گروه بندی نفوس با معیار تناسب شان نسبت به قتل اَلمَؤودَة
سوره شمس و سوره تکویر هر دو با بحث شمس شروع می شوند
در قرآن دو سوره داریم که با بحث شمس شروع میشود، سوره شمس و سوره تکویر. در سوره شمس آغاز بحث با قسم به شمس است، در سوره تکویر آغاز بحث با معرفی سرانجام شمس است. در سوره شمس میفرماید که وَ الشَّمْسِ وَ ضحَاهَا در سوره تکویر میفرماید که إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَت . این عنوان سوره تکویر از همین واژه كُوِّرَت است، مصدر همین كُوِّرَت است، كُوِّرَت فعل است از باب تفعیل، مصدرش است تکویر، عنوان سوره تکویر از همین بحث واژه كُوِّرَت است. كُوِّرَت، فعلی که در خصوص شمس اتفاق میفته، آینده شمس است. پس اینجا هم سوره مربوط به شمس است. یعنی هر دو عنوان، عنوان سوره شمس که خود واژه شمس است، عنوان سوره تکویر هم که تکویر است، فعلی، ماجرایی مربوط به شمس است. سرآغاز هر دو سوره هم شمس است.
نفس، محور سوره شمس است
در این دو سوره که شما بحث رو دنبال میکنید، محور داستان، محور بحث، موضوع نفس است. در سوره شمس یازده بار قسم خورده میشه به موضوعات مختلف که یک حرف گفته بشه، قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ، وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ، همین بحث، قطعاً کسی به فلاحت میرسه که نفسش را تزکیه کنه و قطعاً کسی به گمراهی خواهد رفت که نفسش رو تدسیه کنه. کل سوره شمس این دو جمله است، این دو جمله در مورد نفس است، تمام، بحث سوره شمس تمام میشه.
گروه بندی نفوس و سؤال در مورد قتل اَلمَؤودَة، در هنگامه های مطرح شده در سوره تکویر
در سوره تکویر ۱۲ هنگامه مطرح است، إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ، وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ ، وَ إِذَا الجِبَالُ سُيِّرَتْ ، وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ، وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ، وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ، ۶ هنگامه تا اینجا مطرح شد، هنگامههای عجیب، زیر پای انسان خالی شده، زیر پای همه انسانها خالی شده، چیز قابل اتکایی وجود نداره، نه خورشید هست نه ستارگان، نه جبال پایدار، همه چیز رها شده، همه موجودات وحشت زده در حال حرکت هستند، وحشت زده محشور شدهاند، یک بحث، هنگامه دیگر است، هنگامه دیگر که مطرح است وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت ، نفسها گروه گروه میشوند، گروه بندی میشوند، هنگامه گروه بندی نفسها است. هر نفسی مثل یک واگن به قطار خودش وصل میشود، در ریل خودش، در ریل مربوط و سردمدار این گروه، این قطار، آن لوکوموتیوی است که در جلو است، کاروان این شتر نفس شما، این مرکب نفس شما معلوم میشود و شما در آن کاروان، این مرکب شما در آن کاروان قرار میگیرد. طبیعت عالم به هم ریخته و نفسها گروه گروه میشوند، در گروه خودشون قرار میگیرند. در این هنگامه، هنگامه حسابرسی از اعمال نیست، این ماجرای سوره تکویر هنگامه یوم الحساب نیست، از ریز و درشت سوال پرسیده نمیشه، موعد تنها یک سوال است، معیار فقط یک سوال است، وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ ، بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت ، فقط همین. صدتا سوال پرسیده نمیشه. این موعد، موعد سوره تکویر، موعدی که نفوس گروه گروه میشوند، موعد حسابرسی همه اعمال نیست، موعد یک سوال است، در موردالْمَوْءُدَة ، چه سوالی؟بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت . یک سوال مطرح است، یک حرف مطرح است، در موردالْمَوْءُدَة ، اون سوال چی هست؟بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت ، به کدام ذَنبٍ ، به کدام گناه، آنالْمَوْءُدَة ، به قتل رسید؟ این سوال مربوط به نفس است.
