تسبیح جدید ملائکه پس از درک این مطلب که معرفت حمدشان شامل أَسْمَاءِ هَؤُلَاء نمی شود
ملائکة تسبیح به حمد و تقدیس نسبت به خدای متعال داشتند، و به همین دلیل خلقت خلیفه را لازم نمی دانستند
مطابق آیه ۳۰ سوره بقره در بحث حمد، ملائکه در مقابل بحث آفرینش انسان به عنوان خلیفه، مطرح میکنند که آیا میخواهی در زمین کسی را قرار بدهی کهيُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ در حالی کهوَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك ما تسبیح میکنیم تو را، ما تسبیح به حمد میکنیم تو را، و تقدیس میکنیم تو را. این حرف ملائکه اشتباه نبود، خدای متعال نفرمود نه شما تسبیح نمیکنید، شما بلد نیستید تسبیح کنید، شما بلد نیستید تقدیس کنید، بحث این نیست، بحث این است کهإِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ملائکه درکشون چی هست؟ آنچه که برای خدای متعال نیاز است، آنچه که باید در ساحت خدای متعال انجام داد، تسبیح به حمد و تقدیس خداست، دیگه خلیفه چرا؟ وجود یک انسانی که ممکنه فساد کنه و خونریزی کنه چرا؟ در نظام خدا، ملائکه دارند تسبیح میکنند، تسبیح به حمد و تقدیس خدا. اینجا چند تا مطلب روشن است یکی اینکه تا اون زمان و در اون زمان، ملائکه تسبیح به حمد میکنند، دوم اینکه استدلال ملائکه برای قرار ندادن انسان و نیافریدن انسان و قرار ندادن انسان به عنوان خلیفه، اینه که ما داریم تسبیح میکنیم، ما داریم تسبیح به حمد میکنیم، دیگه نیازی نیست به کس دیگری. یعنی فضا اون موقع چی بوده؟ درک ملائکه چی هست؟ اینکه ساحت، ساحت تسبیح خداست، تسبیح به حمد خداست و تقدیس خداست، ما هم که داریم انجام میدهیم. سوال یا سوالاتی که به دست میآید اینه که آیا خدای متعال مطلب دیگری مد نظر داره؟ مطلب دیگری غیر از تسبیح و حمد خدا، غیر از تسبیح به حمد خدای متعال؟ در ادامه میفرماید کهإِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ من یک چیزی میدونم که شما نمیدونید. در مورد این خلقت، در مورد اینکه میخواهم آدم رو خلیفه قرار بدهم، چیزی میدونم که شما نمیدونید.
تسبیحی جدید از ملائکة، پس از درک عدم علم نسبت به أَسْمَاءِ هَؤُلَاء
در ادامه خدای متعال از این علم به آدم علیه السلام یاد میدهدوَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَاءَ كلَّهَا آن چیزی که خدای متعال میدونست چی بود؟ علم اسماء. ملائکه این رو نمیدونستند. خدای متعال این را به آدم یاد داد سپس این عرصه را، این عرصه علم را به ملائکه عرضه کرد، این مقوله رو به ملائکه عرضه کرد، ملائکه دانستند که علمی ندارند، در این مقوله علم ندارند، تسبیح کردند خدا را، توجه کنید، خدا را تسبیح کردند،قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا یک نکته، تا این لحظه ملائکه این تسبیح رو نکرده بودند، اونجا میفرمایندنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِك ولی تا این لحظه ملائکه این تسبیح رو نکرده بودند،قَالُواْ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اینجا خودش یکسری ظرافتها داره، بحث اینجا تموم نیست، ها. همین آیه ۳۲ سوره بقره خودش ظرافت داره، این یک تسبیح جدید است از ملائکه، ملائکه این تسبیح رو نداشتند. این ملائکه کسانی هستند که دو آیه قبل مطرح میکنندنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِك بعد از اینکه خدای متعال عرصه علم الاسماء رو، عرصه أَسْمَاءِ هَؤُلَاء رو به روی ملائکه باز میکنه و به نمایش میگذاره و ملائکه متوجه میشوند که از این عرصه درکی ندارند، علمی ندارند، چی مطرح میکنند؟ سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا پس اون آیه ۳۲ سوره بقره درش یک مطلب است که ملائکه وقتی با ماجرای أَسْمَاءِ هَؤُلَاء اینکهأَسْمَاءِ هَؤُلَاء وجود دارند، مواجه میشوند به تسبیح کشیده میشوند، یک تسبیح جدید، سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا این کجاست؟ اون موقعی کهثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَائكَةِ فَقَالَ أَنبِئونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين این اسماء،أَسمَاءَ كلَّهَا به ملائکه عرضه شد و گفته شد کهأَسْمَاءِ هَؤُلَاء رو انباء کنید.
دایره معرفت حمدِ ملائکة، شامل علم الأسماء نمی شد
یک سوال دیگه که در مورد ملائکه در این آیات مطرح است اینه که چرا خدای متعال در انتهای آیه 31 میفرمایدإِن كُنتُمْ صَادِقِين اگه شما راست میگویید، اگر شما اهل صدق هستید، در مورد چه چیزی اهل صدق هستند؟ مگه ملائکه چه ادعایی کرده بودند که اهل صدق بودنشان باید مورد آزمون قرار بگیره؟ ادعایی که ملائکه کردند این هستوَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَك سوال اینجاست که آیا ملائکه اصلاً تسبیح به حمد خدا و تقدیس خدا ندارند؟ آیا اون حدی که خدای متعال مد نظر داره، اون رو ندارند؟ ملائکه با دانستن اینکه نمیدانند و نمیتوانند أَسْمَاءِ هَؤُلَاء رو انباء کنند، به تسبیح کشیده شدند، یک تسبیحی که قبلش ندارند. اگرأَسْمَاءِ هَؤُلَاء رو بدونند به چه تسبیحی کشیده میشوند؟! تسبیح میکنیم به حمد تو، توجه کنید، در آیه ۳۲ مطرح است،سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا تسبیح میکنیم تو را، دیگه الان به حمد تو نیست، به این که نمیدونیم، به اینکه متوجه شدند علم ندارند خدای متعال رو تسبیح میکنند، نه به اینکه علم دارند، نه به معرفت، نه به معرفتی که به حمد کشیده بشه، نه به معرفتی که حمد رو در پی دارد. ملائکه تسبیح خدای متعال میکنند به حمد خدا، این حمد ملائکه، دایره معرفتش چقدر است؟ کجاست؟ هر چقدر که هست،أَسْمَاءِ هَؤُلَاء رو در بر نمیگیره، حمدی مبتنی بر معرفت و علم به أَسْمَاءِ هَؤُلَاء نیست، در دلنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِك معرفت أَسْمَاءِ هَؤُلَاء وجود نداره، تسبیح میکنند، بر اساس معرفتهایی، بر اساس معرفتهایی که به حمد کشیده شده، ولی در این دایره معرفتها، علم أَسْمَاءِ هَؤُلَاء وجود نداره.