در معیت امام حسین علیه السلام و بر اساس ماجراهایی از کربلا شعائر الله را درک کرده و وارد درک و شعور و حسی مرتفع از معرفت توحید بشویم
از ماجرای امام حسین علیه السلام، درک شعار الله داشته باشیم. ماجرای کربلا و عاشورا برای ما شعائر الله باشد. یعنی چه کند؟ یعنی به ما یک درک حسی بدهد. ما باید با ماجرای امام حسین علیه السلام حس کنیم برخی موضوعات را، صحنه کربلا شعائر خداست. ماجرای امام حسین علیه السلام شعائر الله است. باید وارد این صحنه بشویم حس کنیم برخی از موضوعات را. از عمق وجود درک کنیم، درک حسی داشته باشیم، نه فقط بدانیم بلکه درک کنیم. درک حسی بیابیم، از توحید، از برخی معارف توحید، از برخی رابطهها با خدای متعال. وارد ماجرای کربلا که میشوی، یک سری روابط، یک سری حس و حالها با خدای متعال را درک کنی، حس کنی. وارد ماجرای کربلا میشوی، وارد ماجرای امام حسین علیه السلام میشوی، باید این برات باقی بماند، بگویی که من حسی با خدا پیدا کردم، رابطهای با خدا پیدا کردم که اولین تجربهام بود، تا آن موقع این درک را نداشتم. درک حسی از موضوعات مختلف، از نماز، بگویی من وارد ماجرای عاشورا شدم، وارد ماجرای کربلا شدم، از یک نماز چنان حسی پیدا کردم که تا آن موقع نداشتم. از قِبَل امام حسین، در معیت امام حسین علیه السلام من این حس را یافتم. بله باید چنین درکی و شعوری از ماجرای امام حسین علیه السلام پیدا کنیم و درک کنیم و حس کنیم. شعور کنیم برخی از ماجراها، برخی از موضوعات را در صحنه کربلا. در صحنه کربلا و ماجرای امام حسین علیه السلام، ما نیاز به یک شاعر داریم، کسی که شعر کند برای ما، برخی از موضوعات جاری در این صحنه را. ما را به یک درک حسی برساند. محصول ورود ما در کربلا این باشد که یک حسی پیدا کنیم به عنوان مثال از نماز، دو رکعت نماز خواندی با چنان درکی از توحید و با چنان حس و حالی نسبت به خدای متعال که این رو تجربه نکرده بودی. در لحظاتی حالی نسبت به خدای متعال یافتیم، ذوقی در قلب مان نسبت به خدای متعالی یافتیم که این را تجربه نکرده بودیم. از این جهت ماجرای امام حسین علیه السلام شعار الله است، در تک تک صحنهها شعائر خدا است، قدم برداشتن امام حسین علیه السلام در بعد از ظهر عاشورا، تنها بسوی میدان، شعائر خداست. شما در آن صحنه اصلاً دیوانه میشوید، آنقدر آنجا شعائر الله است، آنقدر جریان خدا آنجا زیاد است. هر که به هر شکلی که خدا خواه است در آن صحنه همراه امام، به کیفی میرسد، به درکی میرسد، به حسی میرسد از خدای متعال که آن حس را ترجمه نکرده، تا آن زمان تجربه نکرده. اگر اهل تسبیح هستی، آنجا به درکی از تسبیح میرسی که تجربه نکردی در قبل از آن، اگر اهل حمد خدا هستی، آنجا به درکی از حمد خدا میرسی، یک درک حسی از حمد خدا که تا آن زمان تجربه نکردی. اگر اهل تهلیل خدا هستی، اگر اهل توحید هستی، اگر اهل لا اله الا الله هستی، به چنان درکی میرسی که تا آن زمان تجربه نکردی. اگر اهل تکبیر خدای متعال هستی، با گامهای امام حسین علیه السلام آن زمان که تنها در میانه میدان هست، به چنان درک حسی از تکبیر خدای متعال میرسی که تجربه نکردی قبل از آن. بله این ماجرا هست که شعور ما را بالا ببرد، شعور به معنای بهره از شعائر الله. حتی باید فقدان امام را هم در کربلا حس کنیم، به درک حسی درستی از فقدان امام برسیم، اگر وارد تراز بهره شعائر اللهی از کربلا بشویم. شما عصر عاشورا به چنان درک حسی میرسی از فقدان امام که قبل از آن نرسیده بودی. ما شعور نکردیم فقدان امام را. انشاالله که خدای متعال توفیق بدهد در این مسیر پیش برویم و سرافراز باشیم.