حمد یعنی حذف نفس انسان و توجه مطلق و خالصانه به خداوند و نفس الله
در بحث حمد من وجود ندارد، در بحث حمد منیّت نیست، در بحث حمد نفس نیست. آنجایی که نظر به نفس است دیگر بحث حمد نیست. حمد یعنی عبور از نفس، حمد یعنی ندیدن نفس، نفس خودت، چه در نعمات چه در نقمات، چه در خوشیها چه در سختیها، آنجایی که نفس خودت را دیگر نمیبینی. حمد یعنی ضریب اهمیت نفس خودت میشود صفر، ضریب اهمیت نفس الله میشود صد. آنجایی که شما به این میاندیشی که من میخواهم وارد نظام حمد بشوم که این موضوع به من برسد، که این خوشی به من برسد، که این نعمت به من برسد، شما به سمت نظام حمد حرکت نمیکنی. حمد یعنی خالص خداخواهی، خداخواهی که خالص است و به خاطر وجود خود خداست. در تسبیح ممکن است نفس باشد، آنکه در اوج تسبیح است از خدا میخواهد، غیر خدا را حذف میکند، از خدا میخواهد ولی نه لزوماً برای نفس الله، از خدا میخواهد برای نفس خودش، هیچ اشکالی هم ندارد، فقط از خدا میخواهد، رزق از خدا میخواهد، نصرت از خدا میخواهد، غیرالله را در موضوعات مختلف حذف میکند، نعمت را از خدا میخواهد، و خدا را میخواهد، در اوجش و خدا را میخواهد، خدا را میخواهد برای خودش، برای اینکه خودش یک شأنی پیدا کند، برای اینکه خودش بالا برود، برای اینکه خودش جایگاه پیدا کند، آنجا هنوز نفس است، ولیکن در حمد نفس نیست، فقط نفس الله است. آنکه میگوید من میخواهم چنان به حمد بپردازم که من مثلاً در بین الصورین با صور اول آنجایی که اشیاء همه هالک میشوند، من هالک نشوم، این وارد نظام حمد نشده.