در برابر کلام خداوند خاشع باشیم، آنگاه خاشعانه مشتاق تکلّم با خداوند بوده و به صلاة بایستیم

استعانت از صلاة مقوله ای سخت و بزرگتر از صبر است

در مورد بحث صلاة در آیه ۴۵ سوره بقره می‌فرماید که وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ ، در وهله اول تصور ماها ممکنه اینطور باشه که صبر موضوع سخت‌تری است، اگر بین صبر و صلاة ما بخواهیم بگوییم کدام موضوع سخت‌تر است، کدام موضوع پرداختن به آن دشوارتر است؟ ممکنه در وهله اول به ذهن ماها بیاید که صبر، صبر در مصیبتها، انواع مصیبتها، انواع مصیبتهایی که به زندگی ما اصابت می‌کند، مصیبتهای جانی، مالی، اعتباری، موقعیتی، شغلی، اجتماعی، موضوعات مختلف، به خودمان، به نزدیکان‌مون، به جامعه‌مون، اصابت می‌کند، صبر در اینها، محکم بودن در اینها، استواری در این مسیرها، به نظر میرسه که سخت‌تر باشه، ولی در آیه ۴۵ سوره بقره می‌فرماید که وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ طلب عون کنید به وسیله صبر و به وسیله الصلاة، در ادامه می‌فرمایدوَ إِنهََّا و قطعاً اینطور است، و اینطور است که الصلاة لَكَبِيرَةٌ ، صلاة بزرگتر است، این استعانت، این طلب عون کردن از صبر و صلاة، در مورد صلاة بزرگتر است، صلاة اینجا ماجرای سخت‌تری است، بزرگتری است، إِلَّا عَلىَ الخَاشِعِين الا بر خاشعین.

مدخل ورود به صلاة خشوع است، و برای رسیدن به خشوع باید از کتاب خداوند اثر گرفت

مدخل ورود به صلاة و استعانت از صلاة چی هست؟ خاشع، خشوع، کسانی اهل صلاة هستند که اهل خشوع باشند. کسی که اهل خشوع هست، اهل اثر گرفتن از خشیت خداست، اهل اثر گرفتن از آیات خداست، اهل اثر گرفتن از کتاب خداست، می‌فرماید لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ‏ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّه‏ کوه، جبال، اگر قرآن بر آن نازل بشه خاشع می‌شود از سر خشیت خدا، توی انسان چه می‌شوی؟ پس راه و مدخل ورود به استعانت از صلاة خشوع است. کسی که طوری هست که نیازمند به کتاب خداست. کسی که تمام سرزمین وجودش نیازمند به قرآن است. کسی که عاشقانه مشتاق دریافت قرآن است، دریافت کتاب خداست، دریافت کلام خداست. خاشع کسی است که تمام ذرات وجودش در تلاطم و شوق دریافت کلام خدا است.

این فرد کسی است که اگر یک حرف بشنود مُتَصَدِّعاً ‏ ، اگر یک اثر از کلام خدا بگیرد، پودر میشود مثل پودر می‌پوکد و پراکنده می‌شود الی الله. اگه بخواهیم یک مقدار با الفاظ عاشقانه این بحث رو مطرح کنیم مثل کسی که آنقدر مشتاق کسی است که اگر یک کلمه حرف از او بشنود تمام وجودش به تلاطم در می‌آید و دیگر استقرار ندارد، هنوز اون حرف را نشنیده ها، هنوز آن کلام را دریافت نکرده ولی وجودش تماماً مشتاق این اتصال است، مشتاق این دریافت کلام است. این نیاز سراسر وجودش رو گرفته، نیاز به مخاطب قرار گرفتن از جانب خدای متعال. این تصور را داشته باشید، این یک معنا از خشوع، این تصور را داشته باشید، این فرد میرود به سمت نماز، در روایت داریم نماز کلام شماست با خدا، این فرد میرود به سمت نماز، کی؟ خاشع، کسی که تمام وجودش نیازمند یک بار مخاطب قرار گرفتن از جانب خداست، حالا این فرد میرود به نماز می‌ایستد که با خدا کلام داشته باشه. اونی که هیچ احساس نیازی به مخاطب قرار گرفتن از جانب خدای متعال نمی‌کنه، حالا بگو برو سراغ نماز، إِنهََّا لَكَبِيرَةٌ اصلا یک موضوع بزرگی است برایش، یک موضوع دست نیافتنی است، این یک موضوع دوری است برای این فرد. چه کسی باید برود سراغ نماز که بتواند بهره وافی و کافی ببرد؟ کسی که سراسر وجودش این است، خدایا من را مورد خطاب قرار می‌دهی؟ با من حرف میزنی؟ این برایش مهم است، وجودش سر این تقاضا شکسته است، ذرات وجودش در اشتیاق این تقاضا در تلاطم است، این فرد می‌آید سراغ نماز و بهره از نماز، این فرد کی هست؟ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ باورش این هست که الله رو ملاقات خواهد کرد، یک روزی من تو رو ملاقات خواهم کرد، اشتیاق این تکلم خدا با اوست، تکلم خدا با او، تمام وجودش را فرا گرفته، این اشتیاق در وجودش است.

عدم تکلّم خداوند در قیامت با برخی از انسانها نتیجه عدم توجه آنها به کلام خداوند در دنیا است

خدای متعال در قیامت با برخی‌ها تکلم نمی‌کنه، آیه قرآن است، در قیامت خدای متعال با برخی افراد تکلم نمی‌کند و این بدترین اتفاق برای آنها است، تکلم نمی‌کند و آنها تزکیه نمی‌شوند و در قعر جهنم قرار می‌گیرند، لا يُكَلِّمُهُمُ‏ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ اینها کسانی هستند که خدای متعال در قیامت با آنها تکلم نمی‌کند، چرا؟ چون در دنیا هم اینها به کتاب الله که تکلم خدا بود توجه نکردند، إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلا . بله از این مدخل وارد بحث صلاة بشویم.