علم نسبت به مشکات ابزاری است برای دستیابی امام غائب(ع)
حضرت یعقوب علیه السلام به معرفت مشکات آگاه بود و به این ابزار دسترسی پیدا کرد.
بحث اشکوا بثی و حزنی الی الله یعنی چه؟ قبلش باید چه اتفاقی افتاده باشه؟ مطلب در چه مقامی هست؟ وقتی گفته میشه که اشکوا بثی و حزنی الی الله باید این رو در بحث امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواهیم دنبال کنیم، برگرفته از درسهایی که از سوره یوسف ع و رفتار یعقوب نبی صلوات الله علیه هست، در این جمله اشکوا بثی و حزنی الی الله یک مطلب در این جمله اینجا مطرح نیست و اون چی هست؟ به مشکات! در این مقام بحث مشکات مطرح هست. اگر مشکات نباشد، اشکوا بثی و حزنی الی الله چگونه میخواهد انجام بشود؟ نمیشود. ابزار میخواهد. نمیشود بگویی اشکوا بثی و حزنی الی الله و ابزار این کار را نداشته باشی. باید ابزارش دستت باشه. عنوان ابزارش چه هست؟ مشکات. اگر ابزار آن فعل نباشد، آن فعل آغاز نمیشود. پس وقتی یعقوب علیه السلام مطرح کرد که اشکوا بثی و حزنی الی الله ، مقدمه این ماجرا، در دل این ماجرا چی نهفته است؟ یعنی اینکه مشکات دست او هست. یعنی او با مشکات آشنا شد. کلید را دستش دادند. ابزار را دستش دادند که میگوید من این کار را انجام میدهم. پس او مشکات به دستش رسیده پس او به موقعیت مشکات رسیده پس او با معرفت مشکات آشناست. حالا که با معرفت مشکات آشنا شده حالا که با موقعیت مشکات آشنا شده حالا که مشکات در دست او هست حالا که از مشکات بهره دارد چنین فردی میتواند مورد انجام این فعل بشود: اشکوا بثی و حزنی الی الله پس در این موقعیت، یعقوب علیه السلام با معرفتی از مشکات آشناست و بهره از مشکات دارد که میتواند فعل برگرفته از مشکات را انجام بدهد.
تولّی از غیر یوسف(ع) از جمله مقدمات دستیابی حضرت یعقوب(ع) به مشکات بود
خوب این کار مقدمات داشته، مقدماتش طولانیست. عمده رفتارهای قبل این موقعیت برای یعقوب علیه السلام مقدمه این ماجراست ولی نزدیکترین مقدمهها به این ماجرا چیست؟ نزدیکترین مقدمه و در واقع آخرین مراحل قبل از این ماجرا کجاست؟ و تولی عنهم و قال یا اسفا علی یوسف وابیضت عیناه من الحزن و هو کظیم . در حالی که او دارای صفت کظم بود این رفتارها را داشت: تولی عنهم رفتاری که داشت این بود: تولی عنهم از اونها روی برگرداند. دیگه ولایت آنها را نداشت. از آنها دوری کرد از آنها اعتزال کرد. اذ اعتزلتموهم از آنها اعتزل کرد. از آنها دوری کرد. از آنها روی برگرداند و همه هم و غم او شد یوسف.
تأسف بر فراق امام (ع) با تولّی از غیر محقق می شود
چندین سال از عمرمان میگذرد بر چه چیزی داریم تاسف میخوریم؟ در این عمر گذشته چه حسرتی برامون باقی مونده؟ در حال حاضر چه حسرتی داریم؟ چه چیزی تو زندگیمون بود که موجب تاسف است؟ برای یعقوب علیه السلام این شد یا اسفا علی یوسف ، تاسف زندگی من برای یوسف است، به خاطر یوسف است، تاسف زندگی ما برای امام است، امام که نیست، از باقی که اهل امام نیستند رو برگردوندم، از اونها رو برگردوندم، دیگه ولایت اونها رو ندارم، از اونها اعتزال کردم ولی یا اسفا… یا اسفا… اینکه یوسف نیست. ، اینکه امام نیست، به چه کسی رو کنم؟ کجاست اویی که باید به او رو کنم؟ ما عمدتاً مشکلمون چی هست نسبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف؟ از چیزی از شئ ای، از غیر امامی، رو برنگردوندیم که حالا مشکل داشته باشیم که امام کجاست تا به او رو کنیم. گاهی خدای نکرده آنقدر درگیر ولایت غیر هستیم، درگیر حب غیر هستیم، انسان بدون حب بدون ولایت نمیتواند زندگی کند، خلأ بزرگی در زندگیش داره، فقط مشکلی که هست اینه که حب غیر، ولایت غیر، او رو پر میکنه. اگر تولی عن غیر امام کرد، اگر این تولی را داشت، اگر حبش رو از غیر برید، اگر ولایتش رو از غیر برید، اون موقع است که به این موقعیت میرسه: اسفا علی یوسف، یا اسفا علی یوسف، یا اسفا علی امام و اون موقع است که چشم بسته میشه. دیگه چشمی برای دیدن غیر نیست. چشم فرو میبنده. و ابیضت عیناه من الحزن. چشم فرو بسته میشه. به اختیار به حزن. به اشکال مختلف چشم فرو بسته میشه. اگر از غیر برید، میشه تولی عنهم اون موقع است که متوجه میشه که چقدر جداست از امام ع. اون موقع است که متوجه میشه که چقدر دور شده از امام ع چقدر فاصله داره از امام ع. تولی عنهم یعنی یکم سر شلوغی هات رو کم کن، یکم غیر او را دور کن، از غیر او فاصله بگیر، از غیر او فاصله گرفتی، اون موقع میفهمی که چقدر در زندگی خلأ داری. اون موقع میفهمی که چقدر او نیست.
