آیا حالت صعقاً که برای حضرت موسی (ع) در تجلّی خداوند بر کوه پیش آمد به خاطر اجابت درخواست رؤیت ربّ در فضایی دیگر بود؟
حالت صعقاً که پس از تجلّی خداوند بر کوه برای موسی (ع) پیش آمد، چه حالتی بود
در مورد بحث کلام الله. در ماجرای موسی ع چه اتفاقی افتاد؟ موسی ع چه شد؟ وقتی موسی ع در میقات مورد تکلیم خداوندی قرار گرفت از خداوند درخواست رؤیت کرد، رؤیت خدا. از خداوند خواست که خدایا خودت رو به من ارائه کن. خودت رو به رؤیت من برسون من می خوام به تو نظر کنم. خداوند فرمود لَن تَرانى . تو نمی تونی. سؤالی که می خوام مطرح کنیم اینجاست.وقتی خداوند ماجرای نظر به کوه رو، نظر به جبل رو مطرح کرد و اون رو شرط دیدار، استقرار اون کوه رو شرط دیدار قرار داد، بر کوه تجلی کرد و کوه دکّا شد. یه اتفاق دیگه هم افتاد، وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . برای موسی ع اینجا یه حالتی پیش آمده. در این حالت موسی ع چه بود؟ کجا بود؟ شما می فرمایید خواب بود؟! خواب بود کجا بود؟ در این حالت موسی ع کجا بود؟ در اغما بود کجا بود؟مرد، کجا بود؟ وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . ، اونجا یه حالتی بود. موسی ع در این حالت چه شد؟ در چه فضایی است؟ کجاست؟ موسی ع اینجا چه می کنه؟ چه اتفاقی افتاده؟ خداوند عنوانش رو مطرح می کنه وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا .. خوب یه تجلی خداوند بر کوه انجام شده یه حالتی بر موسی ع پیش آمده. اون حالت عنوانش هست وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا .، یعنی چی شده؟ برخی می فرمایند که موسی ع اینجا مرده. خوب مرده یعنی چی شده؟ یعنی روحش جدا شد؟! یعنی رفت برزخ؟! بالاخره چه فهمی در حالت وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا ، برای موسی ع اتفاق افتاده؟ وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا ، برای موسی ع چه نتیجه ای داشته؟ آیا اینجا وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . ، یک لحظه بود؟ یه ساعت بود؟ یه روز بود؟ اینجا چقدر بود؟ این باید بحث بشه. خوب اگر یه دوره زمانی داشته که حتما داشته، در این دوره زمانی موسی ع چی بوده؟ کجا بوده؟ آیا اینطور هست که همه چیز یک دفعه منفک شد و موضوع تعطیل شد؟ الان داستان و فیلم قطع شده تا موسی ع بالاخره بهوش بیاد. موسی ع رسول خداست. بی هوش شده؟! خوب بی هوش شده یعنی چی شده؟ یعنی هیچ ادراکی نداره؟ یعنی هیچ فهمی نداره؟ یعنی هیچ اتفاقی براش نمی افته؟ خداوند به موسی ع فرمود که به کوه نگاه کن، اگر کوه مستقر ماند تو منو خواهی دید. اگر کوه سر جاش مستقر موند تو منو خواهی دید. موسی ع به کوه نگاه میکرد، خداوند رب موسی ع بر کوه تجلی کرد و کوه مستقر نماند. خوب موسی ع باید نتیجه بگیره من تو رو نمی بینم. باشه پس کار نداریم خدا حافظ، نه اینطور نیست.
داستان صعقاً برای موسی (ع) به خاطر اجابت درخواست اَرِنی در فضایی دیگر
حالتی بر موسی ع مستولی شد. این همون حالت پنهانی است. موسی ع نمی تونه بپذیره که اگر رب بر کوه تجلی کرده و کوه مستقر نمانده پس نباید رب رو دید. بله فضا عوض میشه. اینجا من می خوام رب رو ببینم. یا موسی اینجا نمی شه رب رو ببینی باید یه جای دیگه رب رو ببینی. باید عالم باید فضا عوض بشه. تو در یک حالت دیگری میتونی رب رو ببینی وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا .. داستان وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا . ، داستان بی خود از خود شدن نیست. به معنای اینکه متوجه چیزی نباشه. داستان یک رفتن، یک اتفاق به فضایی است که أَرِنىِ . باشه أَنظُرْ إِلَيْك باشه.