ارتباط بیده ملکوت کل شیء با جار الله
در سلوک الی الله منزلگاه های بسیاری وجود دارد و هر منزلگاهی توحید خاص خود را داشته و رفتار در قبال خاصّی را می طلبد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم چرا بحث بیده ملکوت کل شی را دنبال میکنیم؟ ارتباط این بحث به سلوک الی جارالله چی هست؟ آیا این بحث جزئی از سلوک است؟ آیا خود این بحث بحث سلوکی است؟ بله در بحث جارالله چرا بحث بیده ملکوت کل شی مطرح است؟ چرا بحث یدالله و بحث ملکوت به یدالله مطرح است؟
آیا این به بحث سلوک الی جارالله ارتباط دارد؟ به صورت کلی عرض کنیم که وقتی شما صحبت از سلوک میکنید، یعنی صحبت از رفتن به یک موقعیتی دارید، در مجموع سلوک الی الله یک سری رفتارها یک سری معرفتها و یک سری اعمال میخواهد که عناوینش در کل مسیر سلوک الی الله، در کل مسیر سلوک الی الله وجود دارد ولی خوب فراخور هر منزل، فراخور هر موقعیتی که شما هدف دارید و به آن منزل میخواهید سلوک بکنید یک سری موضوعات اختصاصی آنجا هم مطرح است. یعنی یک سری موضوعات، اختصاصی آنجاست و یک سری موضوعات دیگر در آن منزل و برای آن سلوک پررنگتر است. مثلاً شما میخواهید صعود کنید از آسمان دوم به آسمان سوم. از آسمان دوم به آسمان هفتم. توحید و شرک و عدم شرک، همه جا وجود دارد ولی وارد شدن به این منزل جدید یک سری موضوعات توحیدی خاص خودش را دارد. یک سری قلق های خودش را دارد. هر کجا رفتار در قبال خودش را میخواهد هر منزلی رفتار در قبال خودش را میخواهد. وقتی از شهر خودت حرکت میکنی به سمت به عنوان مثال بیت الله الحرام، رفتار خودش را میخواهد. هر مقام از سلوک رفتارهای خودش را میخواهد هر درجه از قرب، رفتارهای خودش را میخواهد، معارف خودش را میخواهد، توجهات خودش را میخواهد. پس رفتن به جارالله، موضوعات خاص خودش را دارد. ضمن اینکه دوستان باید در سلوک الی جارالله، همه موضوعات مختلف در حوزه تقواییات، اخلاقیات و این موضوعات را مراعات بکنند و سعی کنند که در احسن وجه این موضوعات باشند، بله خب ورود به موقعیت جارالله یک سری مناسبات یک سری ملزومات یک سری اسباب خاص خودش را هم میخواهد.
اهمیت همراه شدن با جمعی که خداوند ایجاد کرده در سلوک الی الله
رسیدن به یک موقعیت در سلوک الی الله گاهی فردی است و بسیاری از موقعها هم جمعی است یعنی میشود از حضور در جمع استفاده کرد. به عنوان مثال وقتی اصحاب کهف شروع کردند و حرکت کردند الی الله، اعتزل کردند از آن قوم، مأوا گرفتند الی کهف و رفتند به کهف و در کهف مستقر شدند آیا همه افراد داخل این گروه یکسان هستند؟ دارای یک رتبه هستند؟ برخی شان در این گروه بودند و با جزئیات نمیدانستند که چه اتفاقی دارد میافتد، برخی شان میدانستند چه ماجرایی هست. ولی در یک موقعیت بودند. وقتی الی کهف رفتند، همه با هم رفتند. جماعت با هم رفتند. مطلب چه بود؟ اینکه جمعی رفتند. آن کسی که احساس ضعف داشت، ضعفش در آن جمع پوشش داده شد. ضعفش برای سلوک، ضعفش در تغییر موقعیت، در آن جمع پوشش داده شد. بله پس هم معرفت مهم است، علم مهم هست، هم جمعی که خدای متعال ایجاد کرده و میخواهد در آن موقعیت قرار بگیرد، همراهی با آن جمع مهم است.