چشم فرو بستن از غیر، نقطه اتصال به مشکات است
بله چشم فرو میبنده وابیضت عیناه من الحزن وقتی شما از غیر او بریدی به این موقعیت هستی که همه تاسف تو بر اوست. وقتی چشم امید از غیر او بریدی دیگه از غیر او انتظاری نداری حتی در مورد اینکه نسبت به او کاری بکنند نسبت به این وصل کاری بکنند و همه تاسف تو برای اوست و چشم میبندی و چشم بسته میشه. باید این اتفاق بیفته. چشم باید بسته بشه بر غیراینجا نقطه اتصال به مشکات است. مشکاتی که دریچه نورالله است. مشکاتی که راه به سوی نورالله است. مشکاتی که باب به سوی نورالله است. مشکاتی که اتصال به روح الله است. اتصال به نورالله است. جالبه در آیه مربوط به مشکات که آیه ۳۵ سوره نور هست در بحث بهره از نور که از مسیر این مشکات هست از معرفت این مشکات حاصل میشود، در آیات قبل یکی از موضوعات مهمی که مطرح است: غض بصر هست. قل للمومنین یغضوا من ابصارهم قل للمومنات یغضضن من ابصارهن از این بصری که داریم، از این عینی که داریم چه استفادهای میکنیم؟ یکی مثل یعقوب ع مسیری را رفت که نتیجهاش این شد: چشمی که تو را نبیند نباشد. نمیخواهم. تولی کرد، چشم از غیر فروبسته شد، تولای از غیر کرد چشم از غیر فرو بسته شد، با ابزار مشکات آشنا شد، باب مشکات به روی او باز شد لذا وارد یک رفتاری شد، وارد یک فعلی شد که آثار آن فعل زیاد هست. و اون فعل چی بود؟ اشکوا بثی و حزنی الی الله . شما یک واژه اینجا اضافه کنید: به مشکات. درواقع اینطور بفرمایید: بمشکاه اشکوا بثی و حزنی الی الله
علم ایجاد شده برای حضرت یعقوب(ع) پس از معرفت نسبت به مشکات
وقتی با این معرفت آشنا شد، چه کسی؟ یعقوبی که دیگر حتی چشم بینا برای دیدن غیر را ندارد. از آثار این موقعیت چه بود؟ علم. علمی درست. این علمی که کسی ندارد. این علمی که علم به یوسف ع است. چه کسی الان در حال حاضر علم به امام ع دارد؟ لذا میفرماید و اعلم من الله ما لا تعلمون علمی بر مدار و بر مبنای مشکات. علمی بر مدار و بر مبنای مشکات. علم بر مبنای معرفت مشکات علمی من الله بر مبنای معرفت نورالله.
علم نسبت به امام غایب از آثار دستیابی به معرفت مشکات است
از آثار موقعیت مشکات و بهره از مشکات مطابق آیه ۸۶ سوره یوسف علیه السلام، علم است. کدام علم؟ علم به امام. علم به یوسف. علم به امام غایب. علم مبتنی بر معرفت مشکات. بله اونجا علمی است مبتنی بر معرفت مشکات، مبتنی بر معرفت نور، معرفت نورالله. علمی نسبت به یوسف ع و علمی نسبت به امام غایب علیه السلام که دیگران ندارند. اعلم من الله ما لا تعلمون .
