ضرورت ورود دینی و فلسفی به موضوعات علمی
یک معضلی که الان در دنیا و کشورهای مختلف وجود داره، جدایی علم از دین است، جدایی علم از فلسفه است. این یک معضل است. حتماً باید فلسفه کنار علم قرار بگیره، دین کنار علم قرار بگیره. ما وقتی به یک موضوعی در حوزههای پدیدههای مادی میپردازیم، از موضوعات اقلیمی، انرژی، اقتصاد، موضوعاتی که درش فناوریها وجود داره، میپردازیم، حتماً این موضوع باید مقدمات فلسفی و دینی داشته باشه، نه مؤخرات فلسفی و دینی، که مؤخرات هم باید داشته باشه، بلکه باید مقدمات دینی و فلسفی داشته باشه. اینجا ما دین رو فقط برای آخرت معنا نمیکنیم، کارکرد دین و فلسفه رو فقط برای آخرت نمیدانیم بلکه برای دنیا و آخرت میدانیم، برای جزئیات دنیا و آخرت میدانیم. دین باید مقدمه علم باشه یعنی در واقع علم باید از درون دین بجوشه، و الا در سطح کلان، کلان محیطی و کلان زمانی، علم بدون دین به بشر آسیب میزنه، ممکنه در دوره کوتاه مثلاً دوره کوتاه صد ساله، دوره کوتاه ۲۰۰ ساله، ۵۰۰ ساله، شما گمان کنید که علم داره توسعه ایجاد میکنه ولی در دوره کلان به بشر ضربه میزنه. هر فعالیت علمی و فناورانه به خصوص در سطوح کلان، یک مقدمه فلسفی و دینی میخواهد و نیاز داره. یعنی اینطور نباید باشه که علم و فناوری به صورت یله پیش بره. الان در دنیا چطور هست؟ هر جایی که شد دنبال میکنیم، هرچی که دستمون رسید، هر موضوعی را که توانستیم، وارد میشویم، آیا باید وارد بشویم؟ حد و حدودش چی هست؟ ضمن اینکه برخی از این ملزومات گاهی در تناسب همین علوم و فناوریها به دست می آید، این کفایت نمیکنه بلکه باید یک مقدمه دینی و فلسفی برایش داشته باشی.