قوم ثمود توسط نفوس تدسیه شده ی ناقة الله را از بین بردند و بسیاری از نفوس دیگر دست به قتل اَلمَؤودة زدند
سوال پرسیده نمیشه نماز خواندی یا نخواندی، چون آنهایی که اونالْمَوْءُدَة را به قتل رساندند نماز میخواندند، موعد حسابرسی اعمال شما نیست، موعد این است که نفس تو، تو را کجا برد، موعد بررسی تدسیه نفوس است، همان کاری که برای قوم ثمود شد،وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ، مثال اینوَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا در سوره شمس چی هست؟ قوم ثمود، با تدسیه نفس چه کردند؟ نَاقَةَ الله رو از بین بردند، فَعَقَرُوهَا ، فَعَقَرُو نَاقَةَ الله. در هنگامه مطرح در سوره تکویر، بحث، بحث تفکیک نفوس است، گروه بندی نفوس است، بر اساس یک رفتار، رفتار در قبالالْمَوْءُدَة ، جهتی که نفس این افراد داشته در مورد قتل الْمَوْءُدَة ، رفتار نفوس در موضوع قتل الْمَوْءُدَة ، جهت نفوس در موضوع قتل الْمَوْءُدَة ، معیار دسته بندی نفوس است.
گروه بندی نفوس و پرسش در مورد قتل اَلمَؤُودَة
عجیب ماجرایی است. بترسیم از این مطلب. بترسیم از این مطلب. اینجا بحث نفس است نه بحث عمل شما در مقابل قتل الْمَوْءُدَة . ممکنه شما آن زمان نبودی و در قتل الْمَوْءُدَة مشارکت نداشتی، نفس شما بر اساس آن معیار دسته بندی میشود، در هنگامه وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت ، شما یک نفسی را میبینید که در گروه نفوس قاتلان امام حسین علیه السلام قرار گرفته در صورتی که اصلاً در آن زمان نبوده و چنین عملی نداشته، چرا آنجا هست؟ نفس او نفس تدسیه شده است نه نفس تزکیه شده، مرکب وجود او هم رنگ مرکب قاتلان الْمَوْءُدَة است. اینه که شما گاهی آموزش داده شدید، دعا میکنید در ادعیه که ما رو یک وقت با دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام محشور نکن، ما رو با آنها همراه نکن، در زمانی که وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ، همه وحشت زده محشور شدهاند، نفس ما رو در زمره نفوس قاتلان اهل بیت علیهم السلام قرار نده. من نماز خواندم، من روزه گرفتم، من قرآن خواندم، من قرآن حفظ کردم، من کارهای خوب زیادی انجام دادم، چرا در این گروه هستم؟ چرا در این گروه قاتلان حسین ع هستم؟ چرا نفسم اینجاست؟ چرا خودروی من رو بردید اینجا گذاشتید؟ چرا واگن من رو به قطار اینها دارید وصل میکنید؟ به آن داستان قاتلان امام حسین علیه السلام شما یک موضوع چندم رو هم باید اضافه کنید، آنجایی که میفرماید، و شایعت و تابعت و بایعت، شما بفرمایید و نفوسی که بعدا بودند و تدسیه بودند.
