مفاهیم قرآن در خود قرآن به تفصیل بیان شده است و لغت نامه ها و لسان قوم عرب در مورد مفاهیم به صورت اجمال است، با توجه به کشف روابط بین مفاهیم قرآن می توان این اجمالات را برطرف کرد

روش شهود و روش کشف روابط بین مفاهیم دو روش شناخت مفاهیم است

در بحث شناخت مفاهیم ممکنه روشهای مختلفی وجود داشته باشه مثلاً روش شهود به این معنا که شما یک مفهومی رو اگر مصداق خارجی داره در دنیا در ارتفاعات بالاتر از دنیا اگر مصداق خارجی داره و شهود هست اون رو ببینی و بفهمی که این فلان مفهومه، یعنی یک واقعیت بیرونی از اون مفهوم ببینی یک مصداق بیرونی از اون مفهوم ببینی ممکنه این یک روش شناخت از مفهوم باشه، یک روش شناخت از مفهوم هم حاصل روابط مفاهیم هست توضیحاً عرض کنیم که حتی در اون بحث شهود مفاهیم شهود مصادیق مربوط به مفاهیم باز شما خارج از روابط نیستید یعنی اگر یک شیء به تنهایی در پهنه ی نگاه شما وجود داشته باشه و هیچ شیء دیگری وجود نداشته باشه فرض کنید در عالم تنها یک شیء وجود داره و هیچ شیء دیگری وجود نداره شما بعید به نظر میرسه بتونید به اون شیء معرفت پیدا بکنید

مهم‌ترین روش یافتن مفاهیم پیگیری روابط عاقلانه و حکیمانه‌ای ست که بین مفاهیم وجود دارد

ولی حالا چون بحث ما در کلام هست حداقل اینطور هست که ما در کلام مفاهیم رو عمده شناختی که از مفاهیم پیدا میکنیم در روابط هست در روابط مفاهیم با هم هست در روابط عاقلانه ی مفاهیم با هم هست اگر این روابط عاقلانه و حکیمانه نباشه ما اون معرفت صحیح به اون شیء پیدا نمیکنیم مفهوم صحیحی از اون شیء دریافت نمیکنیم لذا وقتی روابط عاقلانه و حکیمانه در بین مفاهیم ایجاد میشه ما اون مفهوم رو در میان اون روابط به درستی و به صحت میفهمیم پس عمده ترین و اصلیترین و مهمترین روش برای یافتن مفهوم یافتن روابط مفاهیم با هم هست وقتی شما میخوای معرفت به مفاهیم پیدا کنی در واقع باید روابط مفاهیم رو بشناسیم و آنگاه باید روابط عاقلانه و حکیمانه رو بشناسیم فرض کنید شما وارد یک فضایی شدید در موقعی که برخی از اشیاء دارای مفهوم رو میبینی اگر این اشیاء در کنار هم عاقلانه قرار نگرفته باشند حکیمانه قرار نگرفته باشند شما روابط عاقلانه و حکیمانه ای اونها نمی بینید در واقع اون روابط عاقلانه و حکیمانه نیست و اگر مفهومی بگیرید صحیح نیست دارای دقت کافی نیست اگر وارد یه مجموعه ای میشید این اشیاء رو اولین بار هست می بینید یه شیئی در کف زمین هست در کف این اتاق در واقع اون شیء ساعت هست ولی شما اون شیء رو کف اتاق می بینید یه پنجره ای خوابیده در گوشه ی اتاق هست شما اون پنجره رو خوابیده در گوشه ی اتاق می بینی و موضوعات مختلف اگر این روابط صحیح در کنار هم تعبیه نشده باشه و فرد قبلاً با هیچ کدوم از این مفاهیم آشنا نباشه وارد این فضا بشه اون مفهومی که از این اشیاء دریافت میکنه مفهوم صحیحی نیست پس باید روابط عاقلانه و صحیح و حکیمانه برقرار شده باشه خب وقتی مفاهیم کنار هم هستند ما مفاهیم رو چگونه دریافت میکنیم بر اساس روابط مفاهیم معرفت مون به مفاهیمی که در ارتباط با هم هستند ایجاد میشه،

برای شناخت مفاهیم بر اساس رابطه‌هایشان با سایر مفاهیم، آن مفاهیمی که محسوس‌تر و عَلَم تر هستند و مفهوم اجمالی بدیهی‌تری دارند برای حل سایر مفاهیم ، در اولویت هستند

