ارتباط معرفت به کلام الله و درخواست رؤیت ربّ
عجیب و سخت بودن معرفت کلام اللهی
معرفت بحث کلامُ الله معرفت سختی هست برای اهل خلقت معرفت ساده ای نیست برای کسانی که در دایره ی مخلوق نه در دایره ی طبیعت ها... در دایره ی مخلوق زندگی میکنند و حال و هواشون در دایرهی مخلوقات هست و حال و هواشون در دنیا هست و حال و هواشون در بهشت هست و در جنتهای بهشتی زندگی میکنند و کیف میکنند و صفا میکند بهره میبرند معرفت کلامُ الله سخت هست .معرفت کلامُ الله ویران کننده ی زندگی انسانهاست آدمها دیگه از مخلوق جدا میشند هیچ چیز دیگه غیر از خدا باقی نمی مونه نه اینکه در مخلوق، خدا میبینند، نه اینکه در خلقت نشانه های خدا میبینند نه اینکه خلقت میبینند و یاد یار میکنند نه اینطور نیست، ماها عموماً اینطور هستیم خیلی خوب باشیم اینطور هستیم که نظام خلقت خداوندی رو میبینیم در خلقت خداوندی یاد یار میکنیم یاد خدا میکنیم به خدا پی میبریم محبت خدا رو دنبال میکنیم عشق خدا رو دنبال میکنیم اینطور هستیم، معرفت کلامُ الله و رسیدن به درجه ی کلامُ الله عجیب هست موضوع عجیبی هست تا وقتی از این محل از این مقام فاصله داری آیات خدا، جلوه های خدا نشانه های خدا در خلقت خداوندی برای شما پر رنگ هست اگه آدم خوبی باشی اگه آدم خیلی خوبی باشی اینطوری هستی بسیاری از آدمها مثل بنده اینطور نیستند ولی آدم خیلی خوبی باشی اینطور هستی، مشتاق بهشت هستی در جنت خداوندی از نعمتهای خداوندی بهره مند میشی با محبتهای خدا عشق میکنی صفا میکنی کیف میکنی رشد میکنی، معرفت کلامُ الله عجیب هست رسیدن به مقام کلامُ الله عجیب هست،
درخواست رؤیت خداوند رفتار عجیب حضرت موسی (ع) است پس از رسیدن به معرفت کلام اللهی
موسی علیه السلام بعد از دوران زیادی از رسالت و مواجه بودن با آیات خداوندی و بکار گیری آیات خداوندی علم خداوندی سلطان خداوندی بیّنات خداوندی و انجام رسالتها و مأمورتهای خاص خداوندی بعد از دوران بسیار طولانی وقتی به مقام کلام خداوندی میرسه رفتارش عجیب هست دیگه خلقت به چشمش نمیاد دیگه خلق رو نمیخواد ببینه میگه خدایا میخوام خودت رو ببینم از تمام خلقت عبور کرده خدایا میخوام تو رو ببینم
در مقام کلیم اللهی خلقت به چشم نمی آید و در خواست رؤیت ربّ مطرح می شود که البته با صحنه هایی توسط خداوند کنترل می شود
این مقام عجیب هست ما این فهم رو نداریم حرفش رو میزنیم ها... این رو درک نمیکنیم، موسی علیه السلام اونجا رفتار بچگانه نداره اونجا رفتار موسی علیه السلام ضعیف نیست بلکه نه تنها این رفتار از جانب خداوند نوع رفتارها... از جانب خداوند مردود نمیشه بلکه کنترل میشه برای این رفتار برای رشد موسی علیه السلام در این نوع از رفتار کلاس گذاشته میشه صحنه گذاشته میشه همون جا، کسی که با کلام خداوندی مواجه بشه در مقام کلیمُ الله دیگه خلقت نمیتونه ببینه، بله در این مقام در مقام کلیمُ الله دیگه خلقت نمیتونه ببینه بلکه از خداوند میخواد که قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ خودت رو به من نشون بده، سمع کلامُ الله و پیش تر و پیش تر رفتن و در مقام کلیمُ الله قرار گرفتن این نتیجه رو داره،
درخواست رؤیت رب از سوی حضرت موسی (ع) را ذیل جمله عَزیزٌ علیَّ ان اری الخلقَ و لا تری
شیعیان این رفتار رو تمرین میکنند در دعای ندبه ما این رفتار رو تمرین میکنیم (مَتی تَرانَا و نَراک) این رو تمرین میکنیم تا کی دیگران رو ببینیم و تو رو نبینیم این رو تمرین میکنیم (عَزیزٌ عَلَیَّ اَن اَرَ ی الخَلقَ وَ لَا تُری) برای من سخت هست که خلق رو ببینیم تو رو نبینم این رو شما بیار در اون مقام کلیمُ اللهی موسی علیه السلام عَزیزٌ عَلَیَّ اَن اَرَی الخَلقَ وَ لَا تُری) سخت هست خیلی برای من سخت هست که من خلق رو ببینیم تو رو نبینم شما ذیل اون رفتار موسی علیه السلام در مقام کلیمُ اللهی این جمله رو بنویسید چرا موسی علیه السلام بعد از تکلیم خداوند با ایشان در میقات یه چنین رفتاری داره و چنین درخواستی داره که قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ، این چه حرفی هست ... برخی اینجا مطلب دارند برخی اینجا ایراد وارد میکنند میگند خب این چه رفتاری بوده موسی علیه السلام که باید میدونسته خدا دیدنی نیست و مواردی از این دست مطلب دارند، نه این جمله رو بگذارید اونجا عَزیزٌ عَلَیَّ اَن اَرَی الخَلقَ وَ لَا تُری مورد تکلّم خداوندی قرار گرفتن نتیجه اش این هست این انسان دیگه در خلق نمیتونه بایسته این انسان دیگه خلق نمیتونه ببینه، نه اینکه نمیخواد ببینه ها... اصلاً براش سخت هست که ببینه براش خیلی سنگین هست که خلق ببینه، او رو در بهشت قرار میدی او جستجوگر خداست اون دار و درخت و اون بوستانها و اون رودها و اینها او رو غافل نمیکنه عَزیزٌ عَلَیَّ اَن اَرَی الجَنَّتَ وَ لَا تُری ، اونی که مورد تکلم خداوندی قرار بگیره اینطور هست، در مقام کلیمُ اللهی درد خدا ندیدن هست این کلام موسی علیه السلام قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ درش ناله هست درش درد هست درش فریاد هست عَزیزٌ عَلَیَّ در اینجا بی معرفتی نیست در اینجا اوج معرفت هست در اینجا غلفت نیست اوج آگاهی هست اوج توجه هست به خداوند متعال.
چرا نباید در مسیر رؤیت ربّ حرکت کرد؟
آقا ما خودمون رو با خلق و با خلقت سرگرم کردیم و چند تا جمله ی کلی به خودمون میگیم که خب ما که نباید دنبال رؤیت خدا باشیم ما که نباید در مسیر سمع و رویت خداوندی پیش بریم ما باید همین زندگی مون رو بکنیم ما باید همین به خلقت بپردازیم، خب ما سوال می پرسیم چرا موسی علیه السلام این کار رو کرد؟ چرا رسول الله صلوات الله علیه به اوج مراتب این ماجرا رسید؟ اگر شنیدن کلامُ الله برای انسان پر رنگ نباشه اگر رسیدن عِندَالله و به طبع رویت ربّ برای فرد نظاره ی به ربّ برای فرد مهم نباشه آثار خدایی رو هم اون جوری که باید و شاید دنبال نخواهد کرد .