آثار و برکات موقعیت جاراللهی
دستیابی به جاراللهی هدف کلی ماه های رجب و شعبان و رمضانی پیش رو
سلوک الی جار الله . عنوان سلوک سه ماهه ماه رجب شعبان و رمضان هست به سوی جارالله. هدف کلی چیست؟. عنوان کلی هدف چیست؟ تحقق جاراللهی. اینکه مشمول فعل مجیر بودن خدای متعال قرار بگیریم. اینکه گفته میشود هو یجیر برای ما اتفاق بیفتد.
خروج از ظلمات از آثار و اهداف سلوک جاراللهی است
آثاری که این سلوک جارالله داشته باشد چه باشد؟ این را باید در چند هدف دنبال کنیم چند درجه از آثار مد نظر هست. یک: دور شدن از ظلمات خارج شدن از ظلمات از درجات ظلمات به هر میزانی که شما به جارالله نزدیک میشوید. پس یکی از آثار یکی از اهدافی که این سلوک دارد این است که یک رتبه از ظلمات خارج بشویم. حداقل یک گام از ظلمات خارج بشویم پس این یک درجه از اهداف است.
مشی علی النور از آثار و اهداف سلوک جاراللهی است
یک درجه هدف دیگر، بهره از نور هست چه بهرهای؟ مشی علی نور. یعنی خدای متعال چنان برای این فرد نور قرار میدهد که آن فرد با بهره از نور آن نور راه میرود. عالم را میبیند در مسیر حرکت میکند.
رسیدن به مأوای مولا از آثار و اهداف سلوک جاراللهی است
بهره سوم به هدف سوم، احساس مأوای مولاست. یعنی با جارالله نور با بهره از جارالله به مأوای مولا برسیم.
جاراللهی برای این انسان نتیجه ولایت داشته باشد. . یک جور جارالله بشود یک جور در جوار قرار بگیرد که سطحی از ولایت الله بر او قرار بگیرد که عنوانش و نتیجهاش باشد مأوی
رسیدن به الکهف از آثار و اهداف سلوک جاراللهی است
و سطح چهارم هدفی که از جاراللهی مد نظر هست، رسیدن به الکهف است. پس ببینید یک سلوک داریم با عنوان جاراللهی. چهار تا نتیجه مد نظر هست. یک راه داریم که ما را میتواند انشاالله تعالی به چهار سطح از نتیجه برساند. مرد میدان میخواهد بیاید توی این راه و به این نتایج برسد.
از مجیر بودن خدای متعال استفاده کنیم و در این فضا ساکن شویم
در این راه بیاییم قدم بزنیم ولی بیاییم قدم بزنیم حداقل به بخشی از نتیجه اول میرسیم. سه ماه فرصت داریم در این راه باشیم و مداومت کنیم و دقیق باشیم هر چقدر سرعت و دقتمان بیشتر مداومت و دقتمان بیشتر نتیجهای که به دست میآوریم بیشتر. عرض شد توی این راه بیاییم قدم زنان حرکت کنیم از راه خارج نشویم انشاالله تعالی یک پله از ظلمات از بخشی از ظلمات خارج میشویم. سرعتت را بیشتر کنی، دقتت را بیشتر کنی، انشاالله تعالی در نتیجه و موقعیتی میرسیم که مشی با نور داریم مشی علی نور داریم. و موارد دیگر. انشاالله نکات مختلف این سلوک را با هم به مرور بررسی میکنیم و سعی میکنیم در وجودمان بیاوریم سعی میکنیم بهش پایبند باشیم. بحث جاراللهی یک سلوک هست، استفاده از مجیر بودن خدای متعال، مدتی در این فضا ساکن بشویم. مدتی خدای متعال را مجیر ببینیم. الله مجیر. رحمان مجیر. رحیم مجیر. غفور مجیر. قادر مجیر. مالک مجیر.
