گمان پیامبر (ص) نسبت به داستان اصحاب کهف، و قصّه خداوند در مورد ایشان

آنچه پیامبر ( صلوات الله) در مورد اصحاب کهف گمان می کرد

در خصوص آیه نهم سوره کهف که می فرماید،أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كاَنُواْ مِنْ ءَايَاتِنَا عجَبًا ، اینجا بحث چی هست؟ چند تا نکته رو باید در این آیه مورد توجه قرار داد و بحث کرد. اول اینکه می فرماید أَمْ حَسِبْتَ، نمی فرماید أَمْ تَحسِبُ. یعنی چی؟ یعنی فعل ماضی هست، فعل مضارع نیست، تو قبلا اینطور حساب میکردی، تو قبل از این، اینطور حساب میکردی. این رو باید توجه کنیم، ما در بحث حَسِبَ، در همین سوره کهف در آیه 18 خطاب به رسول الله ص مطرح است که، وَ تحْسَبهُم ، فعل مضارع، تو اینطوری حساب می کنی الان، در حال حاضر گمانت اینطور هست، پندارت، محاسبه ات اینطور است. در آیه نهم میفرماید که تو قبل از این اینطور حساب میکردی. قبل از این اینطور حساب میکردی که اصحاب کهف و رقیم، چی؟ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ یَکونُ مِنْ ءَايَاتِنَا عجَبًا، نه، قبل از این حساب میکردی که اصحاب کهف و رقیم كاَنُواْ مِنْ ءَايَاتِنَا عجَبًا ، اینطور بودند. قبل از این، الان که می خوام با توی رسول الله صحبت کنم، قبل از این گمان تو اینطور بود که ماجرای اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند، چرا بودند؟ آیا تو اینطوری حساب میکردی؟ خب چرا خدای متعال اینطوری صحبت می کنه؟

قصّه اصحاب کهف توسط خدا برای پیامبر (صلوات الله)

