کلاس توحید برای شهدا و اسرای کربلا و جلوه جمال خداوند برای حضرت زینب (س)
کلاس توحید در ارتفاعات برای شهدا و اسرای کربلا
کسانی در کربلا برنده هستند که در توحید به ارتفاعات رسیدند، هم برای دیگرانی که بعدها به کربلا میپردازند، هم برای آنانی که در کربلا همراه امام حسین علیه السلام بودند و شهید شدند و هم به خصوص و به خصوص و به خصوص برای آنانی که با امام حسین علیه السلام بودند در کربلا و شهید نشدند و جزء اسرای از خاندان، خاندان امام حسین و اسرای از خاندان اصحاب امام حسین علیه السلام هستند، عجب کلاسی است برای این افراد.
اسرای مصیبت دیده ی کربلا پس از عاشورا در تمام مسیر اسارت و در میان دشمنی وحشی از یاد خداوند و مسیر توحید غافل نمی شوند
در رأس این افراد امام سجاد صلوات الله علیه هست، بعد حضرت زینب سلام الله علیها هست، بعد سایرین هستند، اولاد امام حسین، اصحاب امام حسین، اولاد اصحاب امام حسین، خاندان اصحاب امام حسین، زنان، کودکان، فرزندان، برخی مردان. عصر عاشورا شده و امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده، این صحنه از مردان، از دلاوران، از یاران، خالی شده، به شهادت رسیدهاند، دشمن هم یک دشمن وقیح، وحشی. آن افرادی که آنجا امام حسین را واقعاً آنطوری که باید همراهی کردند و آنطور که باید درس گرفتند، لحظهای نباید قلبشان، لحظهای نباید دلشان خالی بشود، لحظهای نباید از مقام تسبیح خارج بشوند، لحظهای نباید از مقام حمد خدا خارج بشوند، لحظهای نباید از ذیل بیرق لا اله الا الله خارج بشوند، لحظهای نباید از تکبیر خدا خارج بشوند، لحظهای نباید از معرفت لا حول ولا قوه الا بالله خارج بشوند، لحظهای نباید از معرفت و درک ماشاء الله خارج بشوند. سرآمدان این بازماندگان، از این فضا خارج نمیشوند.
نماز شب حضرت زینب سلاام الله علیها – که بسیار مصیبت دیده است- در طول مسیر اسارت ترک نشد
نقل است که در کل این مسیر اسارت، زینب سلام الله علیها نماز شبش ترک نمیشود. بسیاری از افراد یک مصیبت جزئی میبینند، نماز واجبشان ترک میشود، یا غفلت میکنند، نماز شبش ترک نمیشود، در نماز شب با کی دارد حرف میزند؟ نماز را برای کی میخواند؟ در اوج معرفت به الله است. کسی در اسارت باشد، مصیبت دیده باشد آنگونه، در اسارت باشد این گونه، وسط بیابان، نماز شب بخواند،
معرفت بسیار بالای بازماندگان ماجرای کربلا به الله در عین مصیبت و مشکلات فراوان
آنقدر این خوبان از بازماندگان ماجرای کربلا که بعد از عصر عاشورا در اسارت هستند، مصیبت زدگان در اسارت، آنقدر این افراد معرفتشان به الله ارتقا دارد و بالا هست، لحظهای خلل در توحیدشان ورود نمیکند، لحظهای درنگ ندارند، لحظهای سوال و ابهام ندارند از خدایی خدا، کسی سوال نشد برایش از خوبان بازماندگان، کسی سوال نشد برایش که خدایا حسین در وسط میدان در عصر عاشورا صدا میزد یا غیاث المستغیثین، پس چرا جوابش را ندادی؟ صدا میزد لا حول ولا قوه الا بالله، خدایا پس چی شد، حسین که کشته شد؟ نه این برای کسی ابهامی نبود، در اوج معرفت بودند. میدان رفتن حسین علیه السلام توحید اینها را اضافه کرد. عشق و محبت این افراد را به خدای متعال افزوده کرد. معرفتشان به الله افزوده شد.
ارتقاء غیر قابل توصیف حضرت زینب سلام الله علیها در معرفت نسبت به توحید پس از عاشورا
حضرت زینب سلام الله علیها قبل عاشورا و بعد عاشورا، مقام او عندالله، معرفت او نسبت به خدای متعال، متفاوت است. این تغییر توصیف نشدنی است. این سطح از ارتقا توصیف نشدنی است.