یامن بیدک ملکوت کل شیء و انت مجیر
به دنبال علم نسبت به مجیر بودن خداوندی باشیم که ملکوت کلّ شیء به یدِ اوست.
در آیه ۸۸ سوره مومنون میفرماید قل من بیده ملکوت کل شی و هو مجیر این را خوب بفهمیم. چرا؟ در انتهای آیه میفرماید: وهو یجیر ولا یجارعلیه ان کنتم تعلمون اگر شما علم داشته باشید. اگر شما علم داشته باشید. به این علم برسیم به این معرفت برسیم: هو یجیر و با علم، معرفت این آیه را اینطور مطرح کنیم و خدای متعال را اینطور خطاب کنیم: یا من به یدک ملکوت کل شی و انت تُجیر ای کسی که ملکوت هر شیئی به ید تو است و تو مجیر هستی و تو مجیر هستی. رسیدن به این موقعیت علم میخواهد معرفت میخواهد میفرماید ان کنتم تعلمون اگر علم داشته باشید.
قبل از مرگ علم و معرفت نسبت به مجیر داشتن و در جار او قرار گرفتن، راهگشا است
الان باید علمش را پیدا کنیم. بعد از مرگ به درد نمیخورد. در ورودی باب جهنم به درد نمیخورد. بعد از رفتن فرصتها به درد نمیخورد. بعد از اینکه افراد به موقعیت عذاب علیم برسند، شاید دیگر معرفت مجیر بودن خدای متعال به دردشان نخورد. الان باید بستری آماده کنند، سلوکی را آماده کنند، از مجیر بودن خدای متعال بهرهمند باشند، الان باید با معرفت بیده ملکوت کل شی آشنا بشوند و بر مبنای این معرفت با مجیر بودن خدای متعال و از مجیر بودن خدای متعال بهره ببرند و نتیجهاش بشود: جارالله
منطقِ فراز های دعای مجیر بر اساس دو آیه از قرآن کریم
معرفت به یدالله ملکوت کل شیء در 2 آیه قرآن مطرح است: آیه ۸۸ سوره مومنون . آیه ۸۳ سوره یاسین. در آیه ۸۸ سوره مومنون میفرماید: قل من بیده ملکوت کل شی و هو یجیر . و در آیه ۸۳ سوره یاسین میفرماید: فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون . آیه ۸۳ سوره یاسین و آیه ۸۸ سوره مومنون فرقشان چی هست؟ در ابتدای آیه 83 میفرماید: فسبحان الذی… در انتهای آیه میفرماید: الیه ترجعون. در آیه 88 میفرماید: بیده ملکوت کل شیء و هو یجیر. یک دعایی داریم با عنوان دعای مجیر، تقریباً تنها دعایی است که با عنوان مجیر بودن خدای متعال مطرح است و خدای متعال با این نام بسیار مورد خطاب قرار میگیرد. در اقوال دیگر هم بحث مجیر بودن خدای متعال مطرح هست، در ادعیه دیگری توسط اهل بیت علیهم السلام مورد خطاب قرار گرفته است ولی یک دعا هست که نقل از رسول الله صلوات الله علیه است در واقع تعلیم خدای متعال به رسول الله هست با عنوان دعای مجیر. ترکیب جملات این دعا به نسبت این دو آیه جالب هستدر فرازهای این دعا میفرماید که:سبحانک یا… (یکی از اسماء خدا) تعالیت یا… (یک اسم خدا) اجرنا من النار یا مجیر. منطق فرازهای این دعا بر اساس منطق همین دو آیه است
کسب معرفت مجیر بودن خداوند در گرو معرفت بیده ملکوت کل شیء است
برای ورود به بحث مجیر بودن خدای متعال یک توجه باید داشت و آن این معرفت است بیده ملکوت کل شی، ملکوت هر چیزی به یدالله است
حتّی اگر مشرک هستی، خداوند و ولیّ خداوند را به عنوان مجیر یاد کن
یکی از موضوعاتی که در بحث جارالله باید به آن توجه کنیم این هست که شما در هر وضعیتی که هستید در هر رتبهای که هستید در هر عمقی که هستید، از بدترین اعماق کجاست؟ مشرک بودن. برای رهایی از این شرک چه کنیم؟ خدای متعال را با عنوان مجیر یاد کنیم و دنبال کنیم. ولیّ خدا را به عنوان مجیر یاد کنیم و درخواست کنیم.
