شاهد مثال هایی از قرآن برای اهمیت احصاء زمان
نمودار زمان را باید به صورت یک مخروط در نظر گرفت نه یک خط
زمان در عالم یک خط نیست بلکه شبیه یک هرم است، بلکه شبیه یک مخروط است که در واقع شما نمودار زمان را فقط ببینید، خود نمودار زمان، یک نمودار چند بعدی است، آن هم به شکل یک هرم، به شکل یک مخروط. یک موقعیتهایی در نمودار زمان وجود دارد که شما وقتی در آن موقعیت قرار میگیرید، بخش زیادی از یک زمان لایه پایینتر رو احصا میکنید و همه آن را دریافت کردید و انسان باید بتواند همه زمان رو دریافت کند.
شاهد مثال هایی از عزیر نبیّ، اصحاب کهف و ... از قرآن کریم برای اهمیت احصاء زمان
یکی از موضوعاتی که در زمان وجود دارد احصا زمان است، شما بتوانید زمان را و گذر زمان را احصا کنید، چه در دنیا، چه بعد از مرگ، چه در قیامت باید بتوانید زمان را احصا کنید. بله ما باید بتوانیم زمان را احصا کنیم. احصا زمان یک مسئله مهم است. خدای متعال در چند جای قرآن این بحث را مطرح میکند، در چند موضوع به بهانههای مختلف این تذکر را مطرح میکند، به رخ میکشد. وقتی عزیر علیه السلام موت میشود بعد از اینکه عزیر رو زنده میکند به عزیر میفرماید که چه مدت در این حالت بودی؟ چند سال؟ به برخی افراد که از دنیا رفتند و در قبر هستند و بعد که یوم قیامت از قبر خارج میشوند از آنها پرسیده میشود که چه مدت در این حالت بودید؟ اصحاب کهف که موت نشدهاند و در کهف هستند خدای متعال میفرماید من این افراد رو بعث کردم لِنَعْلَمَ أَىُّ الحِزْبَينِ أَحْصىَ لِمَا لَبِثُواْ أَمَدًا من اصلاً این افراد رو بعث کردم که بدانم آیا توانستند احصا بکنند چه مدت در اون حالت بودند، مگر اهمیت دارد؟ مگر دقیق احصا کردن آنها که چند سال در آن حالت بودند اهمیت دارد که شما اصلاً آنها را بعث کردی که از آنها بپرسی که چند سال اینطور بودید؟ چرا؟ این بحث احصا زمان بحث مهمی است. در جاهای مختلف قرآن توجه شده که از جمله سوره کهف که خدای متعال میفرماید ما اینها رو بعث کردیم که بدانیم کدامیک از این دو گروه احصا کردند که چه مدت در این فضا بودند.
تقسیم اصحاب کهف به دو گروه توسط خداوند، گروهی که زمان را احصاء کرده اند و گروهی که این زمان را احصاء نکرده اند
در آیه 19 همین بحث ادامه پیدا میکند وَ كَذَالِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُواْ بَيْنهَُمْ برای اینکه از هم سوال بپرسند، قَالَ قَائلٌ مِّنهُْمْ كَمْ لَبِثْتُم قائلی از بین آنها گفت كَمْ لَبِثْتُم چه مدت تو در این فضا بودید؟ چه مدت در این حالت ماندگار بودید؟ دو گروه جواب میدهند قَالُواْ لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْم و گروه دوم قَالُواْ رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُم دو گروه پاسخ میدهند، گروه اول پاسخشون این هست لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْم یک دورهای ماندیم یا بخشی از یک دورهای، یک روزی یا بخشی از یک روزی. گروه دوم پاسخ میدهند، پاسخشون اینطور هست، نمیگویند چه میزان ماندیم، در واقع به گروه اول پاسخ میدهند، به گروه اول که آن پاسخ را داده بودند میفرمایند که قَالُواْ رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُم رب شما عالمتر است به اینکه شما چقدر در این فضا بودید. جمله گروه دوم یک جمله کلی نیست، معلوم است که خدا بهتر میداند که چه کسی چقدر بوده، این جمله به معنای این است که گروه دوم میدانند چقدر بودند. به خاطر این مطلب است که خدای متعال در اوایل داستان اصحاب کهف میفرماید که ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَىُّ الحِزْبَينِ أَحْصىَ لِمَا لَبِثُواْ أَمَدًا معلوم است اینکه کدام یک از این دو گروه میدانند برای خدای متعال مهم است، اولا اینها را دو گروه کرد، فرمود من اینها را مبعوث کردم که بدانم کدامشان توانستند احصا کنند؟ اگر قرار بود هیچکدامشان احصا نکنند خدای متعال اصلا اینها رو دو گروه مطرح نمیکرد، میگفت ما اینها رو مبعوث کردیم هیچکدامشان هم ندانستند. دو گروه هستند، ما مبعوث کردیم ببینم کدامشان میدانند. در آیه نوزدهم این دو گروه دو معرفت متفاوت از میزان ماندگاریشان مطرح میکنند. یک گروه پاسخ میدهند لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْم یک گروه پاسخ میدهند به آنها و به آنها مطرح میکنند که رب شما بهتر میداند که شما چقدر بودید. اینجا دلالت دارد بر اینکه این گروه دوم علم داشتند، این گروه دوم احصا کرده بودند.