رفتار های منفی فرعون و طغیان او در نقطه مقابل بحث نازعات است

فرعون یک نمونه ویک مثال مقابل بحث نازعات است

بله در سوره نازعات، وقتی بحث النازعات، الناشطات، سابحات، سابقات، مدبرات، الراجفه، مطرح است، برای این موضوع یک مثال زده می‌شود، مثالش فرعون است، مثالش داستان موسی است وقتی رفت سراغ فرعون، وقتی از وادی مقدس طوی به سوی فرعون رفت. فرعون یک مثال و یک نمونه مقابل بحث النازعات است، یک ماجرای منفی در مقابل این ماجرای مثبتی که در ابتدای سوره نازعات مطرح است، کسی که طغیان کرده، در اوج کسانی است که، سرآمد کسانی است که در ظلمات غرق شده‌اند و مسیری هم برای تزکیه شدن ندارند، نفسش تزکیه نیست و مسیری برای تزکیه شدن ندارد، راهی به سوی خدا ندارد، راهی برای اتصال به خدا ندارد، اهل خشیت نیست،

مأموریت موسی ع به سوی فرعون، دعوت او به سمت تزکیه نفس و خشیت بود

لذا خدای متعال به موسی علیه السلام می‌فرماید که اذْهَبْ إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى، فَقُلْ هَل لَّكَ إِلىَ أَن تَزَكىَ‏، وَ أَهْدِيَكَ إِلىَ‏ رَبِّكَ فَتَخْشى‏ برو به فرعون بگو، بگو فرعون تو باید به یک نقطه‌ای برسی که اهل خشیت بشوی، تو در حالت طغیان هستی، باید برسی به نقطه‌ای که اهل خشیت بشوی، راهش چی است؟ قدم اول این است که یک مسیری برای تو گذاشته بشود که نفست تزکیه بشود، آلودگی‌ها از نفس تو بیرون برود، بستگی‌های متعدد به موضوعات ظلمانی از نفس تو بیرون برود، در واقع نزع بشوی، آیا راهی هست که تو نزع بشوی؟ آیا راهی هست که تو از نازعات بهره‌مند بشوی؟ خدای متعال بهره‌مندی از نازعات را برای فرعون هم قرار داد و این مسیر رو باز گذاشت،

فرعون به دلیل اصرار بر طغیان اهل خشیت نشد

ولی خب فرعون خودش قبول نکرد، خودش همراهی نکرد، خودش بر طغیانش اصرار کرد، و الا هم از نازعات بهره‌مند می‌شد، هم از ناشطات، بدین وسیله نفس او تزکیه می‌شد و هدایت می‌شد الی رب و وصل می‌شد به رب و اهل خشیت می‌شد ولی اینطور نشد، به خاطر اصرار بر طغیان. در چنین موقعیتی که فرعون اهل خشیت نیست،

رفتار فرعون در برابر آیة الکبری تکذیب و عصیان بود

خدای متعال موسی علیه السلام رو مامور کرد که به او الاَيَةَ الْكُبرى ‏ را نشان بدهد، او الاَيَةَ الْكُبرْى ‏ را دید، نه آیت خدا را بلکه آیة الکبرای خدا را دید، فَأَرَئه ‏ یعنی او دید. این موسی نشان داد، به رویت او رساند و او رویت کرد الاَيَةَ الْكُبرْى ‏ را، ولی در نتیجه چی شد؟ تکذیب کرد و عصیان کرد،

فرعون اهل سعی بود منتهی بر پایه طغیان و نفس تزکیه نشده

بعد از یک مدتی در حالی که اهل سعی بود، عرض کنیم فرعون خیلی اهل سعی بود، بسیار اهل فکر، سعی، ولی بر پایه طغیان و نفس تزکیه نشده،

ادبار فرعون، موضوعی مقابل مدبرات است

در حالی که سعی می‌کرد ثمَّ أَدْبَر ‏ ادبار کرد، ثمُ أَدْبَر ‏ فرعون ادبار کرد، یعنی چه کار کرد؟ یعنی موضوعی مقابل مدبرات،

فعل، فاعل و مفعول ریشه دَبَرَ در سوره نازعات

مدبرات چه می‌کنند؟ از ریشه دَبَرَ باب تفعیل، فعل متعدی، مفعول به امراً، دبر می‌کنند امر را. آن تلاش برای نظام دادن در راستای امر است، سعی برای امورات مختلف زندگی، چیدمان امورات مختلف زندگی، برنامه‌ریزی‌های زندگی، برای امر است. در مدبر، فاعل کی هست؟ یک افرادی که اسم‌شان هست مدبر، فعل چی هست؟ دَبر کردن، مفعول چی است؟ امر. یک کسانی هستند فعل دبر را برای امر انجام می‌دهند.

انسان ها با فعل اِدبار در راستای اعتبار بخشیدن به نفس خود هستند

ادبار کی هست؟ ادبار برای چه کسی هست؟ کسی است که دبر انجام می‌دهد، فعل دبر را انجام می‌دهد نه برای امر، برای خودش. در زندگی، افراد زیادی گرفتار این موضوع هستند، ‏ أَدْبَر پشتوانه درست می‌کند در زندگیش، امورات مختلف را می‌چیند برای خودش، هر کسی در زندگی، درجه‌ای از این را دارد. یک انسان، معمولی، در زندگی شغل دارد، پول به دست می‌آورد، علم به دست می‌آورد، موضوعات مختلف را دنبال می‌کند به دست بیاورد به خاطر اعتبار خودش، به خاطر جایگاه دادن به خودش. هر کسی در زندگی به واسطه این ‏ أَدْبَر ، دارد به خودش اعتبار می‌دهد، در یک حدی، در حدی که می‌تواند. فرعون هم می‌توانست؟ بله، اعتبار می‌دهد به خودش؟ بله، تا کجا؟ تا آنجایی که می‌گوید أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‏ ، من هستم رب اعلای شما، تا کجا به خودش اعتبار می‌دهد؟ تا موقعیت رب اعلی. خیلی از انسان‌ها اینطور هستیم، در این مسیر هستیم، فقط شرایطی که پیرامون ما است ایجاب نمی‌کند ادعای رب اعلی بودن داشته باشیم، ادعای رب بودن داریم در حد اعتباری که برای خودمان ایجاد کردیم.

عدم خشیت فرعون سبب فعل اِدبار شد

بله به عدم خشیت رسیدن، آن عدم خشیت، فرعون را رساند به ادبار، آرام آرام، موقعیت‌ها، امکانات زندگی، شدند برای اعتبار بخشیدن به خود او.

فَحَشَرَ فَنادی فعلی است از سوی فرعون که مثالی برای نقطه مقابل یوم ترجف الراجفة است

در قدم بعدی، در سوره نازعات مطرح است فَحَشَرَ فَنَادَى‏ ، و یک کسانی را حشر داد و آنها را ندا داد، حشر داد چه کسانی را؟ ندا داد به چه چیزی؟. بله این آیه رو شما بگیرید در آن مسیر معادل منفی بحث نازعات، بحث يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَة ، فَحَشَرَ فَنَادَى‏ .