حداقل اثر درخواست جار شدن، سمع کلام خداوند است
درخواست جار شدن، درخواست در جوار قرار گرفتن، این آثار دارد. در آیه ۶ سوره توبه میفرماید که: حتی یسمع کلام الله. تا اینکه سمع کند کلام الله را . وقتی در جوار رسول الله صلوات الله علیه، در جوار ولی خدا قرار میگیریم، حداقل خاصیتش این است. حداقل اثرش این است: حتی یسمع کلام الله. چرا عرض میکنیم حداقل؟ چون این فردی که در این جوار قرار میگیرد در آیه ۶ سوره توبه، مشرک است. حداقل خاصیتش این است. در جاراللهی آثاری اتفاق میافتد بر سمع، بر بصر یک معنا در جار شدن هست وقتی گفته میشود خدا مجیر هست، یک جار و مجرور به این وصل هست. مجیر مِن… مجیر از چه چیزی؟ این معنا را هم باید در جاراللهی مد نظر داشت. مجیر من نار ، من عذاب الیم، از یک جهت نتیجه نجات دارد.
کافرین به دلیل صفت کفر مشمول مجیر بودن خدای متعال نمی شوند
کسی یک صفت منفی دارد به خاطر آن صفتش باید دچار عذاب الیم بشود مثلاً در آیه ۲۸ سوره ملک میفرماید که: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ پس چه کسی میتواند مجیر کافرین باشد و چه کسی جاردهنده به کافرین هست از عذاب الیم؟ این افراد چه صفتی دارند؟ کی هستند؟ کافر. پس کافرین مشمول مجیر بودن خدای متعال نمیشوند از چه موضوعی؟ از عذاب الیم کافرین دارای یک صفت منفی هستند و آن کفر هست. و مشمول جاراللهی نمیشوند.
این که خداوند از چه چیزی جار می دهد بستگی به صفات افراد دارد
بله مطلب اینکه وقتی گفته میشود هو یجیر باید بگوییم که هو یجیر مِن چه چیزی؟ این مِن چه چیزی به صفات افراد برمیگردد و به جایگاه افراد برمیگردد. هو یجیر المومنون بالرحمن من عذاب الیم . در واقع لا یجیر الکافرین من عذاب الیم. کافرین را از عذاب الیم نجات نمیدهد کافرین را از عذاب الیم جار نمیدهد الی الله. مومنین به الرحمان را جار میدهد الی الله من عذاب الیم
تا زمان نتیجه اَعمال مشرکین فرا نرسیده باشد خداوند مجیر آنهاست
فردی مشرک هست، طلب جار میکند از خدا، مشرک، به خاطر فعل شرک اش باید در یک زمانی وقتی که موعدش برسد، باید عذاب داده شود. اگر آن زمان رسیده باشد، پاسخش این میشود: هو لا یجیر المشرکین من نتیجه اعمالشان من جهنم من النار. سوال: آیا الان که آن موقعیت نتیجه اعمال نرسیده، هو یجیر المشرکین؟ پاسخش این است: بله هو یجیر المشرکین.
موقعیت جاراللهی موقعیت اصلاح صفات منفی قبل از گرفتاری در عذاب الیم است
پس با جاراللهی، با بحث مجیر بودن، فردی که دارای صفت منفی است قبل از اینکه به عذاب برسد، قبل از اینکه به جهنم برسد، قبل از اینکه وارد در النار بشود، در موقعیتی قرار میگیرد که صفات او، صفاتی که نتیجهاش النار هست اصلاح بشود. پس وقتی گفته میشود اجرنا من النار، بحث این نیست که من در نار هستم من را از نار بیرون بیاور، من در عذاب الیم هستم من را از عذاب الیم بیرون بیاور. بحث این هست که من دارای صفاتی هستم که این صفات، نتیجه این صفات، عذاب الیم هست گرفتاری در عذاب الیم هست، من را در موقعیتی قرار بده که این صفات اصلاح بشوند. آن موقعیت میشود جارالله.