کسب معرفت بیده ملکوت کلّ شیء از مقدمات و ملزومات اصلی قرار گرفتن در جاراللهی است
چرا بیده ملکوت کل شی در بحث جارالله مطرح است؟ این معرفت یک معرفت اختصاصی جارالله هست. این معرفت یک معرفت کلید است یک معرفت مفتاح است یک مجوز ورود است. یک معرفتی است که اگر نباشد در واقع اهم آنچه که لازم است برای حضور در جارالله ایجاد نمیشود. اصلاً کسی که در جار قرار میگیرد، کسی که میخواهد بشود جارالله باید به خدای متعال یک چنین معرفتی را داشته باشد. بداند اویی که میخواهد جار او بشود کیست! کیست؟ بیده ملکوت کل شئ. این را باید بشناسیم. باید نسبت به همسایه این معرفت را داشته باشد.
برای ورود به هر مرحله از مراحل سلوک الی الله، کسب درجات توحید آن مرحله اهمیت فراوان دارد
یک موقع شما در یک موقعیتی از عالم زندگی میکنید و میخواهی در آن موقعیت رفتار درست داشته باشید مثلاً کار و کاسبی دارید و زندگی ای میکنید و نگاهی هم به این نوع از سلوک به جارالله و اینها ندارید مثلاً در اول راه هستید. بله در اول راه هم شما باید یک معرفت داشته باشید. مثلاً معرفت به رازق بودن خدای متعال. نمیشود شما بگویید من میخواهم کار و کاسبی خدایی داشته باشم ولی نسبت به خدا این نگاه را ندارم که او رازق است. شما میخواید وارد راه خدای متعال بشوید اولین موقعیتی که اولین معرفتی که نسبت به خدای متعال باید داشته باشید این است که خدا هست. یک کم جلوتر، باید این معرفت را داشته باشید که خالق همه اشیاء، خدا است. نمیشود شما بگویی من میخواهم راه خدا را بروم ولی خالق اشیاء، خدا نیست، این معرفت را نداشته باشی و اینگونه با خدای متعال تعامل نکنی! باید درجه لازم توحید را داشته باشی یعنی در واقع باید در درجات توحید پیش بروی. باید مشرک از این درجه نباشی باید کافر از این درجه نباشی.
معرفت بیده ملکوت کل شئ از معارف اختصاصی جارالله است، یا این معرفت را کسب کن یا با صاحبان این معرفت همراه شو
موقعیت جارالله یک معرفت خودش را میخواهد. از معارف اختصاصی جارالله این است: بیده ملکوت کل شئ . نمیشود همسایه خدا بشوی به این معرفت توجهی نداشته باشی. حداقل باید یک بخشی این معرفت را درک کرده باشی. یا با جماعتی همراه باشی که این معرفت را درک کردهاند. و شما هم قبول داشته باشی، بپذیری این مطلب را و قبول داشته باشی و بگویی که: لا علم لنا الا ما علمتنا . ما یک حدی علم پیدا کردیم نسبت به این موضوع ولی قبول داریم. ولی همراه هستیم.
معرفت جاراله مرز جدا شدن از عالم خلق است
معرفت جارالله، در واقع مرز جدا شدن از عالم خلق هست. موقعیت جارالله، مرز جدا شدن از عالم خلق هست. جدا نشده است ولی در این مرز است. در این سطح از توحید هست. در این سطح از معرفت الله است.
موقعیت جاراللهی انعکاس نورالله در خلق الله است
معرفت جارالله، موقعیتی است که در آن موقعیت، انعکاس نور خدا است. اویی که در جارالله هست از نظر موقعیت مکان در جارالله است، از نظر موقعیت سلوک در جارالله هست، از نظر بهره از خدای متعال و معرفت به خدای متعال در موقعیت نور هست. اشیاء آنجا نور هستند. یعنی نورالله را در خلق الله میبینند.
