سلوک توحیدی با تسبیح آمیخته با غم در ظلمات تا تسبیح در جنّات

تسبیح در ظلمات با غم آمیخته شده است، غمی که به خاطر غفلت از محضر خداوند است

وقتی در ظلمات هستی، وقتی گرفتار ظلمات هستی، در تسبیح شما یک غمی نهفته است، تسبیح شما نشان از عجز شماست، تسبیح شما نشان از اندوه شماست، تسبیح شما نشان از تضرع شماست. آنجایی که گرفتار ظلمات هستی، آنجا که خطا داری در محضر خدا، آنجا که توجه نداری به محضر خدا، آنجا که غفلت داری از محضر خدا، همین که متوجه شدی، تسبیح کن، این یک.

آنقدر باید اهل تسبیح باشیم که به عنوان مسبّح شناخته شویم

دوم اینکه مدام حال تسبیح رو در خودمان زیاد کنیم، موقعیت خودمون رو بشناسیم، حال تسبیح رو در خودمون زیاد کنیم، آنقدر اهل تسبیح بشویم که عنوانمان بشود مسبّح. مسبح یعنی دست و پا زننده الی الله، کسی که دارد به سوی خدا دست و پا می‌زند، به سوی خدا دست و پا بزنیم، به جهت خدا دست و پا بزنیم. مسبّح کسی است که از غیرالله، از وجود غیرالله ناراحت است، اندوهگین است، درد او در زندگی وجود اله‌های غیرالله است، غصه او این است، ناراحتیش این است.

پایه سلوک توحید تسبیح است

شاید عرض کنیم پایه حرکت به سوی خدا، پایه رفتار صحیح به سوی خدا، پایه توحیدی شدن، تسبیح است، پایه سلوک توحید تسبیح است، نه پایه ایمان،‌ها، شما ممکنه ایمان بیاوری، باور کنید خدایی هست، سلوک توحید نمی‌کنید. قبول داری خدا هست؟ سوال می‌پرسیم قبول داری خدا هست؟ بله، پس چرا انقدر غیرالله در زندگیت هست؟ چون شما تسبیح نمی‌کنید، چون شما دست و پایی به سوی خدا نمی‌زنید، چون شما از وجود غیر الله‌ها ناراحت نیستی، اندوهی نداری، دغدغه‌ای نداری، چون شما مشتاق الی الله نیستی، یک جاهایی تسبیح می‌شود اشتیاق الی الله، چون شما مشتاق الی الله نیستی، سرجایت ایستادی، حرکت توحیدی نداری. بله تسبیح این نوع از رفتار است.

حمد و تسبیح عَلَم های توحید هستند

تسبیح عَلَم توحید است، تسبیح و حمد خدای متعال علامت توحید است، پرچم‌های توحید است.

تسبیح یعنی به هر چه غیر از الله بگویی: نه

تسبیح یعنی هرچی که جلوی پایت آمد، شما می‌گویی این نه، فقط او، این نه، به سوی او، این نه، به سوی او. در ظلمات شرک می‌شود غیرالله، نه، به سوی او، این غیر خداست، نه، به سوی او، این غیر خداست، نه، به سوی او، نفسم نه، به سوی او، هواهای نفس نه، به سوی او. شما هوای نفس رو اله نمی‌گیری، هوای نفس رو کنار می‌زنی، سر مرکب نفس رو جهت می‌دهی به سوی او، می‌گویی ای نفس به سوی او، به او وصل شو، متنبهش می‌کنی، متنبهش می‌کنی، مدام متنبهش می‌کنی، می‌شود لوامه، مدام متنبهش می‌کنی، می‌گویی فقط به سوی او، به سوی او، به سوی او، فقط او، او، او. وقتی اینطور حرکت می‌دهی نفس را، نفس می‌شود نفس مطمئنه، دیگر جهت نفس شما، رکاب نفس شما فقط خداست، می‌شود نفس مطمئنه. غیراللهی پیش می‌آید، می‌گویی این نه، فقط او. دنیا پیش می‌آید، می‌گویی این نه، او. پیش می‌روی جلوتر در آسمان‌ها، در جنات، در موقعیت‌های مختلف این شکلی، شما به دنبال او هستی.