موقعیت جاراللهی یعنی اصلاح دائمی صفات منفی به واسطه مجیر بودن خداوند متعال
در بحث سلوک الی جارالله این حال و هوا را در خودمان زیاد کنیم. حال و هوای درخواست موقعیتی که در آن موقعیت باید صفات منفی ما اصلاح بشود، شرک اصلاح بشود، کفر اصلاح بشود. با این عنوان از خدای متعال درخواست کنیم: یا مجیرما نیاز به یک موقعیتی داریم، موقعیت اصلاح صفات منفیاصلاح صفات خیلی بد. اصلاح شرک، اصلاح کفر. ببینید مثال عرض میکنم: یک موقعی شما در فاصلههای خیلی دور هستی، موقعیتت هم پرت هست، یک بار این طرف هستی، یک بار آن طرف هستی از خدای متعال درخواست میکنی که خدایا صفت من را اصلاح کن. یک بار اصلاح میشود، یک بار اصلاح نمیشود. اصلاح میشود دوباره از اصلاح بودن در میآید چرا؟ چون شما پرتی. شما خانه به دوش هستی. شما در بیابانها هستی. یه موقعی درخواست میکنی که خدایا صفت من را اصلاح کن. راهش میدانی چه هست؟ خود شما به ما گفتی راهش این است که ما را ببری در جار خودت. ما در جوار تو قرار بگیریم. صفاتمان را اصلاح کن. به واسطه قرار گرفتن در جوار تو صفاتمان اصلاح بشود. صفات منفی ما اصلاح بشود. این معنا در امورات خودمان انجام میشود، شما یک موقعی اینجا ارتباط میگیری با وجود مبارک امام رضا علیه السلام و توجه میکنید به جهت مرقد مطهر ایشان، یک اثری میگیری و دوباره به خاطر این بعد مسافت و این دوری که وجود دارد ممکن است آن اثر از بین برود، غفلت بیاید دوباره یک صفت منفی بیاید. یک موقع شما میروی در کنار حرم امام ع یک موقعیتی مییابید که چشم باز میکنید حرم امام ع را میبینید، چشم را میبندید با نگاه به حرم امام ع چشم را میبندید. موقعیت، صفت منفی را از شما دور میکند. خدای متعال فردی را که در موقعیت جارالله قرار میدهد یعنی آن فرد را در موقعیتی قرار داده که سمعش درگیر است، بصرش درگیر است، فؤادش درگیر است. درگیر موضوعات خدایی، روح او درگیر موضوعات خدایی میشود و مطلب دیگر اینکه او را حساب میکند. دیگر به عنوان جار، او را حساب میکند و حقوقی بر خدا مترتب است وقتی کسی در یک بیابانی هست، شما هم از آن بیابان رد میشوید، این فرد گرسنه است، تشنه است، شما چه میکنید؟ شما یک لقمه غذایی یا آبی اگر داشته باشید به او میدهید آن لحظه به او کمک کردهاید، یک عارضهای که بر او بود را رفع کردهاید. ولی از او خداحافظی میکنید و میروید چون خانه شما جای دیگری است و خانه او هم جای دیگری است و هیچ حقی هم به گردن تو ندارد. دوباره فردا او آنجا گرسنه و تشنه است. ولی اگر دست او را بگیریم یا به هر دلیلی او بیاید در جوار شما و بشود جار شما، شما نمیتوانی شب بخوابی و او گرسنه بخوابد، پیوسته باید حواست باشد که آن صفات منفی از او دور بشود. پیوسته باید حواست باشد که آن عارضهها در او نباشد. جاراللهی یعنی موقعیتی که حق ایجاد میکند