جاراللهی جزئی از شجره مبارکه زیتونة و جزئی از نظام مشکات می شود
به نوعی میشود گفت که مقابل جارالله، نار هست و مقابل نور ظلمات هست. وقتی از جارالله حرف میزنیم یعنی آنجایی که از نار جدا میشود. یعنی کجا؟ به عبارتی میشود گفت در جزئی از شجره مبارکه زیتونه شدن. جزئی از نظام متصل به مشکات. موقعیت جارالله معادل شجره مبارکه زیتونه نیست، نظام اتصال افراد و ارتباط افراد در جارالله، این نظام هست: شجره مبارکه زیتونه. پس از یک جهت آن موقعیت عنوانش هست: جارالله. از جهت رابطه با افراد و خوبانی که در آن موقعیت هستند عنوانش هست: شجره مبارکه زیتونه متصل به کوکب دری متصل به زجاجه متصل به المشکاه متصل به المشکاه و مصباح. از جهت اتصال و ارتباط با آدمها و افراد در آن موقعیت عنوانش میشود این.
موقعیت جارالله، سمع درجاتی از کلام الله و بصیرت به نورالله است
از جهت نوع اثر از خدا آن موقعیت هست: بصیرت به نورالله. از جهت بصر میشود: بصر به نورالله. از جهت سمع میشود: سمع به درجاتی از کلام الله. یکی از عناوینش هست: حسیس. سمع حسیس
معرفت بیده ملکوت کل شئ جهت ورود به موقعیت جارالله موجب تغییر در تعامل با اشیاء، ملکیت نسبت با اشیاء و تغییر در اختیار و ارداه می شود.
موقعیت جارالله را باید در کنار بیده ملکوت کل شی شناخت این سوال را باید از خودت بپرسی: قل من بیده ملکوت کل شی. ملکوت کل شیء در دست کیست؟ حالا که من میخواهم بروم به سمت جارالله، حالا که میخواهم از خدای مجیر بهره ببرم باید یک چیز را بدانم ملکوت کل شیء در دست کیست؟ به ید کیست؟ نوع تعامل شما در جارالله با باید با اشیا متفاوت شود تغییر کند. نوع تعامل شما با خودت با اشیا پیرامونت باید تغییر کند. نوع ملکیت شما نسبت به اشیا باید تغییر کند. سطح اختیار شما باید تغییر کند. سطح اراده شما باید تغییر کند. نوع اراده شما باید تغییر کند. در موقعیت جاراللهی، باید این توجه و این تغییر را در معرفتمان نسبت به اشیا داشته باشیم و در کنارش آن تغییر را نسبت به مالکیت اشیا در سطح ملکوت به یدالله داشته باشیم.
موقعیت جارالله موقعیت تسبیح کسی است که ملکوت کلّ شیء به ید اوست
سطح تسبیح در جارالله متفاوت است. سطح حمد در جارالله متفاوت است. در گذشته عرض شد که یک معنا از تسبیح یعنی چی؟ یعنی جستجوگر خدا باش. جستجوگر آثار خدا باش. در جارالله شما جستجوگر آثار خدا میشوید. تسبیح میکنید خدا را. جستجوگر خدا هستید. جستجو برای چند مقوله. جستجو برای رسیدن به چند مقوله: یک: جستجوی حسیس از خدا. آقا چرا بلند شدی آمدی به سوی جارالله؟ میگویی آمدهام که آیا میشود حسیسی از او بشنوم. از زمانی که آمده جارالله به دنبال این مطلب هست. تسبیح میکنید در جستجوی نور، جستجوگر نورالله هستید و در یک مقام در همین بحث نورالله، حمد میکنید خدا را به بصیرت نور، به بصیرت از نورالله. وقتی به سمت جاراللهی حرکت میکنید باید اهل تسبیح باشید بله ولی چه سطح از تسبیح؟ سبحان الذی بیده ملکوت کل شئ
