دوران حیات اهل بیت علیهم السلام و دوران ظهور، نقطه اتصال ماجراهای مربوط به انبیاء هستند
یکی از ایرادها در پرداختن به ماجرای انبیا و رسولان علیهم السلام اینه که این ماجراها مستقل از هم، بررسی میشه و در یک خط اصلی و با یک اتصال به یک مقصد اصلی، بررسی نمیشه. اتصال به یک مقصد اصلی که در عالم وجود داره. مقطع اول اون مقصد، دوران حیات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هست، مقطع بعدیش دوران ظهور امام علیه السلام هست. باید خط سیر زندگی انبیا و رسولان علیهم السلام رو نسبت به این مقاطع ببینیم، همه رو متصل به اونجا ببینیم و بررسی کنیم. داستان آدم علیه السلام را باید اینجا ببینیم. آدم علیه السلام مستقل از این فضا نیست. یک بخش جدای از زندگی بشر نیست، آن را جدا بررسی کنیم، نباید ماجرای نوح را جدا بررسی کنیم، ماجرای ابراهیم را جدا،و بگوئیم اینها هیچ ربطی به هم ندارند، نباید گفت ربطی به این مقاصد و نقاط اصلی سیر بشر ندارند. این اشتباه هست. باید توی این مسیر بررسی کرد و در این مسیر ارزیابی کرد. اگر ابتدای خلقت آدم علیه السلام را نگاه می کنیم تا زمانی که آدم علیه السلام در بهشت قرار میگیرند، این رو باید در این مسیر دید. اگر دوران کوتاه زندگی آدم علیه السلام در جنت آدم رو می بینیم، باید این رو در این سیر کلی، به سمت این مقاطع اصلی بررسی کرد. آدم علیه السلام در بهشت، نگاه او به سمت این مقاصد اصلی هست. آدم علیه السلام به عنوان ابوالبشر، به عنوان کسی که قبل از اینکه در بهشت قرار بگیره، با همه ذریه خودش آشنا شده و با سرآمدان ذریه خودش که همون هؤلاء هستند، همون انوار به دور عرش هستند، آشنا شده و این ها ذریه او هستند، با این مسیر آشناست. با مقطع حضور اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در دنیا آشناست، در آینده آشناست. با مقطع برپایی ظهور امام علیه السلام آشناست، با این مقطع آشنا شده. حالا که در جنت قرار گرفته او رو باید در این مسیر، رفتار او رو باید در این مسیر، ارزیابی کرد، رفتار او رو باید در این مسیر دید.