سوره جنّ، تبیین کننده مسیر الرشد است که تنها در محضر رسول الله (ص) امکان پذیر است و سالکان این مسیر تحت رصد المرتضی هستند

ضرورت بررسی چرایی بحث غیب در انتهای سوره جنّ

ترجمه‌ای از سه آیه آخر سوره جن. خدای متعال در این سه آیه می‌فرماید، عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا، إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ، لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَالَاتِ رَبهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيهِمْ وَ أَحْصىَ‏ كلَّ شىْءٍ عَدَدَا در این چند آیه نکات مجمل وجود دارد که باید بهش توجه کنیم و معنا کنیم. یکی از مجملات مراجع ضمیر است، تعیین مراجع ضمیر مهم است و از مجملات دیگر توجه به اینکه آیا محذوفی وجود دارد یا ندارد؟ خب با توکل به خدا یک معنا از این سه آیه را پیش ببریم، می‌فرمایدعَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا خدای متعال عالم غیب است، پس اینطور هست که احدی را بر غیبش ظهور نمی‌دهد، احدی را بر غیبش اشراف نمی‌دهد، کسی بر غیب خدا اِشراف ندارد. یک نکته اینکه بحث الغیب چرا اینجا مطرح است؟ بعد از این سیاقها و آیات از سوره جن، چرا خدای متعال اینجا فرمودعَالِمُ الْغَيْبِ ؟ ارتباط بحث سوره جن در آن مباحثی که از سوره جن مطرح است و سلوکی که باید مطرح باشد، بحث الرشد که مطرح است، بحث مسدود شدن راههای شهود و سیر و سلوک در آسمان و غیرهم که آنجا مطرح است و به بحث اینکه شما باید بیایید در محضر رسول خدا و با قرآن سلوک بسوی الرشد را داشته باشید، سلوک در توحید رو داشته باشید، خب این بحث مطرح شده، چرا اینجا خدای متعال می‌فرمایدعَالِمُ الْغَيْبِ ، خدا عالم الغیب است، الغیب چرا اینجا مطرح شده؟ ارتباط مباحث قبل به الغیب چیست؟ این یک سوال.

دو نوع ترجمه از جمله ( مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ )

خدای متعال می‌فرماید من کسی را بر الغیب ظهور نمی‌دهم، اشراف نمی‌دهم، غلبه پیدا نمی‌کند، الاّ، ترجمه اصلی از اینجا باید شروع بشود، اِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ ، این جمله رو چگونه معنا کنیم؟ چند احتمال معنا برای این جمله مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ وجود دارد، بگوییم الاّ کسانی که خدا راضی باشد از آنها از بین رسولان، در واقع معنا این طور می‌شود مگر رسولی که خدا از او راضی است، برخی از ترجمه‌ها اینگونه ترجمه کردند، برخی از مفسرین اینگونه ترجمه می‌کنند، مگر رسولی که خدا از او راضی است، یعنی خدا از رسولی که راضی بود او را بر غیبش ظهور می‌دهد، او را اشراف می‌دهد بر غیبش. یکی از معانی دیگر که اینجا می‌تواند مطرح باشد این است که مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ ، کسی که مرتضی باشد از رسول.

مرتضی، اتخاذ رضایت کننده از رسول (ص) است یا به عبارتی دقیقتر، مرتضی کسی است که رسول الله (ص) از خداوند برای او طلب رضایت کرده است

در مورد انواع این ترجمه‌ها و مواردی که مطرح است، نکات زیادی مطرح است، ما یک مقداری سعی می‌کنیم، به نظر آن نکاتی که باید بهش توجه بشود رو مطرح کنیم، 1- تعیین فاعل فعل ارْتَضىَ، مصدر ارْتَضىَ که اینجا مطرح است 2- توجه به باب ارْتَضىَ، باب صرفی و با توجه به این دوباره ساختن یک جمله مبتنی بر این ساختار. مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ در فرض ما اینطور هست که مَن فاعل است، یعنی مرجع ضمیر از ارْتَضىَ است، مرجع ضمیر هو از ارْتَضىَ است. باب ارْتَضىَ رو وقتی در نظر بگیریم می‌شود افتعال، محصول معنا چی می‌شود؟ الاّ کسی که طلب رضایت کند از رسول، الاّ کسی که اتخاذ رضایت کند از رسول، الاّ کسی که دریافت رضایت کند از رسول. بله در این ترجمه به این مطلب باید توجه کنیم که این معنا اینطور هست، کسی که اتخاذ رضایت می‌کند از رسولی، می‌شود المرتضی مِن رسول، کسی که رضایت گرفت از رسول، یا کسی که، یک قدم جلوتر، یا کسی که رسول خدا برای او از خدا رضایت گرفت، یا در یک معنا می‌شود کسی که رسول خدا اتخاذ رضایت کرد برای او و او می‌شود مرتضی.