حضرت زینب سلام الله علیها وجه جمال خداوند را در کربلا دیده اند
این جمله معروف و ما رأیت الا جمیلا، یک تعارف نیست، یک شوخی نیست، یک جمله حماسی نیست علیه دشمن، بخش کمی از معرفت اوست نسبت به ماجرای کربلا. در کربلا جمال خدا را دید، وما رأیت الا جمیلا، این بخش جمیل، یعنی آن تحقق برخی از خدایی خدا در مصداقهای مختلف در کربلا، کدام وجه از خدایی خدا؟ وجه جمال خدا در کربلا، وجه جمال خدا در چه تحقق پیدا میکند؟ در توحید خدا. یکی از اسماء مبارک سوره توحید، سوره جمال است. وجه جمال خدا در صحنه کربلا پله پله، نقطه به نقطه، گام به گام، ذره به ذره، پیاده شد، و زینب سلام الله علیها این را دید.
سوره توحید برای افراد مختلف در وجه های مختلفی چون ولایت و جمال نمود پیدا میکند
معرفت توحید مثل سوره توحید برای برخی از افراد سوره اثبات وجود خداست، برای برخی از افراد تلاش برای عبور از برخی از غیر خداهاست، همینطور برای برخی از افراد، جلوتر جلوتر، برای برخی از افراد سوره گامهای توحید خداست، برای برخی از افراد سوره ولایت است، برای برخی سوره جمال خداست، همان توحید است، ها، ولی در وجه جمال.
تنها به میدان رفتن امام حسین (ع) برپایی صحنه ای از توحید بود
امام حسین علیه السلام تنها دارد به میدان میرود، بعد از کشته شدن و شهید شدن همه یارانی که میتوانند نصرتی بکنند، به هر شکلی نصرتی بکنند نه فقط با شمشیر زدن، به هر شکلی در آن صحنه نصرت کنند، از کودک و نوزاد و بزرگسال و مرد جنگجو و دلاور، همه اینها شهید شدند، کشته شدند، یک طرف اهل بیت امام حسین و اهل بیت یاران امام حسین هست. گفته میشود امام حسین دارد میرود به میدان، تنها، وقتی به پشت سر نگاه میکند، اهل بیتش را میبیند، نه، اهل بیتش را میبیند، اهل بیت یارانش را هم میبیند، یارانی که برای او و در رکاب او به شهادت رسیدند، زن و بچه آنها هم آنجا است. یاران وقتی به میدان رفتند و شهید میشدند و در لحظه شهادت بودند، اگر توجه به اهل بیت داشتند، اگر توجه به زنها و کودکان داشتند، نگاهشان این بود که برخی یاران دیگر هستند، ابوالفضل هست، حسین هست، حتی ابوالفضل علیه السلام وقتی در میدان شهید شد، توجهش این بود که حسین هست، اگر زنها و بچهها آنجا هستند امام حسین هست. امام حسین وقتی در میدان بود توجهش این بود که دیگر کسی نیست. امام حسین علیه السلام وقتی به میدان میرفت، صحنهای از توحید برپا بود.
درسهای مختلف از تنها به میدان رفتن امام حسین (ع)
برخی از این صحنه درسهایی از توحید میگرفتند، برخی در این صحنه معرفتهایی از توحید بر آنها افزوده میشد، برخی از این صحنه ولایت توحیدی درس میگرفتند، برخیها این کلاسها را پیش از این تلمذ کرده بودند و بسیار پیش رفته بودند، درس های مرتفعتری میگرفتند، برخی از این صحنه جمال خدا را درس میگرفتند. اینجا یک صحنه چند لایه است. هم صحنهای است که کسی که جمال توحیدی خدا را به نمایش گذاشته وارد میدان شده و دارد تنهایی به میدان میرود، هم کسی دارد تنهایی به میدان میرود که محبوب توست، هم کسی دارد به میدان میرود که محبوب خداست، در آخرین لحظاتش وقتی تنهایی به میدان میرود، کلاس توحید را برای اهلش، برای کسی که اهل این کلاس است، به اتمام میرساند. قدم زدن و حرکت امام حسین علیه السلام به سوی میدان اتمام کلاس توحید خداست.
