سلوک جاراللهی و کسب معرفت قول الله کُن فَیَکون

دو معرفت ملکوت داشتن همه اشیاء و بید الله بودن این ملکوت ذیل سلوک جاراللهی به دست خواهد آمد

کسی که جارالله را طی می‌کند کسی که در جار الله سلوک می‌کند به معرفت قول الله می‌رسد به معرفت قول الله کن فیکون. در ذیل این معرفت نسبت به اشیاء عالم معرفت پیدا می‌کند نسبت به مخلوقات معرفت پیدا می‌کند نسبت به از سماوات والارض معرفتی پیدا می‌کند نسبت به ما خلق الله من شیء معرفتی پیدا می‌کند چه معرفتی؟ اول اینکه این اشیاء ملکوت دارند. دوم اینکه بیده ملکوت این اشیاء هستپس دو معرفت پیدا می‌کند: کل شی ملکوت دارد. بیده ملکوت کل شیء هست. پس محصول جارالله شدن باید دو چیز باشد: درک ملکوت کل شیء . و معرفت به اینکه ملکوت کل شی به یدالله هست.

سلوک جاراللهی بر اساس کلام الله انجام می شود

در مسیر سلوک جارالله، محور این سلوک، نخ تسبیح این سلوک، مفهوم و موضوع کلام الله است. یعنی این سلوک بر مدار کلام الله انجام می‌شود.

از معرفت حسیس تا معرفت قول الله کن فَیَکون

از یک موقعیت‌هایی در بحث جارالله شما با بحث حسیس مواجه می‌شوید. تا این مطلب ادامه پیدا می‌کند و می‌رسد به معرفت به قول الله. قول الله کن فیکون. از حسیس ماجرا آغاز می‌شود معرفت حسیس وار به خدای متعال تا معرفت به قول الله قول الله کن فیکون

جارالله برای معرفت به الله در تراز قول الله کن فَیَکون

بریم به سمت معرفت الله در جارالله. بریم به سمت معرفت در تراز قول الله کن فیکون در جارالله. میایم در جارالله موضوعات مختلفی در ابتدای کار هست موضوعات التزامی در ابتدای کار هست تبعات و موضوعات التزامی در ابتدای کار هست شما آمدید در جارالله بله کجاست آنجایی است که خدای متعال صفات شما را اصلاح می‌کند در موقعیتی هستی که صفات شما اصلاح می‌شود آنجایی که خدای متعال توجه دارد به شما حقوقی بر خودش واجب می‌کند که حواسش باشد که صفات شما منفی نشود. ولی این را بدان همه این‌ها برای معرفت الله است. وقتی عزم جارالله کردی بگو خدایا آمده‌ام در راهی که به تو معرفتی پیدا بکنم در تراز قول تو قول کن فیکون آمده‌ام تو را اینجوری بشناسم می‌گویند که تو اینجوری هستی شنیدم که تو اینجوری هستی آمده‌ام این معرفت را به تو پیدا بکنم. آمده‌ام همجوار تو بشوم آمده‌ام در جوار تو آمده‌ام در جار تو یا طلب می‌کنم که بیایم در جار تو که یک کلام‌هایی از تو بشنوم که آرام آرام تو را بشنوم تو را سمع کنم آرام آرام از تو سمع کنم آمده‌ام که بیایم در جار تو که آرام آرام گوشم را سمعم را آذانم را به تو بسپارم از تو بشنود. آمده‌ام در جوار تو که آیا شود کلام تو را حس کنم؟ و این را ادامه بدهم این مسیر را بیایم جلو تا موقعیتی که آنجا قول تو را بشنوم معرفت پیدا کنم به قول تو قول کن فیکونی تو درک کنم ببینم که اشیاء در این تراز هم در مالکیت تو هستند در مالکیت کن فیکونی تو. بله میایم در جارالله برای این موضوع.

موضوع اصلی در سلوک الی الله کسب معرفت الله است

در سلوک الی الله باید توجه کنیم موضوع معرفت الله را. خدایا من می‌آیم به تو معرفت پیدا کنم همه این تلاش‌ها همه این سعی‌ها برای معرفت به توست. جار تو برای معرفت به تو با هدف معرفت به تو با هدف ارتقاء معرفت به تو، ماوای تو برای معرفت به تو، الکهف تو برای معرفت به تو. بدانیم با خدای علیم و حکیم مواجهیم با خدای خبیر مواجهیم با خدای علیم بذات الصدور مواجهیم. در صدرمان هم این موضوع را بخواهیم در قلبمان همین موضوع را بخواهیم. در صدرمان و قلبمان این موضوع را بخواهیم خدایا ما معرفت تو را می‌خواهیم. در صفاتمان ایراد داریم اگر تو ما را در جار خودت قرار بدهی این ایرادهای صفات ما هم انشاالله اصلاح خواهد شد.

در رفتارمان ایراد داریم اگر تو ما را در جار خودت قرار بدهی انشاالله این رفتارها هم اصلاح خواهد شد. . اگر تو ما را در جار خودت قرار بدهی مانع ضرر خواهی شد به ما. ما اگر در جار تو نباشیم ضرر می‌کنیم. همه این ماجرا برای معرفت الله است. خوب این یک مطلب مهمی است در سلوک. در قلبمان در صدرمان این را بخواهیم کسی که عزم برای سلوک الی الله می‌کند باید خالص کند نیازش را خالص کند به جهت معرفت الله. کسی که عزم کرده است بیاید در مسیر سلوک دارالله باید خالص کند نیازش را و حاجتش را به جهت معرفت الله. سلوک داراللهی این مطلب از ملزوماتش است. در سلوک جاراللهی این خلوص از ملزوماتش است.

سلوک جاراللهی سلوک معرفت الله است نه سلوک رفع نیاز ها و کسب توانمدی ها

در بحث جاراللهی سلوک رفع حاجات نیست. سلوک رفع نیازها نیست. اگر بتوانیم اسم آن را بگذاریم سلوک. سلوک کسب توانمندی‌ها و قوا نیست. سلوک سلوک معرفت الله هست. و لازمه‌اش خالص شدن برای این ماجراست.