حرکت انبیاء و اهل بیت (ع) در راستای توحید است و حرکت ما هم به دنبال ایشان- نه چون کوفیان برای دنیا - باید در راستای توحید باشد
توحید، سند افتخار انبیاء (ع) و اهل بیت (ع)
بالاترین سند افتخار انبیا و رسولان علیهم السلام و اوصیا و امامان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در رأس همه اینها، این است که اتصال به خدا دارند، بالاترین سند افتخار ایشان توحید است. اینکه کسی نمیتواند به توحید اینها خدشهای وارد کند، به خداخواهی این افراد خدشهای وارد کند و تابلوی شناخت این بزرگواران، باید توحید باشد.
لزوم بررسی موضوعات توحیدی ماجرای امام حسین (ع)
امام حسین را به توحید بشناسیم و بشناسانیم. هرکسی پای توحید امام حسین، پای خدا خواهی امام حسین علیه السلام بنشیند، به زانو در میآید، هر کسی خداخواهی امام حسین علیه السلام را بفهمد و درک کند به تواضع میافتد، آنهایی که البته در وجودشان یک ذائقهای، یک کششی به سمت خدا خواهی است. بله اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، اولیا خدا، رسولان خدا را این گونه بشناسیم، با تابلوی توحید. این را مکرراً عرض کردیم که ذهنمان به این موضوع بیشتر متوجه بشود و پیگیر این موضوع باشیم، مثلاً برای وجود مبارک امام حسین علیه السلام این موضوع را پیگیر باشیم، لیست کنیم، در بیاوریم، موضوعات توحیدی امام حسین علیه السلام را در بیاوریم، جایگاه توحیدی امام حسین علیه السلام را معرفت کنیم. آن فردی که داخل میدان دارد میرود کی هست؟ آن فردی که در عرصه سرزمین کربلا هست، چه کسی است؟ جایگاهش در موضوع توحید، در موضوع مسیر الی الله چه است؟
عناوین قرآنی امام حسین (ع) در ماجرای کربلا
آن فردی که دارد میرود به میدان کی است؟ باب الله. آن فردی که دارد میرود داخل میدان چه کسی است؟ کتاب الله ناطق. آن فردی که دارد میرود داخل میدان چه کسی است؟ سراج. چه کسی است؟ الزجاجه. چه کسی است؟ هادی از جانب خدا، هادی الی الله. آقا این فرد اگر نباشد من بعد از این فرد چگونه راه خدا را بروم؟ این دغدغه برای چه کسی مهم میشود؟ برای آنی که خداخواه است. آن فردی که الان داخل میدان است چه کسی است؟ حبیب خدا، محبوب خدا و بخاطر اینکه محبوب خداست و حبیب خداست، محبوب دل ماست. کسی که دارد میرود داخل میدان، عروة الوثقی است. این کسی که در میدان دارند به او شمشیر میزنند حبل الله است. بدون اعتصام به این حبل الله ما سقوط کرده هستیم، ما هیچ راهی به سوی خدا نداریم.
همچون کوفیان امام خواهی مان برای دنیا خواهی نباشد بلکه امام خواهی باید به جهت خدا خواهی و در راستای توحید باشد
این مسئله مهم است، ما باید به دنبال این امامخواهی باشیم به خاطر خدا خواهی، به خاطر راه خدا، و الا شما به دنبال امام خواهی باشی، غیر از این موضوع، اگر غیر از خداخواهی به دنبال امام خواهی باشی، میشوی امام خواهی برای دنیا. یکی از نمونههای بارزش کوفیان هستند، امام خواهی داشتند، چند هزار نفر نامه نوشتند برای امام، این میشود امام خواهی دیگه، بیا، امام خواهی داشتند، طالب امام بودند، برایش نامه نوشتند، بیا، امام آمد، امام را برای چه میخواستند؟ برای دنیا. امامی که آمد، شرایط یک جوری شد، با توطئه یزیدیان و عبیدالله بن زیاد و غیرهم، تطمیع و تهدید و مسائل دیگر، شرایط یک جوری شد، این امام خواهیشان با دنیایشان به تعارض افتاد. یعنی امام خواهی برای آنها دنیا به دنبال نداشت، امام را رها کردند، چرا؟ چون از اول امام خواهیشان بخاطر دنیا خواهیشان بود، امام را برای دنیا میخواستند نه امام را برای توحید. امام خواهی برای خودخواهی نمیشود و جواب ندارد. امام خواهی برای توحید، توحید باید در وجود انسانها رشد کند، خداخواهی باید در وجود ما رشد کند.
بدون امام (ع) راه حرکت به سوی توحید بسته خواهد شد
تمام دغدغه ما باید این باشد که آقا دست من از امام کوتاه باشد، و بشود به هر طریقی، امام را اگر به قتل برسانند، امام را اگر زندانی کنند، امام اگر غایب بشود، به هر شکلی دست من از امام کوتاه باشد، راه خدا به روی من بسته میشود، من دیگر نمیتوانم در توحید حرکت کنم. نمازم ضایع میشود، معرفت الله هم ضایع میشود، من دیگر این راه را نمیتوانم حرکت کنم، من، دیگران، هیچکس، چنین راهی را نمیتواند حرکت کند. این باید برای من پررنگ باشد.