یک نکته دیگر اینکه در ادامه، در آیات ۱۰ ، ۱۱ و ۱۲ بحثی از اصحاب کهف را مطرح می کنه و انگار بحث مطرح میشه و تموم میشه، این بحث که مطرح میشه چی هست؟ آن بحثی که توی رسول قبل از این می دانستی و بر اساس اون اینجوری گمان می کردی، بر اساس این گمان خود، بر اساس این علم خود به اصحاب کهف گمان میکردی که اصحاب کهف از آیات عجیب ما هستند، صبر کن من الان برای تو ماجرای اصحاب کهف را به حق قصه می کنم، نحنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقّ ‏، الآن ماجرا رو برای تو بالحق قصه می کنم. اون کسی که این گمان رو داشت کی بود؟ رسول الله ص. گمان رسول الله ص باطل نیست. این نوع رفتار را خدای متعال با رسول الله ص در برخی قصه های دیگر از انبیاء و رسل علیهم السلام داره که من الان داستان این رسول رو برای تو قصه می کنم که قبل از این نمی دانستی. تو ماجرای اصحاب کهف رو می دانستی، در چه میزان؟ در میزان این سه آیه سوره کهف، آیات ۱۰ ، ۱۱ و ۱۲ و بر اساس این گمان می کردی که از آیات عجیب ماست، صبر کن، بگذار برات قصه کنم. قصه ها را مقایسه کنیم. خدای متعال قصه رو به تفصیل انجام میده. بر آن چیزی که رسول الله ص می‌دانست بسیار اضافه میکنه، بسیار می افزاید، از اون ماجرا بسیار درس میگیره و درس را مطرح می کنه و حتی برای رسول الله ص از دل اون ماجرا درس بیرون میاره و درس مطرح میکنه، میفرماید که، در انتها که مثلاً یکی از درس ها که برای رسول الله ص مطرح میشه آیه بیست و سوم هست، وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ‏ءٍ إِنّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن يَشَاءَ الله . گمان رسول الله ص به ماجرای اصحاب کهف بر اساس آیه ۱۰ ، ۱۱ و ۱۲ هست، در اون سه آیه ماجرای اصحاب کهف تمام میشه. یک ماجرای گذشته هست، یک آیه عجیب در گذشته هست، یک آیه ای است عجیب برای قبل هاست، یک ماجرایی که قبلا اتفاق افتاده است و آیه عجیب بود، آیا تو گمان می‌کردی که ماجرای اصحاب کهف یک آیه عجیبی بود؟ وقتی اینجوری فکر میکردی که اصحاب کهف مردانی بودند که به کهف پناه بردند و خدای متعال بر آذان آنها ضرب کرد و سپس آنها را مبعوث کرد؟ دانش تو از اصحاب کهف این بود. وقتی خدای متعال اصحاب کهف رو، ماجرای اصحاب کهف رو برای رسول الله ص قصه میکنه، ماجرا عظیم تر میشه، ماجرا بزرگتر میشه، نه تنها مربوط به گذشته نیست، ببینید اینجا میفرماید تو اینگونه گمان میکردی، قبلا. یه داستانی از اونها می دانستی و اینگونه گمان می کردی که اون از آیات عجیب ماست، بگذار برات بگم داستان چی هست؟ داستان این بود که این مردان اینگونه بودند ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى ، و خدای متعال این بحث رو ادامه می‌دهد تا آنجایی که به اونها گفته شد که به کهف پناه ببرند و رسول الله ص را میبره و شاهد ماجرا میکنه، وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِم ، و تو میبینی، شمس اینگونه هست نسبت به کهف آنها. وَ تحْسَبهُم و الان که میبینی اینگونه گمان می کنی، این ماجرا رفت جلو. قصه ای که بر رسول الله ص انجام شد، نبئی بود بر رسول الله ص که، مطابق آن داستان های برخی رسولان، قبل از این، این نبأ را نمی دانست. بله پس این داستان وسیع تر میشه برای رسول الله ص، بزرگتر میشه. یکی از اتفاقاتی که هست اینه که اون قصه ای که، اون داستانی که، اون دانشی که برای رسول الله ص بود، اصحاب کهف تمام شده بودند. ببینید داستان چی بود؟ در آیه 10 میفرماد اونها فتیه‌هایی بودند که به کهف پناه بردند در قبل، تو اینجوری فکر میکردی، دانش تو این بود و خدای متعال این کار را برای آن ها کرد و سپس آنها را مبعوث کرد تا این موضوع را بدانند، تمام. وقتی وارد قصه میشه، قصه حقی از جانب خدای متعال میفرماید که آنها مردان با ایمانی بودند که هدایت شون افزایش پیدا کرد، هدایت شون زیاد شد، داستان را ادامه می دهد تا اینکه به اونها امر شد که به کهف پناه ببرند و در آیه ۱۷ می فرماید که، وَ تَرَى الشَّمْسَ و توی رسول خورشید را میبینی هنگامی که طلوع می کند، رابطه اش با کهف اینها اینگونه است، هنگامی که طلوع می کند و هنگامی که غروب می کند، و توی رسول وقتی آنها را می بینی، آنها را می بینی، وقتی رفتی سراغ کهف، تو را میبرم سراغ کهف، کهف رو ‌میبینی، موقعیت کهف را نسبت به شمس و موقعیت این افراد را درکهف، وَ هُمْ فىِ فَجْوَةٍ مِّنْه و اون افراد را میبینی و الان گمان می کنی که اونها در حالت یقضه هستند در حالی که در حالت رقود هستند. ادامه میده داستان رو، داستان رو می کشونه به زمان حال، میگه تو که گمان میکردی این آیه ای بود در گذشته، یه ماجرایی بود در گذشته، اون ماجرایی که در گذشته بود آیه عجیبی بود، بگذار ماجرا رو برات بگم، ببین حالا تصورت چی میشه؟ این افراد اینگونه هستند در کهفشون، این ماجراها براشون اتفاق افتاد، هم در بعثتی که داشتند از آنها، برای خودشان این اتفاق افتاد، هم برای دیگران، برای قومشون این اتفاق افتاد، در آینده ای که الان با تو صحبت می کنم، مباحثاتی در مورد عدد آنها، در مورد تعداد آنها خواهد شد، تو اینگونه رفتار کن نسبت به این افرادی که در ماجرای اصحاب کهف، بحث و گفتگو دارند. افراد نسبت به اصحاب کهف، دو دسته خواهند شد. کسانی که بنایی ایجاد می کنند بر آنها، کسانی که بر امر آنها غلبه می‌کنند و بر آن ها مسجدی اتخاذ می کنند. تو از اون ماجرا درس میگیری، میری از دل ماجرای اصحاب کهف درس میگیری، وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَىْ‏ءٍ إِنى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن يَشَاءَ الله وَ اذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسىَ أَن يهْدِيَنِ رَبّى لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا . اونها ۳۰۹ سال در کهف ماندند، این مال اون زمانی است که ما آنها را مبعوث کردیم، مدت زمانی که ماندند و ما آنها را مبعوث کردیم، این ماندن آنها در کهف ادامه داره، بگو، قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُواْ . بله این نکته ای در مورد این حساب رسول الله ص، این محاسبه و حسابی که ایشان در آیه نهم داشته و خدای متعال در مورد اون سوال میپرسه.