مشکل اکثر مردم با انبیاء و اولیاء، موضوع راه ولیّ خداوند است راهی که به توحید خالصانه دعوت می کند و نفس سرکش مردم این دعوت را برنمی تابد
موسم عاشورا موسم تفکّر است برای تغییر راه و تغییر اخلاق و منش
بله عصر عاشورا موسم تفکر شیعیان است، تفکر محبین امام عصر، تفکر محبین اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، موسم عبرت است، موسم اندیشیدن است، اندیشیدنی که منتج به یک تلنگر باشد، منتج به یک تغییر راه باشد، منتج به یک تغییر اخلاق، تغییر منش، تغییر کردار.
عصر عاشورا و تفکر در مورد چرایی در موقعیت خسران قرار گرفتن انسانها و عادت کردن به آن
در عصر عاشورا باید اندیشید که چرا جامعه بشر، چرا مسلمانان، چرا شیعیان، محبین، چرا انسان ها، و چگونه میشود که اینها در خسران قرار میگیرند؟ چگونه میشود که بشر در این خسران قرار میگیرد و به این خسران عادت میکند و خو میگیرد و خودش را تطبیق میدهد و به دنبال تغییر نیست؟ بله عصر عاشورا باید به این موضوع فکر کرد. انسانها مسیری را حرکت میکنند که خودشان را به موقعیت خسران میرسانند، به موقعیت خاسرین میرسانند و بعد این موقعیت را برای خودشان مفروض میگیرند، عادت میکنند به این جایی که هستند، به این احوالی که هستند. بشر یک مسیری را حرکت کرد که مانند امام حسینی ع را و مانند اصحاب و اولاد امام حسینی ع را به شهادت رساند و در عصر عاشورا این کار را تمام کرده بود. ما باید فکر کنیم بهش، چطور شد که انسانها به این نقطه رسیدند، این کار را کردند و خودشان را در موقعیت خاسرین قرار دادند و بعد چطور شد که به این موقعیت خو کردند، عادت کردند؟ و این مطلب مهمی است.
عصر عاشورا و برپا کردن عَلَم امام خواهی
چطور میشود که انسانها به موقعیتی میرسند که شقی ترین افراد میشوند و دیگران با آنها همراهی میکنند و آن موقعیتی که هستند را توجیه میکنند و برایش تئوری و نظریه در می آورند. به انحاء مختلف عمده ما انسان ها اینجا غفلت میکنیم. عمده انسان ها در این فضاها غفلت میکنند. حتی این غفلت از دامن شیعیان هم به دور نیست. چند نفر در عصر عاشورا این نتیجه را گرفتند که یک مسیری را میشود رفت که امام زمان را به موقعیت عصر عاشورا رساند؟ ولیّ خدا را به موقعیت عصر عاشورا رساند؟ چقدر پیش می آید در جامعه شیعه که در عصر عاشورا عَلَم امام خواهی بلند بشود؟ عَلَم امام زمان خواهی برافراشته بشود؟ اگر عَلَم امام حسین ع افتاد، عَلَم امام زمان را برافراشته کنیم. باید فکر کرد، باید اندیشید.
چرا مردم تاب و تحمّل ولیّ خداوند که هادی، مرشد و ناجی الی الله بود را نداشتند و با او به مشکل خوردند
عصر عاشورای 1400 سال پس از شهادت امام حسین ع، که آقا موسم اندیشیدن است، این اندیشه رو اگر حذف کنید، گریه فایده ندارد. باید عبرت گرفت. باید درس گرفت. باید دربیاوریم ایراد کار کجاست؟ ایرادات کار را دربیاوریم، چرا انسانها چنین مسیری را طی میکنند؟ مگر ولیّ خدا چه کرد؟ چه میخواست بکند؟ وقتی ولیّ خدا آمد انسانها را از دنیا جدا کند و بسوی خدا ببرد، وقتی ولی خدا انسانها را دعوت به اخلاص میکند، وقتی ولی خدا هادی الی الله است، امام الی الله است، ولی الی الله است، مرشد الی الله است، ناجی الی الله است. پس ولیّ خدا چه کار میکند؟ میخواهد انسانها را حرکت بدهد الی الله، یک حرکت عملی، یک حرکت واقعی، الی الله، بشر با چنین ولی به مشکل میخورد، بشر چنین ولی را برنمیتابد.
