تشخیص ضریب تأثیر هر لایه از مولفه های معنایی یک مفهوم، در معناشناسی اهمیت بسزایی دارد

آنجایی که ما ارتباطات معنایی رو، ارتباطات مفاهیم رو با هم پیدا می‌کنیم و مولفه معنایی تعریف می‌کنیم، اینجا در واقع ما داریم روابط مفهومی پیدا می‌کنیم، یه بخشی از روابط مفهومی را پیدا می‌کنیم و مطرح می‌کنیم، آیا رابطه‌ها فقط همان قدر هست؟ آیا لایه‌های بعدی روابطی که وجود دارند، در معنا موثر نیستند؟ چه سطحی از این لایه‌ها رو باید دید؟ اگر گراف ارتباطات مفاهیم را در نظر بگیریم، برای یافتن روابط موثر در یک واژه، چند لایه از این گراف‌ها رو باید در نظر گرفت؟ هر کدام از این لایه‌ها چه ضریبی دارند و چگونه دارند تاثیر می‌گذارند؟ اگر یال‌ها در بین این مفاهیم، یال‌های این گراف در بین این مفاهیم به معنای نوع رابطه‌ای باشه که این مولفه‌ها با هم دارند در تولید اون معنا، در ارتباط با اون واژه، این یال‌ها هرکدوم چه ضریبی دارند؟ چگونه دارند تاثیر می‌گذارند؟ در واقع ما از گراف بزرگ مفاهیم، یعنی گرافی که همه مفاهیم درش وجود داره، وقتی می‌خواهیم معناشناسی کنیم، باید یک جزء گراف رو استخراج کنیم، یک گراف کوچک را استخراج کنیم که نقطه اصلی، اون مفهوم مدنظر هست. این جزء گراف رو چگونه باید استخراج کنیم؟ چند لایه، کدامیک از گره‌ها، کدامیک از یال‌ها اینجا باید جدا بشوند و استخراج بشوند به معنای گراف معنایی این واژه که بگیم این گراف روابط معنایی است، نه گراف معنا، گراف روابط معنایی است برای این واژه یا مفهومی که مدنظر‌مون هست؟