از طرفی ملکوت تمام موضوعات پیرامون ما دست خداست و از طرفی خداوند یجیر است؛ بنابراین باید جار الله شدن را از او طلب کرد
نمیتوانی یک جایی بنشینی و ساکن باشی، الی الله حرکت نکنی و بگویی خدایا من نمیآیم تو بیا، بیا همسایه من بشو، تو جای خانهات رو عوض کن، بیا کنار خانه ما، این شدنی نیست، باید بروی. میفرماید وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ نمیتوانی خدا را بیاوری همسایه خودت بکنی، نمیتوانی ساکن باشی، باید بروی، وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ باید بروی،قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ کل شیء، ملکوت کل شیء دست خداست، پس تو دنبال چی هستی؟ هیچ شیئی نیست، هیچ موضوعی نیست در زندگی تو که ملکوت آن شیء، سرنخ آن شیء، حکومت بر آن موضوعات در دست خدا نباشد. یک جایی داری زندگی میکنی، همه اشیاء و موضوعات پیرامون تو سرنخش، حکومت بر آن شیء، ابداء و ابتدا و انتهایش در دست خداست و خدای متعال میفرماید خب اونجا چه کار میکنی؟ پاشو بیا پیش من، بیا همسایه خودم بشو، اون اشیاء رو رها کن، بیا همسایه من بشو، هیچکدوم از اون اشیاء نمیتوانند تو رو پناه بدهند، نمیتوانند به درد تو بخورند، اونها رو رها کن، من رو هدف قرار بده. تو کجا زندگی میکنی؟ در درون اشیاء مختلف، موضوعات مختلف، شیء که عرض میکنیم، هر چیزی، كُلِّ شَيْءٍ یعنی هر چیزی، از جمادات و غیر جمادات، از انسانها و غیر انسانها، از موضوعات مختلف، از خواستههای مختلف، تو در یک محیطی هستی، این محیط در ید خداست با جزئیات، همین خدایی که این محیط رو با جزئیات در ید خودش گرفته میفرماید که منم یُجیر، میفرماید که خدا که یُجیر است وَ هُوَ يُجيرُ اون همجواری شما با اون اشیاء پایدار نیست، به درد شما نمیخورد.