به قرینه به فوق آمدن موسی (ع) پس از حالت صعقا می توان گفت که دکّا شدن جبل به خاطر هموار شدن رؤیت ربّ برای حضرت موسی (ع) بود
استقرار کوه بر مکانش شرط رؤیت ربّ برای موسی (ع) بود
بله در ماجرای رؤیت خداوند توسط موسی ع وقتی شرط مطرح هست که فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانىِ ، یه اتفاقی میافته. موسی ع به کوه داره نگاه میکنه. این اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ ، شرط زمانه. یعنی اون وقتی که کوه بر مکانش مستقر بمانه فَسَوْفَ تَرَانىِ ،. بخاطر این می فرماید فَسَوْفَ تَرَانىِ . یعنی یه مقداری زمان میبره کوه بر مکانش مستقر بمانه. یعنی تو به کوه نگاه کن کوه رو دنبال کن اگر کوه بر مکانش مستقر ماند تو در آینده منو خواهی دید.
دکّا شدن جبل به معنای هموار شدن مسیر رؤیت ربّ برای موسی (ع) بود چرا که موسی (ع) پس از آن و پس از قرار گرفتن در حالت صعقاً به فوق آمد
موسی ع به کوه نگاه می کنه رب بر کوه تجلی میکنه. کوه حالت دکا پیدا میکنه. کوه هست هنوز حالت دکا پیدا کرده. جَعَلَهُ دَكًّا به معنای عدم کوه نیست. اگه شما بفرمایید دکّا یعنی صاف شدن، یعنی هموار شدن، یعنی پودر شدن دیگه کوهی نیست. اونجا نباید می فرمود که جَعَلَهُ دَكًّا . اون موقع که دیگه کوه نیست. جَعَلَهُ دَكًّا یعنی کوه هست حالت دکا داره. چرا موسی ع خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا ؟ چون جَعَلَهُ دَكًّا ،. چون در جَعَل الجبل دَكًّا این اتفاق منجر میشه به اینکه خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . نه به خاطر اینکه کوه نابود شد و از ترس نابود شدن کوه و از عظمت نابود شدن کوه موسی ع خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . نه به خاطر این به خاطر رؤیت به خاطر تجلّی. به خاطر هموار شدن بستر رؤیت پروردگار. دکا یعنی مسیر هموار میشه. خداوند وقتی می فرماد جَعَلَهُ دَكًّا ، یعنی این کوه رو مسیر هموار رؤیت قرار میده. راه رؤیت قرار میده . به خاطر اینه که خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . و چون خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاق . افاق براش اتفاق می افته. یک فوق آمدن براش اتفاق می افته.