مدار حب الله می‌شود در مسیر توحید، تکرار در مدار حب نفس، تکرار در مدار حب دنیا، برخی در مسیر حب به شهوات تکرار دارند، هیچ وقت هم نمی‌گوید چرا تکرار شد، هیچ وقت احساس تکراری بودن بهش دست نمی‌دهد، هر تکرار را برای خودش توفیق می‌داند. تکرار در مدار حب الله، اشتیاق می‌آورد، اشتیاق به آن موضوعی که ظاهرش تکرار است. هر زمان که وقت نماز می‌شد نقل است که رسول الله صلوات الله علیه چهره‌اش عوض می‌شد، از سر اشتیاق. آقا همین موضوع را که دیروز هم تکراری داشتی مگر امروز قرار است اتفاق عجیب‌تری بیفتد؟ ممکنه پاسخ بدهد نه، در این بحث تکرار ممکنه پاسخ بدهد نه، همان موضوع دیروز است، همان ملاقات دیروز است، همان گفتگوی دیروز است.

دو جهت تکرار ذکر، نهادینه شدن صفات در وجود انسان و پیوستگی ارتباط با خداوند بر مدار حبّ است

پس این دو جهت در تکرار را بهش توجه داشته باشیم، یک جهت برای اینکه باید در نفس ما موضوعی نهادینه بشود، در وجود ما صفتی نهادینه بشود، پس شما باید تکرار انجام بدهی، باید برنامه تکرار داشته باشی، عاقلانه این هست که برنامه تکرار داشته باشی، برنامه تکراری عالمانه و مطلب بعدی اینکه یک جهت تکرار رو به خدای متعال است، باید تکرار داشته باشید در مدار حب، این خودش توفیق است، که توفیق چنین تکراری نصیب بشود.

اینکه کسی توفیق داشته باشد به مناجات خدای متعال بپردازد تکراراً، همان مناجات را، اینکه کسی توفیق داشته باشد زیارت عاشورا بخواند تکراراً، وقتی این در مدار حب خدای متعال باشد، هر بار که تکرار می‌شود، درش ذوق وجود دارد، درش اشتیاق وجود دارد، درش رخوت نیست، و هر بارش فرد احساس توفیق می‌کند و برای هر بار این تکرار، فرد انتظار می‌کشد. بحث حب الله خیلی مهم هست که در این بحث تکرار باید بهش توجه کنیم.