از معارف سوره توحید حرکت عاشقانه به سمت خدا داشتن است

عالی ترین معرفت توحید

دوستان، توحید، توحید، توحید. این رو باید توجه داشته باشیم، تا وقتی توحید و ظرافت‌های توحید، در وجود ما ننشینه ما حرکت الی الله نداریم، به بارگاه خدای متعال، به سیر الی الله، به سیر الی الله تعالی. کسی که وجودش پر از شرک و غیر توحید هست، راه نداره، توحید، توحید، باید به این توجه کنیم. سوره توحید سرمشق موحدان الی الله هست با همه ظرافت ها و معرفت هایی که اینجا هست. سوره توحید جامع معارف توحید است، از عالی ترین فضاها، معرفت مطرح میکنه، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد . آیه اول سوره توحید، عالی ترین معرفتی است که خدای متعال مطرح میشه، معرفتی که بزرگان سیر الی الله، در همین حد که از دور نسبت به خدای متعال چنین معرفتی هُوَ اللَّهُ أَحَد هست، فضای احدیت الله. با این عظمت اللَّهُ الصَّمَد . ، دریای وصول الی الله، اقیانوس واصل شدن به خدا اللَّهُ الصَّمَد . ، غوطه خوردن در اوصاف خدا. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَد ، نقطه اتصال خدا به همه خلق الله، به همه ما سواء الله.

نهادینه شدن معرفتِ عدم وجود کُفوی برای خدا

وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، کنار زدن همه ما سواء الله. در سیر توحید این مسیر از همین آیه چهارم به سمت آیه اول هست. اگر ما می‌خواهیم سیر توحید داشته باشیم باید این آیه چهارم در وجودمان محقق بشه، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، هیچ احدی کفو خدا نیست. این رو برای خودمون تکرار کنیم. ما شاید روزانه حداقل ۱۰ بار این سوره مبارک رو در نماز میخونیم، حالا با کم و زیادش. همین یک آیه رو در وجودمان تکرار کنیم، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، هیچ احدی کفو خدا نیست، هیچ چیزی نمیتونه جایگزین خدا بشه، هیچ چیزی، هیچ احدی نمیتونه در هیچ موضوعی، جایگزین خدا بشه. چگونه هست که من به غیر توکل کنم؟! چگونه هست که من به غیر الله چشم امید داشته باشم؟! چگونه هست که من برای غیر الله قدرتی قائل باشم؟! لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، هیچ احدی کفو خدا نیست. خدایا تو تکی، نه در یک موضوع، نه در عظمت، نه در خالقیت، در هر صفت نیک، در هر حُسنی، در هر آن چیزی که خوب هست و من میتونم تصورش رو داشته باشم، تو تک هستی، سرآمد هستی. هیچ شیئی، هیچ کسی در وجود من، نمیتونه جایگزین تو باشه. این آیه چهارم سوره توحید، هم یک بحث اعتقادی است، هم یک بحث عملی، آثارش زیاد هست، در معارف، یک خداشناسی است، شناخت خدا به نسبت عالم، یعنی در عالم به خدا رسیدن، در اشیای عالم توجه کردن و به خدا رسیدن، در خلقت آسمانها و زمین نگاه کردن و به خدا رسیدن، در اسباب عالم توجه کردن و به خدا رسیدن، این خداشناسی است. به همه عالم نگاه کنیم و این رو نتیجه بگیریم لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، احدی کفو تو نیست، نه احدی از منفی ها، نه احدی از مثبت ها، کفو تو نیست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ . این رو به لحاظ معرفت، در ذهنمون لیست کنیم، گاهی به خودمون یادآوری کنیم، خدایا عظمت آسمان ها و زمین کفو تو نیست. در طی روزگار و گذران عمر، هر از گاهی یک مورد از این لیست رو برای خودمون یادآوری کنیم. فردا شد، خدایا هیچ کدوم از دوستان من کفو تو نیستند، فرداش، خدایا رئیس من سرکار کفو تو نیست، فردای دیگر شد خدایا همه این مال و منالی که دارم و ندارم کفو تو نیست. این رو به لحاظ معرفت به خودمون یادآوری کنیم. در این فضا، معارف توحیدی مون رو اضافه کنیم و به مرور این معرفت رو به عمل بیاریم. این معرفت باید در وجود ما شکل بگیره، باید نهادینه بشه، در وجود ما اینگونه شکل بگیره. دوستان اون روزی که ما از دنیا میریم آیا خودمون میتونیم این شهادت رو در مورد خودمون بدهیم که من اینگونه هستم؟ این معرفت رو دارم، صفاتم اینگونه هست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ؟ احدی برای من کفو خدا نیست. در فضای لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ. ، معارف زیادی هست. یکی از معارفی که ذیل این بحث هست، محبت خداست.