آیا کل این فضا مبهم هست؟ اینجا دو تا بحث وجود داره یکی اینکه هرچی برخی از مفاهیم برای ما معرفت شون حضوری تر محسوس تر و یا به تعبیری عَلَم تر باشه اونها کلید حل فهم سایر مفاهیم هستند مثل برخی از افعال مثل برخی از اشیاء موضوع شون برای ما عَلَم تر هست موضوع شون برای ما حضوری تر هستند پس یه سری مفاهیم پایه وجود داره که برای ما انسانها بر اساس مشاهدات بر اساس محسوسات بر اساس علم حضوری در انسانها بر اساس یک سری فهم های کلی ای که در مجموعه ای از انسانها وجود داره و مشترک هست اونها رو بدیهی تر فرض میکنند از اونها یک معرفت اجمالی دارند نه یک معرفت تفضیلی مثل مثلاً فعل رفتن همه ی انسانها از فعل رفتن یک معرفتی اجمالی دارند ممکنه معرفت تفضیلی نداشته باشند ولی یه معرفت اجمالی دارند ولی از فعل نبوت کردن عمده ی انسانها حتی معرفت اجمالی هم ندارند این در بین انسانها یک فعل مجهول هست یک فعلی هست که نسبت به او جهل دارند ولی تعدادی از افعال بین انسانها یک فعلی هست که بر اساس عقل و عملی که در عمده ی انسانها شکل گرفته یک فعلی هست که دارای یک معرفت و علم اجمالی از اون هستند

لسان قوم در واقع ایجاد کننده معرفت اجمالی به قسمتی از مفاهیم است که می‌تواند مدخل ورود قوم به مفاهیم قرآن باشد

پس این بحث لسان عربی و لسان قوم رو ما اگر بخوایم در موردش صحبت کنیم به نوعی میشه گفت که لسان قوم در واقع همون معرفت اجمالی به مفاهیم هست یعنی آن چیز که قوم از آن لسان میفهمید یک معرفت اجمالی بود در مورد برخی از مفاهیم و از برخی از مفاهیم حتی معرفت اجمالی هم نداشت در واقع از معرفت اجمالی قوم به برخی از مفاهیم استفاده شد تا قوم بتونه وارد قرآن بشه وارد مفاهیم مطرح در قرآن بشه پس قرآن در بین قوم عرب نازل شد به لسان عربی لسانی که به نوعی در سطحی در بین قوم عرب جریان داشت و در واقع قوم عرب معرفت اجمالی به برخی از مفاهیمی که در قرآن مطرح هست داشت تا بتونه بر مبنای اون وارد قرآن بشه، آیا اون معرفت اجمالی ای که داشت درسته؟ در برخی مواردش درست هست در برخی از موارد هم به انحراف رفته حالا باید چه کنیم، پس با معرفت اجمالی ای که به برخی از مفاهیم داشت وارد قرآن میشه،

قوم عرب نیز بر اساس روابط مابین مفاهیم به فهم مفاهیم می‌پردازند همانطور که در لغت نامه به همین منوال کار کرده‌اند

قرآن چی هست لسان قوم چیه؟ لسان قوم در واقع مفاهیمی بود که در کلام بین اقوام عرب بکار میرفت و اقوام عرب قوم عرب بر اساس اون مفاهیم مفاهیم مختلف رو به هم منتقل میکردند به اشیاء مختلف اشاره داشتن در واقع قوم عرب جدای از اون بحث کلی ما نیستند که مفاهیم رو در روابط با هم میشناختند قوم عرب هم در همین فضا هستند یعنی لسان قوم عرب خارج از روابط مفاهیم نیست در همان اصل کلی روابط مفاهیم جا میگیره به خاطر این هست که دانشمندان عرب وقتی لسان عرب رو در کتب مربوط آوردند بر اساس روابط مفاهیم مفاهیم رو توضیح دادند لغتنامه ها حاکی از مفاهیم هست حتی آن لغتنامه هایی که دقیقاً و تنها بر اساس اقوال مطرح بین اقوام عرب مطرح هستند نگاشته شدند اون لغتنامه ها هم بر همین مبنا هستند بر اساس روابط بین مفاهیم نوشتند،

لسان قوم لسان عربی بوده و بر اساس تعالیم انبیاء (ع) شکل گرفته هر چند دچار انحراف شده ولی حاوی یک معرفت اجمالی برای شناخت مفاهیم قرآنی است