المرتضی، رصد کننده سالکان و معیار ورود و رشد در محضر رسول الله (ص) است

حالا در ادامه معرفی این مَنِ ارْتَضىَ‏ است، یعنی معرفی مرتضی است، مرتضی چه می‌کند؟ مرتضای کنار رسول الله صلوات الله علیه چه می‌کند؟ می‌فرماید فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا در پیش رو و پشت سر او پیش می‌رود، حرکت می‌کند و رصد می‌کند. در همین سوره در آیات قبل مطرح است که راه آسمان برای سلوک الی الله بسته شده، باید همه بیایند محضر رسول خدا، باید بیایند در محضر رسول خدا و از اینجا حرکت کنند، راه آسمان بسته شده، خدای متعال برای آسمان حراست‌های شدیدی گذاشته، شهب گذاشته، شهابهایی که رصد می‌کنند، نمی‌گذارند، می‌زنند، کاملاً مترصد آن فضا هستند. همه باید بیایند محضر رسول خدا، خدای متعال برای محضر رسول خدا هم رصد کننده گذاشته که مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا رصد می‌کند، همانگونه که آن شهاب مانع ورود نامحرم به سوی آسمانهاست، همانگونه که آن شهاب مانع شنیدن قرآن، مانع استماع قرآن، مانع شنیدن اثر پذیر از قرآن در آسمانهاست، این مرتضی مِن رسول، رصد می‌کند پیرامون را، مانع ورود نامحرمها است، معیار محرم و نامحرم است. اگر آن حراست کننده آسمان و آن شهاب آسمان کسی را نامحرم قلمداد کند، او را دنبال می‌کند و ورودی به او نمی‌دهد، چه کسی معیار ورود و رشد و همراهی در محضر رسول خداست؟ مرتضی مِن رسول. لذا خدای متعال می‌فرمایدفَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ،

المرتضی به سه دلیل می بایست بر غیب اشراف داشته باشد، و این سه دلیل سه ویژگی و فضیلت ایشان است

چرا خدای متعال این فرد را،مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ را بر غیبش اشراف می‌دهد و او محضر رسول خدا را رصد می‌کند؟ چرا این ظهور بر غیب برای این فرد است؟ جالبه، خدای متعال می‌فرماید لِّيَعْلَمَ برای اینکه بداند، اینجا ما ضمیريَعْلَمَ رو به آن مَنِ ارْتَضىَ‏ برمی‌گردانیم، برای اینکهمَنِ ارْتَضىَ‏ بداند،لِّيَعْلَمَ برای اینکه بداند، ... أَن قَدْ أَبْلَغُواْ رِسَالَاتِ رَبهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيهِمْ وَ أَحْصىَ‏ كلَّ شىْءٍ عَدَدَا . سه تا ویژگی و فضیلت و صفت المرتضی مِن رسول، برای اینکه بداند آیا آنها رسالات ربّ شان را ابلاغ کرده‌اند، برای اینکه بداند آیا رسولان رسالات خدای متعال را ابلاغ کرده‌اند و احاطه پیدا کند به آن چیزی که در لَدَي رسولان هست وَ أَحْصىَ‏ كلَّ شىْءٍ عَدَدَا و احصاء کرد همه اشیاء رو عدداً. سه تا ویژگی اینجا برایمَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ مطرح است. بحث این سه آیه پیرامونمَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ است. ضمایر آیه بیست و هشتم بهمَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ بر می‌گردد. لذا می‌فرماید مرتضی مِن رسول عالم می‌شود به اینکه رسولان رسالات خودشان را ابلاغ کرده‌اند، محیط می‌شود یا محیط شد، احاطه پیدا کرد بِمَا لَدَي رسولان، به آنچه که در نزد رسولان بود و احصاء کرد كلَّ شىْءٍ را عدداً. سه ویژگی مهم و بزرگ برایمَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ .

راه الرّشد در محضر رسول خداست و المرتضی، رصد کننده سالکان این مسیر است

با این سه ویژگی که دارد، در مقاممَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ است، یک رفتار بزرگ انجام می‌دهد يَسْلُكُ مِن بَينِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ، در چه مسیری این رفتار را انجام می‌دهد؟ برای چه موضوعی؟ برای رشداً، برای الرشد. آدمها، جنیان، انسیان می‌آیند کنار رسول خدا، اگر تازه خودشان را اصلاح بکنند و اگر اسلام بیاورند، به این معنا که راه الرشد در محضر رسول خداست نه در سلوک آسمانی، راه الرشد در محضر رسول خداست، بیایند در محضر رسول خدا، محضر رسول خدا یک رصد کننده دارد، رصد کننده‌ای که بر غیب ظهور دارد، رصد کننده‌ای که سه ویژگی دارد، عالم به اینکه آیا رسولان رسالات‌شان را ابلاغ کرده‌اند، به این موضوع عالم شده، به نحوه و چگونگی ابلاغات رسالات رسولان عالم شده و احاطه دارد بِمَا لَدَي رسولان و همه اشیاء را عدداً احصاء کرده.