ضرورت تطبیق شهودات و ادراکات با قرآن و کلام الله از طریق لسان قرآن
اذعان علماء و فضلا بر انطباق شهود با قرآن
همه این موضوع رو احتمالا درش اتفاق نظر دارن. همه علما، فضلای اسلام در طریق الی الله در این موضوع اتفاق نظر دارن که راه شهود باید منطبق بر قرآن باشه. منطبق بر کلام الله باشه و برگرفته از کلام الله باشه. یعنی هم آن چیز که شهود می شود منطبق بشود و منطبق سازی بشود، سنجیده بشود با کلام الله هم از کلام الله استفاده بشه در اینکه شما بصر پیدا کنید. در اینکه شما ادراک صحیح از محیط پیدا کنید. از محیطی که پیرامون نزدیک شماست یا پیرامون دور به شماست. شما یک ادراک صحیح پیدا کنید. مسئله ای که باقی می مونه اینکه خب حالا آنچیز که شما ادراک کردی از محیط چه محیط نزدیک چه محیط دور چه محیطی که اکثر دیگران اون محیط رو درک می کنن، چه محیطی که اکثر دیگران اون محیط رو درک نمی کنن، باید انطباق بِدی با قرآن.
انطباق شهود با کلام الله باید از طریق لسان قرآن انجام شود
وقتی عرض می شه انطباق بِدی با قرآن یعنی انطباق بِدی با لسان قرآن، قرآن قرائت شده ای که در بستر لسان هست. پس باید این انطباق رو شما انجام بدی. اینجا خودش ضرورت لسان رو می رسونه و الا اون شهود به تنهایی کفایت نمی کند. اون شهود به تنهایی نمی تونه محور حرکت باشه. وقتی انطباق قراره بدی پس ضرورت لسان روشن شد. ضرورت پرداختن به لسان روشن شد. حالا بحث بعدی این هست که وقتی گفته میشه کلام الله و پرداختن به کلام الله، پرداختن به لسان قرآن، آیا به این معناست که شما فقط در مقام نظر به موضوع بپردازید و این کفایت می کنه در بحث کلام الله کفایت می کنه. در بحث بهره مخاطب کفایت نمیکنه.
ضرورت تحقیق و تعقل در قرآن و عمل براساس فهم ادراکی
مخاطب باید آن چیزی که فهمیده عمل کنه. شما ممکنه کتاب خوبی در مورد بحث تقوا در قرآن بنویسی، اون کتاب رو که نوشتی صحیحه منطبق هست، اون رو با اسم خودش می نویسی ولی ممکنه متقی خوبی نباشی. این دوتا بحثه. اینها رو نباید خلط کنیم. یک عالم به علوم به قرآن ممکنه کتاب خوبی در مورد تقوا بنویسه، معارفی هم که گفته صحیح هست، منطبق به تقوایی است که در کلام الله هست ولی ممکنه عامل به تقوا نباشه. عامل نبودن به تقوای او ضعف در موضوعی نیست که به قرآن پرداخته. اینها دوتا بحثه. پس در کلام الله ما یه بحث پرداختن به کلام الله داریم از جهت فهم کلام الله، تفقه کلام الله، یه بحث عامل بودن به آن چیزی است که از کلام الله فهمیدیم. گاهی در پرداختن به کلام الله افراد به کلام الله می پردازند بعدش به انحراف میرن. با اینکه عالم هستند. می فرماد یحرفونه، تحریف می کنن اون رو بعد از اینکه در اون تعقل می کنن. در حالی که علم دارن. هم علم داشتن به کلام الله. کلام الله رو شنیدن. هم علم پیدا کردن بر اساس علمی که به کلام الله داشتن تعقل کردن در کلام الله بعد تحریف کردن. اینها بحثهای بعدی میشه. این منافی این نیست که نباید باید به کلام الله، علم درخور کلام الله رو داشت. این منافی این نیست نباید در کلام الله تعقل کرد بلکه باید در کلام الله تعقل کرد. این اون گام بعدیش رو اشتباه رفته. یه چیزی کم داشته اشتباه رفته.