حمد مفهوم دو سویه است و هر آنچه در تعریف حمد می آید چه برای خداوند به عنوان حامد و محمود و چه برای بندگان به عنوان حامد و محمود باید معنا داشته باشد
از آنجایی که حمد رابطه دوسویه بین خداوند و بنده است باید این رابطه دو سویه در هر تعریفی که ذیل حمد آورده می شود مد نظر گرفته شود
حمد یک مفهوم دوسویه است، بله حمد یک مفهوم دوسویه است، یعنی وقتی در رابطه با خدای متعال بحث حمد وجود دارد، هم حمد از جانب خدا وجود دارد برای انسان، یعنی خدای متعال فاعل است، حمد را انجام میدهد و انسان محمود حمد است، هم همین انسان میتواند فاعل حمد باشد و خدای متعال مفعول باشد. هر مفهومی که برای حمد بگیریم باید در این قالب دوسویه جا بگیرد و قرار داده بشود. خب مفهوم حمد را باید از مجموعه مشخصاتی که برای حمد وجود دارد و به خصوص برخی از مطالب و مفاهیمی که برای حمد است، پیدا بکنیم. هر مفهومی که پیدا کردیم، آن مفهوم در همه معنا قرار دارد، حالا شما از حمد چه میدانید؟ آن را باید در این رابطه دوسویه قرار بدهید، یعنی اگر حمد به معنای شکر و قدردانی است، خب در این مفهوم دوسویه قرار بدهید، یعنی خدا هم انسان را شکر میکند و قدردانی میکند و انسان هم خدا را شکر میکند و قدردانی میکند. اگر به مفهوم یک رابطه خصوصی و اختصاصی است، یک رابطه وجودی است، یعنی چه؟ یعنی اگر خدای متعال حمید است، انسانی را حمد میکند یعنی یک رابطه وجودی، یک رابطه اختصاصی بین خود و او، بین خود و آن انسان ایجاد میکند، خب شما هم خدا را حمد میکنید باید به همین معنا باشد، شما هم یک جایگاه اختصاصی، یک رابطه وجودی بین خود و خدا، یک خلوت اختصاصی بین خود و خدا ایجاد میکند. پس این مفهوم را باید دو طرفه نگاه کنیم، دو سویه نگاه کنیم و همان معنا را برای هر دو سو قرار بدهیم. مثل بحث حب، شما میگویید که اِنّی اُحِبُّ اللهَ، من حب دارم نسبت به خدا، شما خدا را دوست دارید، بله، در وجود شما خدای متعال یک رابطهای دارد، میلی در وجود شما به او هست، او محبوب شماست، همین جا هم خدای متعال میفرماید که اللهُ یُحِبُّ مثلاً فلانی، خدا فلانی را دوست دارد، پس او محبوب خداست، خدا یک میل خاصی به او ایجاد کرده و در خودش. به نظر آنچه که در قرآن بیشتر اهمیت داشته در بحث حمد، حمد خدا بوده از انسانها و موجودات و البته آن حمد یعنی حمد خدا به معنای اینکه خدای متعال مفعول باشد هم در قرآن مطرح است. مثلاً حامدون میتواند مفعولش خدای متعال باشد. یا اگر آنجا بحث حمدالله، بحمده، بحمدک، الله را آنجا در نقش مفعول بگیرید میتواند این معنای مفعولی را برای خدای متعال داشته باشید. در هر صورت خدای متعال در قرآن خودش را مشخصا در مقام محمود، در موقعیت محمود قرار نداده و با این مفاهیم که عرض شد، میتوان معنا را به دست آورد. پس هر دو مفهوم وجود دارد، خدا حامد است و خدا محمود است، ظاهرا پررنگ این است که، در قرآن اینطور است، پررنگ این است که خدای متعال حامد است و این بیشتر قیمت دارد و ظاهرا اهم مطلب این است، اهم این است که خدای متعال حامد است، مهم این است که انسان حامد باشد، یعنی قیمت اصلی اینجا است که خدای متعال حامد انسان باشد، این رابطه باید دوسویه اتفاق بیفتد، شما باید حامد خدا باشید و قیمت اصلی اینجاست که خدا هم حامد شما باشد، مثل کجا؟ مثل بحث حب،
اگر خداوند محبوب توست مسیری را حرکت کن که تو هم محبوب خداوند شوی
ببینید این مطلب در حب هم هست، میفرماید، إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ ، اگر شما حب دارید به خدا، یک فردی ممکن است حب داشته باشد به خدا، فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ، اگر یک کسی حب دارد به خدای متعال باید چه کار بکند؟ باید بیاید تبعیت کند از رسول الله صلوات الله علیه که چه اتفاقی بیفتد؟ خدا هم به او حب داشته باشد، یعنی چه؟ یعنی آن قیمت دارد، برو به آن برس، برو به این موقعیت برس که خدا هم به تو حب داشته باشد. اگر خدا محبوب توست، پس رفتاری انجام بده که تو هم محبوب خدا بشوی.
حرکت در مسیر حمد تا جایی که محمود خداوند بشویم
پس اگر خدای متعال محمود توست، پس مسیری را طی کن که تو هم محمود خدا بشوی، این قیمت دارد باید به این نقطه برسی. در حب باید به چه نقطهای برسی؟ اینکه شما خدای متعال را حب داشته باشید نسبت به خدا یعنی خدا محبوب شما بشود، و در نهایت به کجا برسی؟ به اینکه تو محبوب خدا باشی. در حمد باید به کجا برسی؟ مسیر اینجاست باید شما حامد باشی و مسیری را طی بکنی که محمود بشوی. خب تا شما معنای حمد را چه بدانید؟
بررسی معنای حمد در رابطه دوسویه خداوند و بندگان
عرض شد اگر شکر میدانی، شکر را در همین معنای دوسویه قرار بده، اگر معنای جایگاه دادن و جایگاه اختصاصی دادن، جایگاه فارغ از خلق و نعمات و پدیدهها و موضوعات و چه مثبت چه منفی، چه خوشی چه ناخوشی، دادن، اگر چنین جایگاه اختصاصی قائل هستید برای معنای حمد، چنین معنایی قائل هستید، خب این را در این معنای دوسویه قرار بدهید، یعنی چه؟ یعنی خدایا فارغ از این که من چقدر نعمت دارم یا ندارم، فارغ از اینکه در بلا هستم یا نیستم، فارغ از اینکه در فتنه هستم یا نیستم، فارغ از اینکه در مصیبت هستم یا نیستم، فارغ از اینکه در خوشی هستم یا نیستم، فارغ از اینکه چقدر به من محبتها و الطاف و نعمات دادی یا ندادی، جای من، جایگاه من در وجود تو چه است؟ میشود محمود. شما به دنبال این هستی که شما محمود باشید خدا حامد است. فارغ از اینکه به من چه دادهای یا ندادهای، جایگاه تو در نزد من یک جایگاه ویژه است، یک جایگاه اختصاصی است، همه چیز رو هم از من بگیری برای من انگار نگرفتی، فرق ندارد، مهم تو هستی، تو در نزد من، میشود شما حامد هستید. اگر معنا را به این معنا بگیرید باز این در معنای دوسویه باید این را قرار بدهید.