تسبیح یعنی عدم توقف در غیر خدا و در تمام موقعیت های زندگی باید حال و هوای تسبیح داشت

در فضای تسبیح، یه موقعی انسان در عالم خیلی گم هست، مثلا توی فضای سختی قرار گرفته، تسبیح کنه، سعی کنه همه چی رو پس بزنه، سعی کنه نگاهش، افکارش، جستجوگر خدای متعال باشه. وقتی انسان در یک عمقی گیر کرده، مسائل پیچیده شده، نور نیست، ظلمت زیاد شده، شما میگی سبحان الله. اینها باید پس بروند، خدایا تو کجایی؟ من ذهنم، فکرم، قلبم، جستجوگر توست. تسبیح، به آدم این تذکر رو میده. شما وقتی تسبیح میکنید، این تذکر رو به قلبتون، به وجودتون در وجودتون قرار میدید، سبحان الله، خدایا تو کجایی؟ من دوست دارم همه این موضوعات رو بشکافم به تو برسم. همینطوری بالا میری. این فضا رو پیش میری، میرسی به نشانه های خدا، باز در نشانه ها متوقف نمی شوی، میشه تسبیح به اسم. خدایا نشانه های تو رو می بینم، تو کجایی؟ اینکه عرض میکنیم نشانه ها، یک سطح خیلی پایینی از تسبیح به اسم هست. خدایا برای من خیلی نشانه قرار میدی، سبحان الله، دوست دارم حرکت کنم به سوی تو، دوست ندارم اینجا متوقف بشوم. نمیخوام اینجا متوقف بشوم. وقتی شما میگی سبحان الله، یک معنا این شکلی در ذهن شما باشه، خدایا نمیخوام اینجا متوقف بشوم، نمیخوام در این موقعیت که هستم بمونم، من دوست دارم الی الله بیام، اینجا نمیخوام بمونم. قدم می زنید، داری راه میری، یه جایی حواست جمع شد، بگو سبحان الله، خدایا من نمیخوام در این موقعیت بمونم، سر به سجده میگذاری، سبحان الله، خدایا من نمیخوام در این موقعیت بمونم. موقعیت من، یه چنین موقعیتی است که خودم واقف هستم بهش، به اوضاع و احوالم به موقعیتم، به فضایی که درش هستم، سبحان الله، میخوام بیام سمت تو. نکنه سر بگذارم و از دنیا برم، در همین موقعیت باشم، سبحان الله. پیرامون من، متصل به وجود من، غیر خدا زیاد هست، سبحان الله، این غیر خدا ها رو میخوام ببرم، نفسم شده اله من، بت ها شدند اله من، بسیاری از موضوعات مختلف غیر الله، شده اله من، سبحان الله، خدایا نکنه در این موقعیت، این شکلی از دنیا برم. بله یه مقداری حال و هوای تسبیح رو در خودمون زیاد کنیم.