آیه آخر سوره توحید کلام یک عاشق الی الله است

این کلام، کلام چه کسی است، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ؟ کلام یک عاشق. کلام یک عاشقی که به هر چیزی نگاه میکنه، به هر شیئی، به هر جا که می نگره، هر چیزی که غیر او میبینه، براش این جمله پر رنگ هست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، خدایا هیچ چیزی برای من تو نمیشی. هیچ شیئی برای من تو نیستی. هیچ جایگاهی برای من محضر تو نیست. هیچ جایگاهی و هیچ موقعیتی برای من، معادل محضر تو نیست. این باید در وجود ما شکل بگیره و الا ما حرکت نداریم. وقتی من در وجودم این هست که همین زندگی که دارم خوبه، چی از این بهتر؟ وابستگی دارم، محبت دارم به دنیا، محبت دارم به غیر الله، من الی الله نمیرم. سالک موحد الی الله، دقت کنید، تازه سیر اصلیش با تحقق آیه چهارم سوره توحید آغاز میشه. ما یک عمر، یک مدت طولانی باید تلاش کنیم، این، در وجودمان شکل بگیره، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، دوستان این که شکل گرفت تازه آغاز راه است. شما بگو ما کجا هستیم؟ ما الان کجای راه هستیم؟ کدوم مون این معرفت فکری و عملی در وجودمان شکل گرفته؟ ما تازه سرآغاز این هستیم که بفهمیم، پیگیر باشیم، جهاد کنیم چگونه بریم تو راه، در راه توحید؟ این معرفت پایه حرکت هست، همیشه هست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، هیچ چیزی، هیچ شیئی برای من تو نیستی. ببینید، توجه کنید، این کلام را یک کلام خشک نبینید، کلام یک عاشق ببینید. به اشیاء مختلف می رسه، به موقعیت های مختلف می رسه، ما باید حالمون این بشه، خدایا تو کجایی؟ خدایا هیچی برای من تو نمیشی. لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، این کلام یک عاشق هست، یک عاشق الی الله. یک کسی که همه وجودش شده محبت خدا. ما باید به این معرفت واصل بشیم. خدایا ما را از غفلت خارج کن، ما رو بیار سر راه، به ما توفیق بده بیاییم سر راه توحید، سر راه سلوک الی الله، در راه سلوک الی الله پا بگذاریم، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ ، برای من هیچ چیزی تو نیستی. آیا ما این جمله از قرآن را که مطرح می‌کنیم، بر زبان جاری می کنیم، کلام یک عاشق است؟ این عاشقانه ترین حرف قرآن هست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ . آیا این جمله را که ما مطرح میکنیم، کلام یک عاشق هست؟ این جمله سوزناک ترین حرف یک عاشق الی الله است، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ . عاشقی که در فضایی از غیر الله گرفتار شده، از او دور افتاده. این جمله رو شما وقتی در قرآن دیدی، یاد سوز و آه و ناله یک عاشق بیفت که از معشوق دور هست، یاد فریاد یک محب بیفت که از محبوب دور هست، لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ . فریاد بزن ای خدا، از دور فریاد بزن، اینجا دور هستی، از دور فریاد بزن ای خدا، همه این چیزها، همه این اشیاء، همه این موقعیت ها، در پیرامون من، تو نیستی.