ارتقاء اهل بیت به اسارت رفته امام حسین (ع) در توحید، پس از عاشورا
بله اهل بیت به اسارت رفته ی امام حسین علیه السلام، بعد از عاشورا، در مقاماتی از توحید هستند، محکم، استوار، مرتفع، در توحید. از عاشورا عبور کردند، ارتفاعشان در توحید بالاتر رفته، اتصالشان به خدای متعال بیشتر شده، پیوندشان با خدا بیشتر شده، قلبشان با خدای متعال بیشتر ارتباط گرفته و متصلتر شده، سمع و بصرشان خداییتر شده، حالشان حال عجیبی است. به اهل بیت بازمانده از امام حسین علیه السلام، تنها با نگاه افراد مصیبت دیده، مصیبتهای سنگین دیده، نگاه نکنیم. وقتی تنها با این دید ببینیم، احساس ترحم به ما دست میدهد. بله آنها مصیبت دیدند، سختترین مصیبتها را دیدند، سنگینترین مصیبتها را دیدند، ولی چه کسی هستند؟ در رابطه با خدای متعال به چه کسی هستند؟ در توحید چه کسی هستند؟ این گونه ببینیم.
احساس حقارت در برابر توحید کودکان بازمانده از کربلا
به کودکان بازمانده از کربلا شما وقتی با نگاه توحید، با نگاه توحیدی که آنها دارند نسبت به خدای متعال، توجه کنی احساس میکنی که باید بروی تلمذ کنی، احساس حقارت به ما دست میدهد.
حال و هوای حضرت زینب (س) پس از عاشورا عجیب ترین احوال در معرفت به خدای متعال است
شما وقتی بعد از عاشورا، در اولین شب بعد از عاشورا، در شبهای بعدی بعد از عاشورا، همراه کاروان اسرا باشی، از نزدیک محضر زینب سلام الله علیها را درک کنی، احساس کوچکی میکنی، احساس شرم میکنی. از این عظمت، از این بزرگی، از این صلابت، از این همه خدایی بودن، از این همه خدایی بودن، احساس حقارت میکنی، میگویی من چقدر کوچک هستم، احساس خجالت میکنی، میگویی پس چرا من در زندگیم اینجوری هستم. یک زن بعد از این همه مصیبت، شما حال زینب سلام الله علیها را بعد از عاشورا اگر ببینی از نزدیک، محضر مبارک ایشان را درک کنی، عجیبترین احوال نسبت به خدای متعال است. زینب سلام الله علیها را اگر شب اول بعد از عاشورا ببینی که مصیبتها داغ تازه، یاران، فرزندان، بچهها، برادر، برادرزاده، همه اینها را از دست داده، تعداد باقیمانده، مصیبت دیده، زخمی، گرفتار، آن طرف هم که دشمن اینها را به اسارت گرفته، طعنه، تهدید، اگر شما در اولین شب بعد از عاشورا، در نیمههای شب زینب سلام الله علیها را ببینی و به محضر ایشان برسی، ایشان را در نماز میبینی، در نماز شب و نماز شب ایشان را نگاه کنی یاد نماز شبهای امیرالمومنین میافتی، یاد مناجات امیرالمومنین در دل نخلستانها میافتی. او کسی است که تحقق جمال توحیدی خدا را در کربلا دیده، تجربه کرده، معرفت کرده، پس دیگر نماز شبش فرق دارد.
جلوه جمال میان محبّ و محبوب، میان خداوند و امام حسین (ع) برای زینب سلام الله علیها
امام حسین علیه السلام وقتی تنها به میدان میرود چه کسی است؟ این را از منظر زینب سلام الله علیها ببینید، چه کسی است؟ کسی که در این لحظه محبوبتر از او برای زینب وجود ندارد، محبوبتر از او برای خدای متعال در زمین وجود ندارد. حالا همین خدایی که حسین محبوبترین است برای او و حسین محبوبترین است برای زینب، این حسین را به میدان میبرد تا خدایی خودش را، تا جلوه خودش را، تا جمال خودش را به زینب سلام الله علیها نشان بدهد. این خدا، کدام خداست؟ همان خدایی که یک روزی محبوب دل ابراهیم علیه السلام یعنی اسماعیل را به میدان، به قتلگاه، به ذبحگاه، کشاند، اسماعیلی که محبوب خدا هم هست، تا خدایی خودش را به ابراهیم جلوهگر کند. ابراهیم بعد از ماجرای ذبح اسماعیل، با قبل از ذبح اسماعیل با هم فرق دارند، در توحید با هم فرق دارند. انشاالله که خدای متعال توفیق بدهد همه ما، همه شیعیان، از وجود مبارک امام حسین علیه السلام بهرهها ببریم، بهره اتصال به خدای متعال، بهره توحید، بهره معرفت الله و بیشترین بهرهها را ببریم.