تسبیح به معنای جدا شدن از غیرالله و حرکت کردن است و حمد به معنای اتصال وجودی که خدای متعال برای شیئی قائل میشود و آن شیء اعتبار پیدا میکند
در یک معنا تسبیح یعنی قطع شدن، حمد یعنی وصل شدن، با تسبیح انقطاع ایجاد میشود، با حمد وصل ایجاد میشود، تسبیح یعنی جدا بشو از ما سواء الله و این ادامهدار است تا زمانهای زیاد، درجات زیاد بحث تسبیح ادامهدار است، همینطور ادامهدار است. تسبیح قطع نمیشود، تسبیح تمام نمیشود، به پایان نمیرسد، در گامهای مختلف توحید بحث تسبیح وجود دارد، حتی تا گام چهارم توحید. آن مطلبی که آنجا شما مطرح میکنید، قل هو الله احد، در حال تسبیح است، یعنی باز آنجا مطرح میکند که دور است، باز با احدیت او فاصله است و تلاش برای حرکت است. در تسبیح یک قطع شدن و یک حرکت کردن وجود دارد. شما قطع میکنی جدا میشوی، جدا کردن خودش یک حرکت کردن است. پس شما با تسبیح جدا میشوید و حرکت میکنید، دو مفهوم حرکت کردن و جدا شدن، دو روی یک سکه است و هر دو در یک مفهوم تسبیح وجود دارند. از ما سواء الله جدا میشوی، یعنی تسبیح میکنی، یعنی حرکت میکنی، یعنی جدا شدن را از ما سواء الله برای خدا دنبال میکنی. حمد یعنی وصل شدن، یعنی خودت را به خدا وصل کردن، خدا را به خودت وصل کردن و در مفهوم حمد آنجایی که خدای متعال حمید هست یعنی شما را به خودش وصل میکند. این وصل با هر اتصالی یکی نیست، این وصل یک وصل وجودی است. حمد معنای دقیقش یک اتصال وجودی است و الّا نه هر نوع رابطهای با خدا، همه اشیا یک نوع رابطهای با خدای متعال دارند، نه به معنای هر نوع رابطه بلکه یک اتصال وجودی، اتصال وجودی که خدای متعال برای شیئی قائل میشود و آن شیء اعتبار پیدا میکند.