مطرح شدن 12 هنگامه در سوره تکویر، برای علم نفس به آنچه که حاضر کرده است
این هنگامهها پیش میرود، وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت قبل از این بحث وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت نفسها گروه بندی شدهاند، اون سوال اصلی و اساسی مربوط به نفوس، مربوط به قطارهای نفوس، پرسیده میشود و بر اساس اون، این قطارهای نفوس شکل میگیرد و حرکت میکند، در این هنگام و بعد از اینوَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت ، وَ إِذَا السَّمَاءُ كُشِطَت ، قبل از این خورشید و ستارگان و فضای طبیعت به هم ریخته و نفوس دسته بندی شدهاند، در این هنگام موعد میخواهد به جایی برسه، زمان به موقعیتی میرسه که بساط آسمان برچیده میشود،وَ إِذَا السَّمَاءُ كُشِطَت ، آسمان داستانش جمع میشود، آسمان بساطش جمع میشود. قبل از اینکه آسمان جمع بشه یک ماجرایی گذاشته میشه، صحفی نشر داده میشوند و هنگامی که آسمان جمع شد، انسانها در معرض دو هنگامه هستند، وَ إِذَا الجَحِيمُ سُعِّرَت آتش جهنم با عنوان جحیم برپا میشه و شعله ور میشه، وَ إِذَا الجَنَّةُ أُزْلِفَت جنت از یک جهت به این ماجرا نزدیک میشود، داستان چیه؟ عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَت این هنگامهها، این ۱۲ هنگامه که طی میشه، خب این ۱۲ هنگامه میشود که چه بشود؟ سوره تکویر را ببینید ۱۲ هنگامه، خب که چی؟ ۱۲ بار مطرح میشه آن هنگامی که فلان، آن هنگامی که فلان، آن هنگامی که فلان، میگیم خب آن هنگامی که فلان، خب که چی؟عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَت ، هر نفسی عالم میشه به اینکه چه چیزی رو حاضر کرده، همین، بحث تمام. اصل بحث سوره تکویر اینجا تمام میشه،
قسم خداوند برای درستی حرف های رسول کریم
در ادامه میفرماید فَلَا أُقْسِمُ بِالخُنَّسِ ، الجَوَارِ الْكُنَّسِ ، چند مورد اینجا قسم خورده میشه که گفته بشه که این مطلبی که گفته شد که در آن هنگامه هر نفسی عالم میشه به آنچه که حاضر کرده، این قول رسول کریم است، اینها قول شیطان نیست، اینها حرفهای اشتباهی نیست، اینها حرفهای درستی است، اینها قول رسول کریم است و آن کسی که در کنار شماست و مصاحب شماست و صاحب شماست، با شما همنشین است و این حرفها رو داره به شما میگه، او مجنون نیست، او داره حرفهای درستی میزنه، عجیب است ماجرا. کدام حرفها رو درست میزنه؟ همین که در آن هنگامهها، آن هنگامهها که اتفاق افتاد، هر نفسی به آنچه که حاضر کرده عالم میشود. قسم میخورم که این رسول شما اون حرفها را داره درست میگه، اون حرفها حرفهای رسول امین است، اون حرفها حرفهای رسول کریم است.
نفس شما به کدامین سمت می رود، به سمت فلاحت، یا به سمت قاتلان اَلمَؤُودة
پس تا اینجا اصل مطلب شد همان بحثعَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَت . ۱۲ هنگامه قبلش مطرح شد که مطرح بشه در آن هنگامههاعَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا أَحْضَرَت ، چند آیه بعدش مطرح شد، قسم خورده شد که گفته بشه اون حرفها حرفهای درستی است، حرفهای رسول کریم است، حالا گفته میشه فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ پس به کجا میروی؟ تنها جای قرآن است که این سوال مطرح است،فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ پس داری کجا میروی؟فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ موضوع چی هست؟ ذَهَبَ، ذَهَبَ یعنی رفتن، کجا میروی؟ دارم میروم به خانهمان، نه موضوع این نیست که، دارم میروم سر کار، دارم میروم یک جای دیگر، نه، فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ کجا میروی؟ این ذَهَبَ به چی برمیگرده؟تَذْهَبُونَ به کدام بخش وجود شما برمیگرده؟ به مرکب وجود شما، به نفس، نفس تو داره کجا میره؟ سوار بر کدام مرکب هستی؟ مرکب تو داره تو رو کجا میبره؟فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ داری کجا میروی؟ نمیدانم، میگه نگاه کن به نفست، این نفس است که تو سوارش هستی و داره تو رو میبره، توجه کن کجا داری میروی؟فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ سوار چه مرکبی هستی و به کجا داری میروی؟ نگاه کن نفس تو داره تو رو کجا میبره؟ سوار چه مرکبی هستی؟ مرکب وجود تو، تو رو داره کجا میبره؟ اگر مرکب وجود تو تزکیه شده باشه، به سمت نفوسی میروی، در زمره نفوسی قرار میگیری که سرافراز هستند. اگر نفس وجود شما، اگر مرکب وجود شما تدسیه شده باشه، آن فرد وارد در گروهی میشود که، نفس او وارد در گروهی میشود که گروه قاتلانالْمَوْءُدَة هستند.