خدایی را که به ید اوست ملکوت کل شی تسبیح میکنید. در جستجوی چنین خدایی هستیم. هرچه غیر از این هست را تنزیه میکنیم. همه معارف بر اساس این باید شکل بگیرد همه ارتباطات با اشیاء مختلف بر اساس این معرفت باید شکل بگیرد. من دارم میروم در جار کسی که به ید اوست ملکوت کل شئ. مالکیت ایجادی کل اشیا به ید اوست. همه معارف و توجهات به اشیا مختلف باید بر مدار این شکل بگیرد
پاسخ حقیقی مَن بیده ملکوت کل شئ، میزان تغییراتی است که نسبت به مالکیت، ملکوت، یدالله و تسبیح در انسان ایجاد می شود
وقتی میفرماید من بیده ملکوت کل شئ، این یک سوال است. میزان پاسخ واقعی شما، میزان پاسخ حقیقی شما به این سوال، این سوال شاید در لفظ، پاسخش این است: خدا. ولی پاسخ حقیقی شما چیست؟ یعنی در عمل چقدر به آن قائل هستی؟ در عمل چقدر آن در شما پیاده شده؟ در شما وجود دارد؟ چقدر تغییر ایجاد کرده در شما نسبت به ارتباط شما با اشیاء؟ چقدر ارتباط مالکیتی از جنس ملکوت گرفتهاید با اشیا؟ چقدر معرفت ملکوتی نسبت به اشیا یافتهاید؟ چقدر معرفت یافتهاید به یدالله؟ چقدر این معرفت در شما اثر داشته؟ اثر در تسبیح و تنزیه خدای متعال منبعث از این معرفت؟ چقدر اثر داشته در شما در حمد و بصیرت شما به نورالله؟ چقدر اثر داشته در شما از یدالله؟ چقدر اثر داشته به تبع یدالله در شما از دور شدن از کبر؟
در پاسخ به مَن بیده ملکوت کل شئ می بایست تسبیح، حمد و معرفت به الله اکبر ارتقا یابد تا در جاراللهی قرار گرفت
در موضوع من بیده ملکوت کل شی. پاسخ این باید حداقل در سه بخش اثر داشته باشد: یک: تسبیح در این تراز حمد در این تراز یعنی عدم کفر در این تراز. و معرفت الله اکبر در این تراز. به تبعش خضوع هست، خشوع هست. چنین آثاری در وجود شما در وجود فرد قرار بگیرد یعنی پاسخی که در عمل در صفات و در رفتارها دیده میشود. این پاسخ سطح این پاسخ عملی صفاتی و رفتاری شما، شما را داره به سمت موقعیت جارالله حرکت میدهد به سمت درجاتی از جارالله حرکت میدهد.
گرچه کسب معرفت نسبت به بیده ملکوت کل شئ و ارتقاء حمد و تسبیح مقدمه جاراللهی است ولی فقط خداوند است که مجیر است و اوست که در جار خود قرار میدهد
همه این پاسخها مقدمات هست ملزوماتی است که باید در شما باشد ولیکن جارالله فقط از آن طرف اتفاق میافتد قرار گرفتن در موقعیت جارالله فقط از آن طرف اتفاق میافتد. نمیشود کسی که این سطح از تسبیح را نداشته باشد این سطح از حمد را نداشته باشد نمیشود کسی که در درجاتی مشرک باشد در این درجه نسبت به این درجه مشرک باشد نمیشود کسی که در این درجه کفر داشته باشد نمیشود کسی که استکبار از این درجه داشته باشد در موقعیت جارالله قرار بگیرد، ولی اگر کسی که همه این درجات را دارد خودش نمیتواند در موقعیت جارالله قرار بگیرد، خدا مجیر هست. مطلب دیگر اینکه این معرفت و این قابلیت حضور در جارالله که بر مدار معرفت ملکوت کل شیء اتفاق میافتد، بر مدار معرفت رابطه اشیا با خدای متعال اتفاق میافتد و آن در یک جهت هست: معرفت کن فیکون. مالکیت در تراز کن فیکون. این معرفت، از دریچه و از باب یدالله هست. باید این معرفت را از باب یدالله ورود کرد و دید.