جنّت برای نظاره به ربّ برپا می شود و ظهور به معنای نظاره به خلیفه ربّ تمرینی است برای این ماجرا
اهل کلام الله با شکستن حجاب ها به دنبال نظاره به صاحب کلام است
اصل ماجرا نظارهی به خداست، آمدهای که به دنبال نظاره ی به خدا باشی، خلقت نظاره ی به خداست عالم حجاب به سوی نظاره ی به خداست، کلامُ الله حلقه ی وصل خداوند به این طرف حجاب هست کلامُ الله حلقه ی وصل مِن وَراء حجاب به داخل حجاب هست به فِی حجاب هست، اونی که اهل کلامُ الله میشه میخواد حجابها رو بشکنه از حجابها عبور کنه، او باید صاحب کلام رو نظاره کنه،
اصل داستان ظهور برای بهره مندی از نعمات فراوان و راحتی بیتر نیست بلکه برای نظاره به خلیفه خداوند است
رویت امام رویت خلیفه ی خدا نظاره ی به خلیفه ی خدا ذیل همین بحث هست همه ی داستانها برای نظاره ی به اوست ظهور ظهور اوست نه ظهور عالم نه ظهور باغ و بهشت ظهور اوست، او رو ببینی او رو نظاره کنی ظهور او میشود عالم مثل بهشت میشود همه چیز گل و بلبل میشه حکومت خوبی تشکیل میشه شما میتونی زندگی خیلی خوبی داشته باشی همه با هم رفیق میشیم همه با هم خوب میشیم نعمات زیاد میشه زندگیها سر و سامان پیدا میکنه اصلاً بهشت بر پا میشه یه بهشت به وسعت آسمان بر پا میشه میشه جنّت، خب آقا میخوام چی کار کنم؟ ظهور او او ظهور میکنه، او رو میشه دید او رو میشه نظاره کرد بیشتر میشه او رو دید هم در زمان بیشتر میشه او رو دید هم عمیقتر میشه رو دید او رو میشه نظاره کرد، منتظران مترصد نظاره ی به او هستند یه معناش رو عرض میکنیم ها... با توجه به این بحث عرض میکنیم، میخواهند او ظهور کنه که او رو ببینند او رو ببینند آنگونه که هست، او رو ببینند اونجوری که هست این هست ظهور امام علیه السلام، ظهور امام علیه السلام رو ذیل معرفت نظاره ی به ربّ باید دنبال کرد ظهور میکند تا او رو بیشتر ببینیم تا بتونیم خوب او رو نظاره کنیم ظهور نمیکنه تا خوب بتونیم بخوریم نعمتها بیشتر بشه خوب بخوریم حالا اگه دنیا هم یه ذره عوض بشه بهتر بشه همه ی اشیاء یه ذره بهتر بشه همه جا گل و بلبل بشه که خیلی بهتره بیشتر میتونیم بخوریم راحت تر میتونیم بخوریم الان یه کم سخته، بالاخره باید یه ذره کار کنیم حالا خدا هم یه برکتی بگذاره مثلاً بتونیم بیشتر بخوریم حالا اگه ظهور کنه دیگه نعمت از زیر پا مون میاد از بالا سر مون میاد دیگه لازم نیست از جا مون تکون بخوریم یه تختی هم میگذارند ما رو تخت می نشینیم چند تا حوری و قلمان این جور موضوعات هم دور و ور ما میچرخند و موضوعاتی دارند و هی بیاند می نوشانند به ما میخورانند و ما هم که لَم دادیم دیگه چی میخوایم از این بهتر، آقا ظهور برای این داستان نیست
کسی که دغدغه رؤیت ربّ و خلیفه ربّ را دارد وارد جنّت شود که جنّت میدان نظاره خداوند است
ظهور اگر گفتی یعنی ظهور او، او مهم هست، کسی که الان عاشق دیدن او نیست کسی که الان مشتاق رویت او نیست کسی که الان درد رویت او نداره در ظهور میخواد دنبال چی بگرده؟ اونجا هم سر به سجده میگذاره و میگه خدایا شکرت من فکر نمیکردم اینقدر باغ و بوستان بشه اصلاً تصورم اینقدر نبود خیلی خوب شده ها ... قصرها و باغها و همه چیز ردیف هست، اون موقع هم دنبال اون هست اون موقع هم به دنبال این فضاها میره، شما اینجا باید درد داشته باشی درد رویت او ، مشتاق باشی و از ندیدن درد داشته باشی که ظهور او برات معنا داشته باشه او ظاهر میشه او چیست ظاهر میشه؟ بخشی از باطنش ظاهر میشه، اونی که دنبال ظهور او هست بهشت به خاطر بهشت بودن براش مهم نیست اگر برای جنّت هم ارزش قائل هست به خاطر این هست که او در جنّت ظهور بیشتری داره جنّت ظرف بهتری برای ظهور اوست، امکان نظاره ی به او در جنّت بیشتر فراهم هست، این براش مهم هست به او میگند جنّت امکان نظاره ی بیشتری به او داره میگه خب جنّت خوبه، میگند نه جنّت امکان نظاره ی بهتری نداره بلکه بیابان امکان نظاره ی بهتری داره میگه خب بیابان خوبه، او یه سوال یه دغدغه داره کجا بهتر میشه او رو نظاره کرد، خداوند مسیرش رو فرموده جنّت، جنّت میدان نظاره ی به اوست کسانی هم داخل جنّت میرند که اهل نظاره ی به او باشند
در بهشت همه رفتارها از جمله قرائت قرآن برای نظاره به ربّ انجام می شود
این هم فراموش نکنیم ما الان از بیرون جنّت اینطور حرف میزنیم که خب حالا ممکنه بریم داخل جنّت دنبال نظاره ی او نباشیم و اینها... نه اصلاً کسانی وارد جنّت میشند و مراتب جنّت میشند که نظاره ی او براشون مهم هست به میزان اینکه این مطلب برای اونها پر رنگ هست و باورشون هست و عمل شون هست و در دل شون هست وارد مراتب جنّت میشند، قرآن میخوانند برای نظاره ی به او، کلام خدا رو دنبال میکنند برای نظاره ی به او، آیات قرآن رو قرائت میکنند بعد از مرگ ها ... آیات قرآن رو قرائت میکنند پله پله بالا میرند برای نظاره ی او، نه اینکه آیه ی قرآن میخونیم خب الان تخت مون اینجا بود در اینجا ده تا حوری و ده تا قلمان بودند، ما یه آیه ی قرآن میخونیم یه پله میریم بالاتر میشند پنجاه تا حوری و پنجاه تا قلمان خب خدا رو شکر جامون بهتر شد، اصلاً این فضاها نیست این حرفها نیست. قرآن بخوان بیا بالا او رو بهتر نظاره کن، قرآن بخوان در دلت دغدغه ی نظاره ی او بیشتر بشه، قرآن بخوان پریشان شو، چرا کلامُ الله رو من باید در صفحه کتاب بخونم؟ چرا کلامُ الله رو امام علیه السلام نباید برای من بگه، اثر قرآن بر قلب اینطور باشه، بله انسان باید اینطور باشه به دنبال نظاره ی او باشه نظاره ی او مهم باشه نه حاشیه، هر چیزی که نظاره ی به او رو حذف کنه حاشیه هست هر چیزی که بستر نظاره ی به او باشه مثبت هست خیلی هم خوبه و باید به دنبالش بود .