کاربرد مهمّ نحو یا کلام در معناشناسی واژگان

در معناشناسی عموماً میشه اینطور فکر کرد که بستر نحو، یعنی یافتن روابط واژگان با هم که موضوعاتی مثل همنشینی، جانشینی و برخی روش‌های دیگه که در بحث معناشناسی مطرح است، در همین روش از معناشناسی است، یعنی استفاده از روش نحو و استفاده از بستر کلام و روابطی که در کلام وجود داره. نحو که میگیم یک نحو گسترده رو میگیم، حتی مثلاً ساختار کلام رو هم در بستر نحو می‌بینیم، یعنی آنچه که ساختار کلام رو می‌سازه. استفاده از این روش، استفاده از روش ساختار کلام یا نحو در کلام، برای یافتن معناشناسی، در واقع یافتن ارتباطات مفاهیم با هم هست و به معنای یک مهندسی معکوس است، ما اونجا داریم مهندسی معکوس می‌کنیم برای اینکه بدانیم در ذهن متکلم، این مفاهیم، چه معنایی داشته‌اند، می‌رویم در ساختار کلام اون متکلم، روابط مفاهیم را با هم پیدا می‌کنیم که سوق پیدا کنیم به سمت اینکه این مفاهیم در ذهن متکلم، چه روابطی با هم داشتند و چه معنایی رو متکلم مدنظر داشته از تک‌تک این مفاهیم. اونجایی که با کلام مواجه هستیم، این روش، روش کاربردی و روش اول هست.