مطلب بعد اینجاست که قران آمده بر همان پایه ی لسانی که بین قوم وجود داشته از اون معرفت اجمالی استفاده شده که البته باید عرض کنیم که لسان قوم که لسان عربی هست برگرفته از تعالیم انبیاء هست یک برگرفته از علم خدایی هست که در گذشته به واسطه ی هادیان و انبیاء الهی به قوم آموزش داده شده و در گذر زمان دچار تغییرات شده و روابط بین مفاهیم گاهی دچار دگرگونی شده و سطحی شده و از ارتفاعات و مفاهیم مختلف غیبی فارق شده و پست شده و به مفاهیم دنیایی تنزّل پیدا کرده ولی مبنای لسانی عربی بر گرفته از دانش انبیاء داره لسان قوم اینطور هست، قرآن بر مبنای این لسان قوم که یک معرفت اجمالی برای اونها ایجاد کرده به لسان عربی نازل شده، لسان عربی ای که اون لسان قوم میتونه معرفت اجمالی برای لسان عربی قرآن باشه و روابطی رو بین مفاهیم شکل داده، پس ببینیم لسان قوم که لسان عربی هست و در واقع لسان قوم بر مبنای لسان عربیست که ممکنه هست در طول زمان دگرگون شده باشه برخی از روابط بین مفاهیم و سطحی تر شده باشه و این لسان قوم در کتب علمای علم مربوط وجود داره اون لسان قوم بر اساس روابط بین مفاهیم چیده شده قرآن لسان عربی ای هست که روابط بین مفاهیم اونها رو معرفی کرده و اومده روابطی رو بین مفاهیم شکل داده،

در پرداختن به مفاهیم قرآنی، ارتباطات مفهومی مطرح در قرآن بر ارتباطات مفهومی لسان قوم اولویت دارد و آنرا از اجمال خارج کرده و به تفصیل نزدیکتر می‌کند

برای پرداختن به قرآن روابط بین مفاهیم که در قرآن شکل گرفته قالب یا اولویت دار هست بر روابطی که در لسان قوم شکل گرفته و اصلاح کننده ی آن روابط هست یعنی در واقع شما وقتی وارد کلام قرآن میشی با روابطی بین مفاهیم آشنا میشی این روابط بین مفاهیم اولویت دار و قالب به اون روابط بین مفاهیمی هست که در لسان قوم حاکم هست و اون لسان قوم در واقع در بخشی معرفت اجمالی برای شما درست میکنه که بتونی وارد قرآن بشی و اگر شدی ودیدی که مثلاً برای فعل ذَهَبَ که تا الان شما بین انسانها استفاده میکردی اگر قرآن بین انسان و خداوند این رو استفاده میکرد پس رابطه ی جدید ایجاد کرد و مفهوم شما رو توسعه داد از اجمال خارج کرد و آن مفهوم رو به تفصیل نزدیکتر کرد پس وقتی رابطه های دیگری بین یک مفهوم و اشیاء دیگر و مفاهیم دیگر ایجاد میشه اون مفهوم برای شما توسعه پیدا میکنه و به تفصیل نزدیکتر میشه،

بدون لسان قوم نمی‌توان وارد مفاهیم قرآن شد

شما بدون لسان قوم نمیتونی وارد لسان قرآن بشی لسان قرآن برای شما گنگ هست شما حتماً باید از لسان قوم استفاده کنی

مفاهیم لسان قوم در رابطه با قوم چند دسته می‌شود، مفاهیم اجمالی که صحیح‌اند، مفاهیمی که غلط هستند، مفاهیمی که در قرآن موجود است ولی در لسان قوم مطرح نیست

وقتی از لسان قوم استفاده میکنی باید بدونی لسان قوم برای شما چند دسته هست یک سری از مفاهیم در لسان قوم برای شما معرفت اجمالی درست میکنند که صحیح اند یک سری از مفاهیم در لسان قوم برای شما ممکنه معرفتی ایجاد کنند که غلط اند نادرست اند، یه سری از مفاهیم هم در لسان قوم اصلاً وجود ندارند که در قرآن وجود دارند ممکنه در لسان قوم اصلاً ازش بحثی نبوده

مفاهیم اجمالی که در لسان قوم وجود دارد توسط قرآن تفصیل و ارتقاء داده شده و برخی دیگر از مفاهیم، اصلاح و خطایابی می‌شود