دو روش بشر برای حلّ تعارضات راه ولیّ خداوند با تمایلات مادّی و دنیایی
مجموعه بشر تا امروز این مسئله رو و این چالش رو، از دید خودشان چالش هست ها، این چالش رو دو جور حل کرده، به دو روش این را حل کرده: 1- حذف، قتل، کنار زدن چنین اولیائی 2- تحریف، تحریف راه خدا، تحریف به شکلی که دیگر آن راه خدا با دنیای اینها تعارض نداشته باشد.
اصلی ترین کار ولیّ خداوند هدایت از غیر خدا به سوی خداوند، از سفلی به علیا و از ظلمت به سوی نور است و این مطابق میل اکثر مردم نیست
پس ببینید ولی خدا از جانب خدای متعال یکی از اصلی ترین و در واقع تنها کاری که ولی خدا و امام از جانب خدای متعال دنبال میکند چه است؟ هدایت، سوق دادن، حرکت دادن بشر و انسانها از غیر خدا به سوی خدا، از دنیا به سوی آخرت، از سفلی به سوی علیا، از تاریکی و ظلمت به سوی نور، از فجور به سوی تقوا. آیا همه بشر و همه انسانها این نوع حرکت دادن و این هدایت، باب میلشان هست؟ نه اینطور نیست. اکثریت باب میلشان نیست. اینجا میشود یک تعارض. آیا همه بشر، خداخواهی، آنگونه که واقعاً خدا هست، خدای تحریف نشده، باب میلشان هست؟ نه اینطور نیست.
کسی که به صفات رذیله خو گرفته از آن ها لذّت می برد و آنها را زشت نمیداند
آیا انسانها به سهولت حاضر هستند از صفات رذیله دست بردارند؟ ما عنوانش را میگذاریم رذیله، از نظر خود آن افراد و عمده آن افرادی که درگیر چنین صفاتی هستند و عمده این صفات در وجودشان هست، این را رذیله نمیدانند، شما میگویید طمع صفت رذیلهای است، آن کسی که طمعکار است از طمعش دارد لذت میبرد، با طمعش دارد زندگی میکند. شما میگویید شهوت صفت رذیلهای است، شما میگویید که شرابخواری صفت رذیلهای است، شما میگویید که قدرت طلبی، ظلم و موضوعات اینجوری صفت رذیلهای است، آن کسی که درگیر این فضاست، از این صفتش دارد لذت میبرد، با این صفتش دارد زندگی میکند، به این صفتش خو کرده. این هم در ابعاد فردی وجود دارد و هم در ابعاد جمعی. حالا این موضوع در ابعاد فردی، جمعی، انسانهای کمتر عاقل، انسانهایی که سردمدار اقوام مختلف هستند، ملاء قومها، متفاوت است ولی عمده افراد درگیر چنین فضایی هستند، ریشه کار اینجاست.
اکثر انسانها به دلیل این که نفس شان در کشاکش بین فجور و تقوا است، دعوت ولیّ خداوند به سوی خداوند را قبول نمیکنند
ببینید اگر بخواهیم بگوییم یکی از عناوینی که ریشه این کار است کجاست؟ شما میفرمایید نفس، نفس انسانها. خدای متعال در سوره شمس میفرماید که فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ، خدای متعال الهام کرده، این الهام یک بار در قرآن آمده، اینجاست، الهام چه چیزی؟ فجور و تقوا، به چه چیزی؟ به نفس، نفس انسانها. خدای متعال در سوره شمس قسمهای متعدد، در حدود ۱۱ قسم در سوره شمس مطرح است، تا میرسد به قسم به نفس، وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ، که چی؟ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها این نفسی که در وجود انسانها هست، کشاکش بین فجور و تقواست. ولیّ خدایی که انسانها را دعوت به سوی خدای متعال میکند، توصیه به سوی خدای متعال میکند، مهمترین توصیهها را میکنند، انسانهایی که درگیر این کشاکش فجور و تقوای در نفس هستند و متمایل به فجور هستند، این توصیه رو قبول نمیکنند. ببینید در آیه ۱۳ سوره شمس میفرماید فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ، رسول الله به آنها گفت ناقَةَ اللَّهِ حواستان به ناقَةَ الله باشد، وَ سُقْياها ، حواستان به عطش او و تشنگی او باشد. این یکی از موضوعاتی است که بشر درگیرش است.