دریافت حس از یوسف (ع) و بهره از رَوح الله از آثار دستیابی به علمِ مبتنی بر معرفت مشکات است
محصول این علم چی هست؟ این علم دو محصول بزرگ دارد: یک محصول: دریافت حس از یوسف است. دوم: معرفت روح الله، همراهی با روح الله، دریافت کمک، نصرت، هدایت و تاییدی از روح الله . وقتی میفرماید که ولا تیاسوا من روح الله یعنی مایوس نشوید از روح الله. از چه چیز روح الله؟ . مطلب این نیست که کافر نشوید به روح الله، مطلب این نیست که بدانید که روح الله وجود دارد، مطلب این نیست که ویژگیهای روح الله را بشناسید. نه!
مطلب این هست که روح الله اثری دارد برای شما، مترصد دریافت آن اثر باشید. بله این علم علم مبتنی بر مشکات علم مبتنی بر مشکاه مربوط به نورالله، این علم دو اثر دارد. این علم حداقل دو نتیجه دارد: حس از یوسف و بهره از روح الله
ضرب مَثَل نور الله در آیه 35 نور در نهایت به علیم بودن خداوند ختم می شود
بحث این علم مبتنی بر نور الله علم مبتنی بر مشکات مهم هست. در اینجا در سوره یوسف علیه السلام مطرح است در آیه ۳۵ سوره نور هم مطرح هست. خدای متعال در آیه ۳۵ سوره نور وقتی بحث نور رو مطرح میکنه، بحث نظام نور رو مطرح میکنه و نظام ضرب نور را، ضرب مَثَل نور را برای مردم، برای ناس مطرح میکنه در نهایت مطرح میکنه که چرا این بحث هست؟! به چه میرسد؟! والله به کل شی علیم. بله در این بحث علم بر اساس مشکات، همین بحث در آیه ۳۵ سوره نور هم مطرح است وقتی نظام نور مطرح میشه در نهایت، این معرفت مطرح است که: والله به کل شیء علیم
رابطه بین نور و علم
پس آنجایی که یعقوب علیه السلام میفرماید: اعلم من الله مالا تعلمون ، شما بفرمایید اعلم من الله بکل شیء علیم ما لا تعلمون، شما بفرمایید که اعلم من الله نور السماوات والارض بله این رابطه بین نور و علم وجود داره. این علم، علم بسیار گستردهای است. علم مبتنی بر نورالله. علم مبتنی بر درجات مختلف نورالله.
دو اثر بهره از علمِ در تراز مشکات برای حضرت یعقوب (ع)
علم یعقوب علیه السلام به یوسف وقتی که یوسف از او دور است یا وقتی که او از یوسف دور است. علم در تراز مشکات است در نظام نورالله ولی عرض شد که دامنه این علم مبتنی بر نورالله یک دامنه عمیق و وسیع است که در علم مبتنی بر مشکات و این درجه از علم دو اثر وجود داشت که در آیه ۸۷ سوره یوسف علیه السلام مطرح است: حس از یوسف و اخیه و بهره از روح الله. هر دو مطلب به چه سمت هست؟ الی یوسف. به سمت رفع شدن، برطرف شدن این بثّ و برطرف شدن این حزن
علم بر اساس نورالله و مشکات، ابزاری است برای شنیدن صدای امام (ع)
وقتی گفته میشه که یا بنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف و اخیه یعنی ای فرزندانم زمینهای در خودتان ایجاد کنید که بتوانید این حس را از یوسف و اخیه یوسف بگیرید. یکی از اصلیترین موضوعات مربوط به این حس، سمع هست. یعنی فضایی در خودتان ایجاد کنید، ابزاری در خودتان ایجاد کنید ظرفیتی در خودتان ایجاد کنید که آماده پذیرش و شنیدن کلام یوسف ع باشید. صدای یوسف ع را بشنویدصدای یوسف (ع) را بشنوید. علم بر اساس نورالله علم بر اساس مشکات حتی زمانی که فاصله هست. حتی زمانی که فاصله هست، حتی زمانی که امام در دوردستهاست، حتی زمانی که امام در غیبت است علم به کلام امام، علم به نحوه شنیدن صدای امام، علم به اینکه تو را آگاه کند به صدای امام .
سمع و بصر را بر مدار نظام نورالله قرار دهیم تا از امام غایب حسّ بگیریم
بله. بر مدار و مبتنی بر نظام نور، سمیع و بصیر شدن. سمع و بصر یافتن، سمع بر مدار و مبتنی بر نظام نورالله. بصر بر مدار و مبتنی بر نظام نورالله. وقتی یعقوب علیه السلام به فرزندان میفرماید که اذهبوا بروید فتحسسوا من یوسف و اخیه مقدمهاش این است اینکه این ابزار را در خودتان ایجاد کنید، این زمینه در خودتان باشد و به دنبال چه باشید؟ به دنبال اینکه از یوسف و برادر یوسف حس دریافت کنید. از موضوعات این حس چه هست؟ حسیس یوسفی که باید سمع کنیم.