لسان، علم خدایی است و انبیاء ع عالمان به این علم و اختلاف در السنة آیه ای از آیات خداوند است
انبیاء (ع) عالم به همه علوم لسانی
بله نکاتی در مورد اینکه لسان چگونه ایجاد شده؟ فرض ما اینطور هست که لسانهای مختلف توسط انبیاء ع به بشر تعلیم داده شده. تمام لسانها علم خدایی هستند. تمام لسانها علم خدایی ذیل علم الاسماء هستند. علم لسان ذیل علم الاسماء تعریف میشه. تمام لسانها بعنوان یک علم خدایی به انبیاء ع تعلیم داده شده. انبیاء بزرگوار خداوندی عالمان به علم السنه هستند. در هر قومی وارد بشوند به زبان اون قوم می تونن لسان داشته باشند. چرا؟ چون عالم به علم لسان هستند، به علم همه ی لسانها، به علم هزاران لسان. حتی انبیاء اگر جمعشون دو نفر نبی وارد یک قومی بشند الان در شرایط امروز وارد دنیا بشند می توانند به زبانی صحبت کنند با هم که اون زبان در کره ی زمین، در بین انسانها وجود نداره، ولی با هم به اون زبان گویش کنند. علم به لسان دارند. هم علم به لسانهایی دارند که الان در بین بشر تا امروز وجود نداشته، هم علم به همه ی لسانهایی که در بین بشر هست و بوده، دارند. لذا یک نبی وقتی از یک قومی به یک قوم دیگه بره، به لسان همون قوم صحبت میکنه و براحتی صحبت می کنه. عالم به اون لسان هست.
برنامه اختلاف لسان ها ذیل برنامه جعل آیات خداوندی توسط انبیاء (ع)
بله کل زبانی که، لسانی که در بشر در جریان هست، به واسطه ی هادیان خداوندی به بشر تعلیم داده شده و بر اساس برنامه ی خداوندی، لسانها در بین بشر متفاوت گذاشته شده. برنامه ای با چه عنوان؟ برنامه ی آیه بودن. یعنی ذیل برنامه ی قرار دادن آیات خداوندی، جعل آیات خداوندی، بروز آیات خداوندی، اختلاف لسان قرار داده شده. اختلاف لسان یک اتفاق نیست بلکه یک برنامه از جانب خداوند هست. بله در آیه 22 سوره روم خداوند می فرماد: وَ مِنْ ءَايَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ . اینجا برای اهل علم، برای عالمها، آیه هست. انبیاء ع معلمان لسان برای انسانها هستند. البته ممکنه این لسانی که به انسانها تعلیم داده باشند در طول تاریخ توسط انسانها دچار تغییرات شده باشه، دچار تحولات شده باشه. این تغییر و تحول مهم نیست، مهم اصل بحثه. اصل علم اون لسان هست. تدوین اون علم. تعلیم اون علم که به واسطه انبیاء خداوندی انجام شده. در این بین یکی از مهم ترین لسانها، لسان عربی است و در واقع مهم ترین لسان هست. اشرف السنه هست. لذا اشرف انبیاء ع به اشرف السنه تکلم می کنه.
تعلیم لسان به هر قومی توسط انبیاء (ع) انجام شده است
یه نکته دیگه هم اینکه هر لسانی که الان در زمین، در بین بشر وجود داره، حتما حداقل یک نبی به اون لسان تکلم کرده. البته اون لسان تغییر نیافته اش، حتما یک نبی و یک هادی از جانب خداوند به اون لسان تکلم کرده. هر نبی برای قومی آمده، هر رسولی برای بشارت و انذار قومی اومده به لسانی تکلم کرده که اون قوم به اون لسان تکلم میکرده، ولی مسئله اینجاست اون قوم قبلا توسط نبی، رسول و هادی، این لسان رو آموزش دیده. تعلیم این لسان حتما به واسطه ی انبیاء انجام شده. ببینید یکی از استدلال های موضوع، دوران آدم ع هست. اولین بشر آدم ع، به تعلیم لسان خداوندی تکلم میکرده، و به لسان های مختلف. آدم ع با همه ی موجودات تکلم می کرده. با ملائکه سخن میگفتند. با اجنه سخن میگفتند. با موجودات مختلف تکلم میکردند. خب آدم ع و حوا این زوج دارای فرزند شدند. این فرزندها لسان یاد گرفتند، از کی( چه کسی) یاد گرفتند؟ از آدم ع. یعنی اینجا تعلیم دیدند. اون فرزندی که یا اون فرزندانی که نبی نبودند ممکنه یک لسان یاد گرفتند که زندگی شون بگذره. اون فرزندی که نبی بوده از جانب خداوند، علم لسان از جانب خداوند از آدم ع به او منتقل میشه. جزء میراث انبیاء هست. همین مسیر ادامه پیدا میکنه.
حکمت اختلاف در السنة، بروز شکلی از آیات خداوند است
بله در بحث آدم ع، به اولین نسل آدم ع، به اولین از بنی آدم ع، لسان بوسیله ی آدم ع آموزش داده شد. یعنی اونها در کوه و کمن رها نشدند که هر شکلی که فکر میکنند باید لسان رو یاد بگیرند بصورت طبیعی از اصوات موجود در طبیعت زبان یاد بگیرند، اینگونه نبوده. بلکه تعلیم لسان شدند در خانواده ی اول، تعلیم لسان شدند. این مسیر ادامه پیدا کرده. به انبیاء بعد از آدم ع علوم مختلفی منتقل شد بعنوان میراث انبیاء که از جمله ی که اون علوم، علم لسان هست. علم لسان به انبیاء و رسولان بعد از آدم ع منتقل شد و این انبیاء علم لسان رو، بواسطه این علم لسان با اقوام مختلف که بر هر دلیلی بعد از آدم ع انشعاب پیدا کردند و در اقصی نقاط قرار گرفتند توان تکلم داشتند. ممکنه اول فرض کنیم بگیم خب همه ی این اقوام دارای یه لسان بودند، همون لسانی که از آدم ع آغاز شد. یک لسان را آدم ع تعلیم داد و همون یک لسان بواسطه ی تعلیم توسط همین آدمها ادامه پیدا کرد. دلیلی وجود نداره که گفته بشه انبیاء بعدی یا حتی خود آدم ع یک لسان رو تعلیم داد و به دنبال این نبود که لسانهای مختلف ایجاد بکنه. یکی از دلایلش آیه 22 سوره ی روم هست. حکمت این ماجراست. خداوند خواسته که اختلاف السنه باشه و این آیه باشه. این حکمت ماجراست. یعنی اگر اختلاف السنه نبود، یک شکلی از آیات خداوند بروز نداشت. انبیاء ع به واسطه ی این علم خداوندی، توان ایجاد یک قوم به لسان مد نظر خداوندی رو داشتند به یه لسان جدید رو داشتند. توان تغییر لسان یک قوم رو داشتند در یک دوره ی زمانی. این قوم می تونستند چند نفر معدود باشند. همه ی اینها ذیل حکمت خداوندی دنبال می شده، ذیل بحث اختلاف السنه، ذیل بحث آیه بودن اختلاف السنه.