موضوع تدسیه منحصراً مربوط به نفس است، و قوم ثمود نمونه ای از آن در قرآن کریم است
از جمله موضوعاتی که باز منحصراً به بحث نفس مربوط است تدسیه نفس است که در سوره شمس مطرح است میفرماید وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا ، کسانی که نفسشون را تدسیه میکنند، خطر بزرگ، ماجرای پی کردن ناقه در قوم ثمود، این ماجرا تدسیه نفس است، یعنی به خاطر تدسیه نفس این افراد به اینجا رسیدند. به نفس دو موضوع الهام شده فجور و تقوا، یک کسی راه تقوا رو پیش میگیره، فجور رو جدا میکنه از نفس، او به فلاحت میرسه، قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ، یک کسی در راه فجور نفس پیش میره، نفس را تدسیه میکند، نفسش را تزکیه نمیکنه بلکه یه جوری نفسش را، نفس خودش را بزک میکنه انگار فجور او، اون فجوری که در نفس او است، عین تقوا است، فجور نفس را، بزک شده به عنوان تقوا، تقوای نفس معرفی میکنه. این از جمله کارهایی است که فرد در تدسیه نفس انجام میدهد، این مسیر تدسیه مثالش در پنج آیه انتهایی سوره شمس است، كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَئهَا ، إِذِ انبَعَثَ أَشْقَئهَا ، فَقَالَ لهَُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَ سُقْيَهَا ، فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّئهَا ، وَ لَا يخَافُ عُقْبَاهَا ، تا اینجای بحث فَعَقَرُوهَا ، نتیجه تدسیه نفس آنهاست، مسیر تدسیه نفس آنهاست.