روش های متفاوت بشر برای مقابله با دعوت انبیاء به سوی خداوند
ما وقتی به موقعیت عصر عاشورا میرسیم باید این عبرت را بگیریم، بهش فکر کنیم، چرا بشر به چنین نقطهای رسید، ولیّ خدا چه میکند؟ امام داشتند چه کار میکردند؟ چه تعارضی وجود دارد؟ برای یک تعارض منافع معمولی، شاید اینقدر درگیری ضرورت نداشت. بله وقتی ولیّ خدا انسانها را به سمت خداخواهی پیش میبرد، اینجاست که مشکلات بشر با ولی خدا آغاز میشود. کل تاریخ اینجاست، کل تاریخ انبیا اینجاست، کل تاریخ انبیا حول حرکت دادن انبیا الی الله است و مشکلی که بشر با این موضوع دارد. تاریخ انبیا، رسولان، اولیا و اوصیای رسولان، به انحاء مختلف بشر با این موضوع مقابله میکند. بخشی از بشر راه خدا را نمیپذیرند، بخشی از بشر درگیر تحریف هست، راه دیگری را مد نظر دارد به سوی خدا، به سوی خدای ساختگی خودشان، به سوی الله تحریف شده. اقوام زیادی، افراد زیادی در طول تاریخ خدا را تحریف کردند، به خدای متعال نسبتهای ناروا دادند، در چندین فراز از آیات قرآن این مطلب مطرح است. بخشی از بشر از سر جهل همراه نمیشوند با ولیّ خدا و در نهایت این اتفاقی است که در طول تاریخ رقم خورده. بخشی از بشر با اولیاء خدا مشکل پیدا میکنند، به ظاهر مطرح میکنند که ما مسیر خدا را قبول داریم، تو را قبول نداریم.
اگر جمعی با ولیّ خداوند مشکل دارند، در اصل در خداخواهی شان ایراد است
همین جا را هم شما درست بررسی کنید، میبینید که اینکه با ولی خدا مشکل پیدا میکنند، ایرادشان در نوع خداخواهیشان است. مگر میشود کسی خداخواه واقعی باشد، مشارکت کند، جمع بشوند دور هم، هزینه کنند، فکر کنند، تلاش کنند که جمع بشوند دور هم که یک ولی خدا را از بین ببرند، مثلاً ابراهیم علیه السلام را، ابراهیم رسول خداست، جمع بشویم همه دور هم، تلاش کنیم، یک نفر آدم هست، همه دور هم جمع بشویم فکر کنیم که چطوری او را از بین ببریم، یک منجنیق بزرگ درست کنیم، جحیم برپا کنیم، همه مشارکت کنیم، عظیمترین آتش بشری را بسازیم، این فرد را پرت کنیم داخل آتش. چنین تاریخی است، چنین رفتارهایی است،
ایراد کار قابیل موضوع خدا خواهی بود
در ابتدای خلقت، خلقت انسانها و بشر، شما میبینید یک طرف هابیل میایستد یک طرف قابیل. قابیل ایرادش کجاست؟ ایرادش بر موضوع خداخواهی است. شما میبینید در ابتدای خلقت هم، بین هابیل و قابیل، این ماجرا که اتفاق میافتد، همین بحث است، مسئله سر نحوه معرفت به خداست، یا مسئله سر عدم معرفت قابیل به خداست و تقابل نفس قابیل با خدای متعال، با حرکت به سوی خدا.
ایراد کار مردم در دوران انبیاء و اهل بیت (ع) مشکل داشتن با عَلَم توحید خالصانه است
این آنجا هست، در ماجراهای مختلف هست، در دوران ابراهیم علیه السلام هست، در دوران موسی علیه السلام هست، دوران عیسی علیه السلام هست، دوره رسول الله هست، دوره امیرالمومنین هست، دوره امام حسن هست، دوره امام حسین علیه السلام هم هست، بعد از آن هم هست، الان هم هست، در آینده هم هست. آنچه که این اتفاقات را رقم زده، آنچه که در طول تاریخ، بشرهای مختلف، اقوام مختلف بشر، با آن مشکل پیدا کردند، عَلَم توحید خالصانه است. اگر سوره توحید در قرآن را یک عَلَم کنیم، یک عَلَم حرکت، انسانها با آن مشکل دارند.