تفاوت های حمد و شکر

در بحث شکر و در بحث حمد، هر دو، خدای متعال دیده می‌شوند ولیکن در بحث شکر خدا پسِ نعمت است، پسِ این اعمال است، در بحث حمد هیچ موضوعی ما بین انسان و خدا وجود ندارد، چه نعمت باشد چه نقمت، خدا برای او قیمت دارد، خدا را سپاس می‌گوید، از خدا قدردانی می‌کند، چرا؟ به خاطر خود خدا، نه به خاطر نعمت. اگر معنای قدردانی را بخواهیم وارد بشویم، معانی تبعی شکر و حمد است، اگر بخواهیم معنای قدردانی را قائل بشویم، در شکر شما از خدای متعال قدردانی می‌کنید به خاطر نعمت، در حمد شما از خدای متعال قدردانی می‌کنید به خاطر خودش، لذا حمد هم در نعمات مطرح است، هم در غیر نعمات، یعنی یک کسی که اهل حمد است در نعمت هم خدا را حمد می‌کند، در غیر نعمت هم خدا را حمد می‌کند، در مصیبت هم خدا را حمد می‌کند، این حمد با شکر چه فرقی دارد؟ کمال شکر است، عظمت دارد نسبت به شکر، از شکر فراتر است، بالاتر است. مثلاً در بحث حمد ما در نعمات می‌توانیم خدای متعال را حمد کنیم، در نعمات می‌توانیم خدای متعال را شکر کنیم، ولی وقتی در نعمات حمد می‌کنیم فرقش چیست؟ یعنی خدا خودت خیلی قیمت داری، نعمت رو دادی خودت خیلی قیمت داری، من دارم خودت را می‌بینم، عظمت تو برایم بزرگتر شد، تو برای من عظیم‌تر شدی، تعظیم توست این ماجرا، این نعمتی که دادی تعظیم توست. در مصیبت هم همینطور، حتی می‌تواند این موضوعات، نعمت دادن، نقمت دادن، مصیبت دادن، به فرد حامد ربطی نداشته باشد، مثلاً شما شکر نمی‌کنید خدایا شکرت که به فلان پرنده در فلان بیابان غذا دادی، می‌گویند به شما چه ربطی دارد؟ بیخود داری شکر می‌کنی، شکر به شما مربوط نیست، بی معنی است اینجا شکر کردن، ولی شما می‌توانید حمد کنید خدایا تو رو حمد می‌کنیم که به فلان پرنده در فلان بیابان نعمت دادی، خدایا تو را حمد می‌کنیم، فراتر از این موضوع، خدایا تو را حمد می‌کنیم به خاطر اینکه ولدی اتخاذ نکردی. تمام افعال و موضوعاتی که جهت دهنده می‌توانند باشند به سمت حمد، لزوماً به شخص انسان مرتبط نیست، که ممکن است دایره‌اش خیلی بزرگتر باشد. در شکر یک اثر و جهتش نفس انسان است، حتما باید یک ربطی آن ماجرا به نفس ما پیدا بکند، اثری بر نفس انسان داشته باشد، ولی در حمد اینطور نیست، هیچ ارتباطی به نفس شما ندارد. البته شما با حمد متاثر می‌شوید، ولیکن آن موضوع یا آن فعلی که خدای متعال انجام داده، آن ممکنه هیچ ربطی به نفس شما نداشته باشد.