مقدمات حرکت الی الکهف
اولین مقدمه حرکت الی الکهف (فتیة ) بودن است با دو یژگی ایمان به ربّ و ازدیاد هدایت از سوی خداوند
از مقدمات حرکت الی کهف. مطابق سوره کهف سیر حرکت اصحاب کهف به سوی کهف چند مقدمه دارد که بخشی از این مقدمات در آیه ۱۳، ۱۴، ۱۵ و نیمه اول آیه ۱۶ سوره کهف مطرح است. یک عنوان از این افراد در آیه ۱۳ مطرح است، فِتیَه . دو رفتار برایشان مطرح است که آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُديً ، این برای چه کسانی است؟ برای کسانی که عنوانشان هست فِتیَه، فتیهای که اهل ایمان به رب هستند و خدای متعال هدایتهای آنها را زیاد میکند. فتیه تعریفهای خودش را دارد، نشانههای خودش را دارد، هر کسی لزوماً در راه خدای متعال حرکت میکند یا اهل ایمان است، اهل این عنوان نیست، فتیه. تعاریف مختلفی برای فتیه است، دوستان بهش تأمل کنند، بهش توجه کنند، بروند بهش فکر کنند. پایه اهالی کسانی که میخواهند الی کهف حرکت کنند، فتیه است. یعنی بِیس این آدم باید این باشد، نگاه کنی و بگویی آقا فِتْيَةٌ ، لزوماً هر کسی که فتیه است اهل کهف نیست ولی باید اینجور آدم باشد، برای اهل اینجور آدمها است، با اینجور آدمها میشود شروع کرد. یک چنین افرادی اهل ایمان به خدا هستند، اهل ایمان به رب هستند، آدمهای منحرفی نبودند، ها، ولی به ربوبیت خدایی که برایشان جاری بود ایمان داشتند و با یک مرام و معرفت خاصی ایمان داشتند. وَ زِدْناهُمْ هُديً ، و خدای متعال هدایتهای آنها را زیاد کرد. پس ببینید، قدمها را ببینید، اهل یک منش خاصی هستند، یک نوع ارتباط و مردانگی و جوانمردی و مرام و معرفت خاصی بینشان، در وجودشان، وجود دارد و مومن هستند به رب. اتفاقی که برایشان میافتد و حائز اهمیت است این است که خدای متعال هدایتهای آنها را، هدایتهای جاری بر آنها را زیاد میکند، این موضوع مهم است خدا هدایتهای آنها را زیاد میکند. میتوانستند یک سری افرادی باشند که اهل ایمان به خدا باشند، پای ایمانشان هم بایستند و از دنیا بروند، شما الان آدمهای مختلفی را ممکنه اهل ایمان به خدا ببینید، هر چند سال شاید یک مقدار بر هدایتشان افزوده بشود، چه اتفاقی بیفتد، چه موضوعی پیش بیآید، یک مقداری بر هدایتشان افزوده بشود. اینجا اینها در فضایی قرار گرفته بودند که خدای متعال هدایتهای جاری بر اینها را زیاد میکرد، خودشان میفهمیدند، هدایتها دارد افزایش پیدا میکند، تبیینها دارد بیشتر میشود.
قیام بر مبنای ایمان به رب و ازدیاد هدایت، از مقدمات حرکت الی الکهف است
مرحله بعد و اتفاق بعدی که برای اینها اتفاق افتاد إِذْ قامُوا ، هدایتها که زیاد شد گفتند آقا همین جوری نمیشود که باید بیاییم پاکار بایستیم، حرکتی بزنیم، پای کار بایستیم، یک قیامی بکنیم، وقتی پای کار آمدند، دل به کار دادند، از تنبلی دربیایند، قیام بکنند، حرکتی جمعی ایجاد بکنند، إِذْ قامُوا ،
پیوند و اتصال عمیق بین قلوب که توسط خداوند بین اهل فتیة انجام می شود مقدمه دیگر حرکت الی الکهف است
وقتی که یک حرکت جمعی را خواستند آغاز بکنند،وَ رَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ خدای متعال پیوندی بین قلوب آنها ایجاد کرد. ببینید اینجا در این مرحله یک اتصال عمیقتر، خاصتر، بین این افراد دارد اتفاق میافتد، قلبهایشان به هم نزدیک شد، خدا این کار را کرد، دلهایشان یکی شد، وَ رَبَطْنا عَلي قُلُوبِهِمْ دلها یکی شد، خدا دلها را یکی کرد، قلبهایشان در پیوند به یکدیگر آرام گرفت، اِنَّهُم فِتْيَةٌ اینها با مرام و با معرفت و رفاقت و جوانمردی، با هم دست یاری و پیوند دادند، چند قدم که جلو رفتند خدای متعال دلهای اینها را یکی کرد، قلوبشون به هم متصل شد
نگاه به جامعه و حرکت الی الکهف، دو وجه نگاه اهل فتیة ای است که قلوبشان به یکدیگر وصل شده است
چنین افرادی دو وجه پیدا کردند، یک وجه رفتار و یک فعالیت با دیگران، یک وجه اصلاحی، اصلاح جامعه، کار در خصوص دیگران که در ادامه آیه چهاردهم و آیه پانزدهم مطرح است، فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً یک وجه اینطور داشتند، یک وجه هم الی کهف داشتند، آن وجه الی کهف پررنگتر بود که در آیه شانزدهم مطرح است وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَي الْكَهْفِ . بله نگاه این افراد به صورت جمعی و در حالت ربط قلوب و یکدل، یک نیم نگاهی به جامعه هست، یک روی سکه اینطور است، ولی آن چیز که پررنگ است و گم نمیشود، آن نگاه حرکت الی کهف است. خب ما پیدا کنیم که کجا هستیم؟ دوستان توجه کنیم که در کدام مقدمه هستیم، یا لنگیمان در کدام مقدمه است آن را اصلاح کنیم.