رفتار های اصحاب کهف و خداوند قبل از ورود به کهف

اهل فتیه بودن، ایمان به خداوند، ازدیاد هدایت توسط خداوند و قیام کردن اصحاب کهف، مراحل اولیه حرکت الی الکهف ایشان بوده است

در آیات مربوط به اصحاب کهف ما وقتی آیات رو نگاه می‌کنیم، این افراد پایه کارشان یک جَنَمی بود که داشتند و آن فتیه بودن، بود. با این جنم، آمدند در میدان ایمان به خدا، یک فعل انجام دادند مومن به خدا شدند. قدم بعد خدای متعال هدایت آنها را زیاد کرد. این قدم کاملاً مربوط به خداست، تلاش کردند برای کسب هدایت ولی خدا هدایت آنها را زیاد کرد وَ زِدْناهُمْ هُديً فاعلش خداست. در قدم بعد این اصحاب قیام کردند، قیام کردند قیام جمعی، قیام کردند برای چه موضوعی؟ اصلاً یعنی چه که قیام کردند؟ قبلش چه بودند که این رفتار جدیدشان به معنای قیام است؟ یعنی چه کردند که عنوانش هست قیام؟ ببینید این مهمه، بعد اززِدْناهُمْ هُديً این اصحاب قیام کردند یعنی چه کار کردند؟ این رفتار قَاموا ، تبعه، در ادامه زِدْناهُمْ هُديً است. آیا به هدایتشان بها دادند؟ شما ببینید آیا نتیجه این شد یا نه، قاموا؟ آیا نتیجه قاموا شد؟ بله شد، پس این افراد به آن زِدْناهُمْ هُديً بها داده بودند.

رفتار قیام پس از ازدیاد هدایت، درس مهمی است که باید از اصحاب کهف گرفت

همین جا یک درس بگیریم، خدای متعال یک فعلی برای شما در مسیر رشد، در مسیر الی الله یک فعلی برای شما انجام می‌دهد، به تبع آن فعل خدا، به تبع آن محبت‌های خدای متعال شما چه می‌کنید؟ آیا رفتار دقیق، درست و درخور آن فعل خدای متعال را انجام می‌دهید یا نه؟ اینجا اصحاب کهف بعد اززِدْناهُمْ هُديً یک رفتاری دارند و آن قیام است. وقتی مبتنی بر هدایت‌های زیاد شده، وقتی مبتنی بر این ازدیاد هدایت در اینجا، مبتنی بر ازدیاد هدایت، رفتار پیشه می‌کنند، عنوان رفتارش چه است؟ قیام. یعنی پس از این ازدیاد هدایت رفتار قیام پیشه می‌کنند،

همزمانی قیام اصحاب کهف با فعل خداوند مبنی بر ربط قلوب ایشان، بیانگر معیت خداوند با اصحاب کهف است

وَ رَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ ، این رفتار قیام باید پیوسته باشد به رَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ اگر این اتفاق نیفتد آن قیام ثمر ندارد، خدای متعال اینجا پای کار است. بعضی رفتارهای خدای متعال بلافاصله همزمان با یک رفتار انسان است و باید این باشد. اینجا یعنی خدای متعال پای کار قیام این اصحاب است، همراه است، انّ الله مع اصحاب الکهف، خدا در معیت آنها است، خدا با آنها دارد همراهی می‌کند. این قیام می‌شود ظرف زمانی که خدای متعال این فعل رَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ را برای این بزرگواران انجام می‌دهد.

آیا ربط قلوب اصحاب کهف با تنزیه ایشان از معرفت های نابجایی که جامعه نسبت به خداوند داشتند مرتبط است؟ آیا این ربط قلوب مقدمه آن تنزیه است؟

در این فضا و مبتنی بر این ربط قلوبی که خدای متعال در زمان قیام برای اصحاب کهف ایجاد می‌کند، اصحاب کهف یک تنزیهی را از خودشان نسبت به معارف جامعه انجام می‌دهند، فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَري عَلَي اللَّهِ كَذِباً یعنی دررَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ چه اتفاقی افتاد که این معرفت باید حاصل بشود فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً ؟ آیا ربط دارد؟ آیا این قول اصحاب کهف نمی‌توانست همان ابتدا باشد، کی؟ همان زمانی که ایمان آوردند "إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ" اینجا مطرح بشود که " قالوا ربُنا ربُّ السماوات و الارض"

اعتزال اصحاب کهف از قوم و آنچه که غیر الله می پرستیدند

در ادامه می‌فرماید که وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ این‌ها از این قوم و از آنچه که آن قوم عبادت می‌کردند به جز خدا رو اعتزال گرفتند.

مخاطب واقع شدن اصحاب کهف قبل از ورود به کهف مبنی بر فَأووا الی الکهف

بعد از این اعتزال، یعنی اعتزال از این قوم و اعتزال از آن چیزی که غیر از الله، عبادت می‌کردند. یعنی در این آیه وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ خطاب خود اصحاب کهف هستند، متکلم خداست، متکلم رب است، مخاطب خود اصحاب کهف هستند. یعنی ضمن اینکه یک گزارش خبری برای ماست که این آیه رو می‌شنویم و می‌خوانیم ولی به این شکل هست که خدای متعال آنها را مورد خطاب قرار داد و با آنها کلام داشت و آنها شنیدند و به این معناست که حالا که، در این هنگام که اعتزال کردید از آنها، از آن قوم و از آنچه که غیر از الله عبادت می‌کنند، پس اِأْوُوا الی الکهف( ایووا الی الکهف) . بله اینجا یک قائلی وجود دارد که با اصحاب کهف صحبت می‌کند، اصحاب کهف این صحبت را می‌شنوند، حالا که، در این زمان که اعتزال کردید از آنها و از آنچه که عبادت می‌کردند الا الله،- اینجا یک نکته هم هست از آنچه که عبادت می‌کردند الا الله، یعنی احتمالاً معلوم می‌شود که در آن قوم یک شرک وجود داشته - پس بروید به سمت کهف، پس مأوا بگیرید الی کهف.

مراحل و رفتارهای قبل از ورود به کهف و پس از ورود به آن

این مرحله‌ی تا کهف، چند قدم اینجا پیش آمدند به سوی کهف، یعنی در این چند قدم هم اصحاب کهف رفتارهایی داشتند و هم از جانب خدای متعال افعالی برای آنها انجام شده و اصحاب کهف به آن افعال بها دادند، مبتنی بر آن، رفتار کردند و این مسیر پیش رفته. همین رفتار و این مسیر در درون کهف هم ادامه پیدا می‌کند، یعنی یک فضایی ما داریم برای اصحاب کهف، قبل از کهف، یک فضایی داریم فی الکهف، درون کهف.