برای بنده خدا موقعیتی که حق ایجاد میکند برای بنده خدا، موقعیتی که رابطه اینگونه ایجاد میکند بین خدای متعال و بنده خدا از این جهت که خدای متعال پیوسته حواسش باشد که آن صفت منفی بر این فرد عارض نشود. وقتی میگوییم که یا مجیر اجرنا… یعنی ای خدا من را در موقعیتی قرار بده که در آن موقعیت تو مراقب صفات من باشی، مراقب اینکه من دچار صفت منفی نشوم. پیوسته مراقب این باشی، در این وسط حق و حقوقی وجود داشته باشد. آن فردی که جارالله نیست کجاست؟ در بیابانها. بیخانمان در بیابان. در هپروت. یک بار متوجه میشود که باید یک صفت منفیاش را رفع کند از خدای متعال درخواست میکند خدای متعال لطف میکند بابی باز میکند و او توفیق پیدا میکند برخی صفات منفیاش از بین میرود. دوباره یک مقدار زمان میگذرد و صفات منفی میآید به سراغ او و او میرود به سراغ صفات منفی و دوباره دچار صفات منفی میشود اگر توفیق پیدا کند مدتی بعد دوباره برود همین درخواست را بکند و این موضوع دوباره تکرار میشود. جاراللهی چه موقعیتی است؟ وقتی که در جاراللهی قرار گرفت خدای متعال نگاه میکند و میگوید که این جار من است و این عارضه را دارد. بر من واجب است این عارضه را رفع کنم. یک بار درخواست میکند میگوید: یا الله یا مجیر که من جار تو هستم من این عارضه را دارم. خدای متعال آن عارضه را رفع میکند و پیوسته مراقب است که آن عارضه دیگر وجود نداشته باشد. آن صفت منفی دیگر وجود نداشته باشد.
استعاذه، استیجار، کهف و التحاد مفاهیمی نزدیک به جارالله هستند که همگی معنایی از پناه دادن را می رسانند
مفاهیمی نزدیک به جاراللهی وجود دارد مثل بحث استعاذه الان شما یک مفهوم استعاذه دارید یک مفهوم استجاره دارید استیجار دارید یک مفهوم مأوا دارید یک مفهوم کهف دارید. مفهوم التحاد دارید مفاهیم اینجوری که نزدیک به پناه دادن هست هر کدام خاصیتهای خودش را دارد. در جاراللهی مفهوم پناه هست ولی به چه معنا؟ پناه از عذاب. پناه از نار ولی چگونه این پناه اتفاق میافتد؟ اینجا پناهگاه اصلاح صفات است. پناهگاه زدودن دائمی عارضهها و صفات منفی است.
موقعیت جاراللهی به دلیل توجه دائم خداوند، موقعیت تنزیه صفات منفی است.
در موقعیت جارالله چه اتفاقی میافتد؟ در موقعیت جارالله، خدای متعال فضایی آماده کرده که به خاطر آن شرایط، صفات یک انسان اصلاح بشود از مسیر خودش، از مسیر سمع از مسیر بصر از مسیر فواد اصلاح سمع بشود اصلاح بصر بشود اصلاح قلبیات اتفاق بیفتد و به تبع اینها اصلاح صفات اتفاق بیفتد، شرک زدوده بشود کفر زدوده بشود. موقعیت جارالله موقعیت تنزیهی است تنزیه انسان از صفات منفی. کلاس تنزیه انسان هست از صفات منفی. آمادگاه تنزیه انسان هست از صفات منفی. موقعیت جارالله موقعیتی است که خدای متعال در آن موقعیت، به سبب جاراللهی، پیوسته به این عبد توجه دارد.