پس بر این مبنا دوباره تأکیداً عرض میکنیم بر اون مبنا که لسان قوم برگرفته از تعلیم انبیاء هست انبیاء گذشته هست و البته تغییر پیدا کرده و ممکنه دست خوش تغییرات و تحریفات و سطحی نگری هایی شده باشه شما از لسان قوم آغاز میکنی وارد قرآن میشی بدون لسان قوم نمیشه وارد شد پس ما با لسان قوم آغاز میکنیم وارد قرآن میشیم با معرفت اجمالی ای که از برخی مفاهیم میگیریم وارد قرآن میشیم چند کار انجام میدیم بر اساس روابطی که در قرآن وجود داره بین مفاهیم که البته باید این روابط رو دقیق بشناسیم انواع سر فصلهای روابطی که در قرآن وجود داره بین مفاهیم اونها رو بشناسیم بر اساس این روابط ما معرفت اجمالی مون هست برخی از مفاهیمی که بر اساس لسان قوم داریم ارتقاء پیدا میکنه تفصیلی میشه توسعه پیدا میکنه معرفت اجمالی مون از برخی از روابط صحیح میشه اصلاح میشه اگر نادرست بوده خطاش گرفته میشه و معرفت مون نسبت به برخی از مفاهیم که اصلاً وجود نداشت و برامون مجهول بود در قرآن ایجاد میشه وقتی ما وارد قرآن میشیم بر اساس لسان قوم چه چیزی به ما معارف میده معرفت میده نسبت به مفاهیم در قرآن؟ دو چیز هست 1- معرفت اجمالی ای که نسبت به برخی از مفاهیم ما داریم بر اساس لسان قوم 2- روابط مفاهیم در قرآن، وقتی روابط ایجاد میشه به ما معرفت کامل میده هر چقدر شما روابط رو در قرآن بیشتر پیدا بکنید و بیشتر ببینید معرفت برای شما تفصیل میشه اون روابط که در قرآن وجود داره حتماً به تفصیل‌تر از اون روابطی هست که در لسان قوم وجود داشته و عالمانه و حکیمانه تر هست پس این دو موضوع معرفت اجمالی ای که شما از لسان قوم میگیری و روابط حکیمانه و عاقلانه ای که در قرآن از اون مفهوم دنبال میکنی و پیدا میکنی معرفت شما رو به اون مفهوم تفصیلی میکنه و کامل میکنه پس ما با معرفت اجمالی از اسماء از مفاهیم که در لسان قوم پیدا میکنیم وارد قرآن میشیم و بر اساس علوم روابط بین مفاهیم در قرآن مفاهیم اجمالی مون رو ارتقاء میدیم تفصیلی تر میکنیم تصحیح میکنیم و مفاهیم مجهول مون رو کشف میکنیم برخی از مفاهیم ممکنه اصلاً در لسان قوم وجود نداشته باشند یا معرفت اجمالی هم حتی ازش وجود نداشته باشه اون معرفت رو کامل کامل میکنیم و معلوم میکنیم و معرفت پیدا میکنیم به اون مفهوم،

معرفت فهم قرآن با لغت نامه ها در حد اجمال است و حتی ممکن است دارای روابط ناصحیح نیز باشد

اگر کسی بگه فقط لغتنامه فقط مفردات هر چی مفردات گفت میگیم بدون شما یه معرفت اجمالی گرفتی که 1- اون معرفت اجمالی هست مفصّل نیست 2- ممکنه ایراداتی بهش وارد باشه ممکنه در لسان قوم روابط نا صحیحی برای اون چیده باشند

قرآن دارای عاقلانه ترین و حکیمانه‌ترین روابط مفهومی است و ایرادات لسان قوم با مراجعه به آن تصحیح می شود

پس شما باید بیاید در قرآن اون معرفت اجمالی ات رو درست کنی موارد ناصحیح اش رو از بین ببری صحیح کنی و اون معرفت اجمالی رو تفصیلش کنی و توسعه اش بدی برای خودت، چرا؟ چون مفاهیم در بستر روابط شناخته میشند و عالیترین کاملترین عالمانه ترین و حکیمانه ترین روابط بین اشیاء و مفاهیم در قرآن نهاده شده و مو لا درز این روابط نمیره اگر ما علم به اون روابط رو پیدا بکنیم پس در واقع فرض این هست که یک معرفت اجمالی صحیح از برخی از حداقل برخی از مفاهیم در لسان قوم نسبت به مفاهیم وجود داره که میشه بر مبنای اون وارد قرآن شد و الا ورود به مفاهیم قران بر مبنای لسان نشدنی هست معرفت اجمالی که در لسان قوم وجود داره حتماً بخشیش صحیح هست و ممکنه بخشیش ایراد داشته باشه اگر همه ی معرفت اجمالی ای که از مفاهیم واژگان و لغات اعم از اسمها فعلها حروف در لسان قوم وجود دارند غلط باشه آمدن لسان قرآن بر مبنای لسان قومی که همه ی معرفت اجمالی ای که اونجا وجود داره غلط هست کار بی حکمتی هست پس اونجا حتماً معارف اجمالی صحیحی وجود داره شما بر مبنای اون معارف اجمالی وارد قرآن میشی بخشیش حتماً صحیح هست بخشیش هم ممکنه ایراد داشته باشه ولی با توجه به روابط صحیح و عاقلانه ای که در قرآن وجود داره میتوانی نا صحیح ها رو اصلاح کنی و معارف اجمالی رو ارتقاء بدی وتفصیلی کنی پس اینجا لزوم پرداختن به روابط مفاهیم در قرآن آشکار میشه یعنی شما باید روابط مفاهیم در قرآن رو به درستی و کامل بشناسی بر علومش اشراف پیدا کنی و اونها رو به دقت بکار بگیری که معارف اجمالی کلی ای که از لسان قوم داری و وارد قرآن شدی اونها رو ناصحیح هاش رو صحیح کنی و معارف اجمالی رو تفصیلی کنی .