خواسته های ما ذیل لفظ ( لَنا )، توحیدی است یا مشرکانه ؟
ما وقتی آن جایی که زنده هستیم یا حتی پس از مرگمون، آن زمانی که هستیم، مفهوم لنا برای ما مطرح است، بالاخره یک چیزی میخواهیم، نیازهایی داریم، خواستههایی داریم، همینجا محل توحید و شرک است. لنا یک محل ظریف توحید یا شرک است. توحید فقط به این معنا نیست که خدا یکی است، ولی خب خدا هست، یکی است، ولی من این رو برای خودم میخواهم، ربطی به خدا نداره، من این را میخواهم ربطی به خدا نداره، من این را میخواهم، من این را میخواهم، من این را میخواهم، منم که هستم، من، من، این شد جدای از توحید. آنجایی که گفته میشه وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ یکیش در موضوع لنا است، یعنی تقابل برای من یا برای خدا، آیا من خودم رو احدی حساب میکنم که مالکیت داشته باشم؟ احدی حساب میکنم که تصرف داشته باشم در مقابل خدا؟ نه شما وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ فی تصرف، فی مالکیت، فی تعلق هر شیئی به او. وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ وقتی در مفهوم لنا بخواهد اتفاق بیافتد یعنی اینکه همه چیز صرفاً و تنها صرفاً برای خداست و هیچ شیئی، هیچ کسی، حتی من، در مورد آن چیزی که واقعاً منتسب به من است و واقعاً نیاز من است، صلاحیت مالکیت ندارم، صلاحیت تصرف ندارم، صلاحیت اینکه آن تعلق به من داشته باشه، ندارم، آن متعلق به خداست، ِلله است. خدای متعال این رو بارها تایید میکند، تاکید میکند،لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ هر آنچه در آسمانهاست و هر آنچه در زمین است، ِلله است، از درشت و ریز، از بزرگ و کوچک، ِلله است. آیا ما اینطور فکر میکنیم؟ ما یک خط میکشیم دور خودمون، آن چیز که مال ماست، مال ما است، آن چیزی که مال ما نیست، خیالمون راحت هست دیگه دستمون بهش نمیرسه، دست گربه به گوشت دیگه نمیرسه، آن چیزی که مال ما نیست و دستمون نمیرسه، میگوییم آن ِلله، آنها دیگه ِلله هست، ولی این که مال ماست، مال ما است. دستمون به ارتفاعات آسمان نمیرسه، به ستارگان نمیرسه، میگوییم اون که ِلله، یک متر زمین به ما میدهند، میگوییم این که برای من هست، میگیم آقا این رو بده در راه خدا، میگه شرمنده این مال من است، اون ستارگان مال خدا، بده به خدا، خدا در راه خودش خرج کنه.