موقعیت جاراللهی محضر احسان خداوند و ومحضر رفع نقص هاست
در موقعیت جاراللهی خدای متعال نمیگذارد که فرد به سمت معصیت حرکت کند نمیگذارد که فرد به سمت صفت منفی حرکت کند بر خدا این مطلب واجب است. حسن کردن بر فرد، احسان بر این فرد بر خدا واجب استبه محض اینکه آن فرد در موقعیت جار خداست، رفع نیازات سلوک الی الله بر خدا واجب است. رفع مشکلات آن فرد بر خدا واجب است آنجا محضر احسان خداست محضر رفع نقصهاست. به اشکال مختلف این نگذاشتن اتفاق میافتد. این رفع نقصها اتفاق میافتد. با کلام، با ندا، از طریق بصر، از طریق سمع، از طریق قلب، فؤاد، فرد میخواد برود سراغ معصیت، اگر در جارالله نباشد به احتمال زیاد میرود و دچار معصیت میشود و اگر خدا توفیق بدهد دوباره ممکن است توبه کند ولی اگر در جارالله باشد نمیتواند برود چون اگر برود برای او نقص است دچار ایراد میشود و جار خدا نباید دچار ایراد باشد. خدا نمیگذارد. احسان خدا در جارالله پیوسته حضور دارد و خدای متعال با ابزار مختلف این برای این فرد انجام میدهد تا این صفات منفی از او زدوده بشود
درخواست علم به موقعیت جارالله از خداوند متعال
در بحث جاراللهی این نگاه را به جارالله داشته باشیم نسبت به این موقعیت جارالله علم داشته باشیم و این را از خدای متعال درخواست کنیم: یا مجیر. یا مجیری که، چه کسی هستی؟ یا مجیری که چگونه مجیری هستی؟ بیدک ملکوت کل شئ . پس ای مجیر تو این گونه مجیر هستی. اَجِرنا من النار . اَجِرنا من عذاب الیم. ما را در موقعیت جار خودت قرار بده. در موقعیتی که تو مجیر ما هستی. در موقعیتی که تو یک مسئولیت نسبت به ما داری یک مسئولیت پیوسته. در موقعیتی که تو یک مسئولیت پیوسته نسبت به ما داری، مسئولیت محافظت از اینکه این بنده، این عبد تو گرفتار صفات منفی نشود
عصمت از نتایج جاراللهی است
از نتایج جاراللهی چی هست؟ در بحث صفات میشود: عصمت، درجاتی از عصمت، یعنی جدا شدن صفت منفی به گونهای که دیگر برگشت نداشته باشد. عصمت وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام چه شکلی است؟ اینکه هیچ زمانی صفت منفی نداشتهاند. جنابعالی هم میتوانی در موقعیتی قرار بگیری که از آن به بعد آن صفت منفی را نداشته باشی. صفت منفی از شما زدوده بشود و برنگردد و شما هم به آن برنگردی
ارتباط بحث جارالله و التحاد، یکی برای جلوگیری از رسیدن ضرر به افراد و دیگری برای رشد افراد
در آیه ۲۱ سوره جن خداوند میفرماید: قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً و در آیه 22 می فرماید: قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً مطابق بحثهای مختلف و توجه به این دو آیه یک تناظر وجود دارد: ارتباط بین جلوگیری از ضرر و بحث مجیر بودن و جارالله و ارتباط بین رشد و بحث التحاد در جاراللهی از ضررها جلوگیری میشود چه کسی جار او بدون ضرر است؟ فقط الله. احدی وجود ندارد که جاری داشته باشد که آن جار ضرر نداشته باشد و بتواند جلوی ضررها را بگیرد. پس میشود: جارالله، یعنی موقعیتی که خدای مالک، خدای ملک، جلوگیری میکند از ضررها، از رسیدن ضرر به انسان، به کسی که در جار اوست. و موقعیت التحاد: یعنی موقعیت ملتحد موقعیتی است که خدای ملک برنامه رشد برای آن افراد قرار میدهد مثل بحث الکهف