حامد در هر خوشی و ناخوشی به خاطر وجود خداوند لذّت می برد و تمام وجود او را عظمت خدا پر کرده است
وقتی یک فردی مطرح میکند الحمدالله، در یکی از این سه گام است، یا در همه این سه گام هست، سه گام واصل شدن به مفهوم حمد. اول قول حمد، قول الحمدلله، دوم حامد شدن، سوم محمود شدن. وقتی یک کسی مطرح میکند که الحمدلله، اگر قول حمد داشته باشد آثار خودش را دارد. اگر حامد باشد در معنای جایگاه اختصاصی و رابطه اختصاصی، وقتی نعمتی است مطرح میکند الحمدلله، یعنی از این نعمت عبور کرده و آن دست نعمت ده را میبیند و برایش مهم است. اگر نعمتی ندارد و نعمتی از دست داده، باز دست خدا را میبیند و آن برایش قیمت دارد، خیلی قیمت دارد. پس وقتی فرد جایگاه ویژهای برای خدا، فارغ از همه خلق، همه نعمات، بود و نبودش، مصیبت، بود و نبودش، برای خدا قائل است، این جایگاه ویژه را برای خدا قائل است، با خدا لذت میبرد، با وجود خدا لذت میبرد، شاکر وجود خداست، وقتی میفرماید کمال شکر، حمد است، یعنی شکر وقتی شد به خاطر وجود خدا. به خاطر وجود خدا لذت میبرد و شکر میکند. تعظیم وجود خدا را دارد. این مهم است. در دل هر ماجرایی این خداست که برای او عظمت دارد. نعمت زیاد بود، نعمت را میبیند ولی عظمت برای کیست؟ خداست. تمام وجود او را عظمت خدا پر میکند. این فرد میشود حامد. چشم او را خدا گرفته، خداست که فکر او را پر کرده، ذهن او را پر کرده. وقتی نعمتی داده میشود چه چیزی برای او چشمگیر هست؟ خدا. این فرد میشود حامد. آیا در همه شئونات زندگی، خدای متعال چشم گیر هست؟ عظمت دارد؟ شما تعظیم خدا میکنی؟ نعمت هست، تعظیم خدا میکنی؟ نعمت نیست، تعظیم خدا میکنی؟ آیا خدا هست برای شما بس است؟ خدای متعال به شما نعمت میدهد، شما وقتی حامد هستی، یعنی اینکه خدایا وجود خودت قیمت دارد، برای من اینطور هست، برای منی که حامد هستم اینطور است. به خودمان مراجعه کنیم، چقدر خدا برایمان مهم است؟ چقدر خدا برای ما عظمت دارد؟ در شئونات مختلف زندگی، در پدیدههای مختلف، در بود و نبود نعمات مختلف، چقدر خدا عظمت دارد؟